یادداشت ناصر حافظی مطلق

                رمزگشايي از دنياي "تلماسه" (Dune)

بخش اول: "جهاد باتلري" (The Butlerian Jihad)

"جهاد باتلري" بازه‌اي تاريخي (تقريباً 93 سال) از اتفاقات دنياي داستاني "تلماسه" است كه شايد بتوان آن را جنگ صليبي عليه رايانه‌ها (Crusade against Computers) نام نهاد. هدف از اين جهاد، بازداري از ماشيني شدن انسان و بازگشت به قواي ذهني است. اين جديت تا جايي پيش مي‌رود كه در كتابي مذهبي به نام "كتاب مقدس نارنجي كاتوليك" (The Orange Catholic Bible) كه آن را "كتاب اندوخته" (Accumulated Book) هم مي‌نامند و مردم معتقدند ريشه شكل‌گيري آن سياره‌اي باستاني و افسانه‌اي است به نام "زمين" (Earth)، ساخت و نگهداري هرگونه ماشين با خصلت‌هاي ذهني بشري و داراي آگاهي گناه بوده و مجازات آن اعدام و مرگ است. پس از پايان جهاد باتلري و نابودي ماشين‌هاي آگاه، مسير جوامع بشري در دنياي داستاني "تلماسه" به سمت نوعي فئوداليسم پيش مي‌رود و در اين ميان انجمن‌هايي با تمركز و تأكيد بر قواي فكري و توانايي ذهني بشر شكل مي‌گيرند. يكي از اين فرقه‌ها "خواهران بني‌جزيره" (Bene Gesserit Sisterhood) است. به نظر مي‌رسد فرانك هربرت" (Frank Herbert)، خالق دنياي داستاني "تلماسه" (Dune)، عنوان "جهاد باتلري" را به جهت اداي دين به نويسنده انگليسي، "ساموئل باتلر" (Samuel Butler)، برگزيده باشد. "باتلر" در يكي از آثار خود به نام "اِروهان" (Erewhon) كه در سال 1872 ميلادي نوشته‌شده، دنيايي ماشيني را تصوير مي‌كند كه درنهايت، انسان‌ها از ترس پيشي‌گرفتن ماشين‌ها، تمامشان را نابود مي‌كنند. در سال 2002 ميلادي، "برايان هربرت" (Brian Patrick Herbert)، پسر فرانك، به همراهي "كوين اندرسون" (Kevin J. Anderson) بر اساس ايده اوليه خود "هربرت" پدر، كتاب "تلماسه: جهاد باتلري" (Dune: The Butlerian Jihad) را منتشر كردند كه وقايع آن در زماني حدود ده هزار سال پيش از داستان اصلي "تلماسه" مي‌گذرد. اين كتاب جلد اول از يك سه‌گانه است. 

رمزگشايي از دنياي "تلماسه" (Dune)

بخش دوم: "كتاب العبر" (Ketab Al-Ibar)

"فرانك هربرت" (Frank Herbert) در داستان اصلي "تلماسه" (Dune) كه در سال 1965 ميلادي نوشته‌شده است، از كتابي نام مي‌برد به نام "كتاب العبر" (ترجمه اين عنوان به انگليسي عبارت است از Book of Lessons) كه راهنماي رهنوردان براي نجات يافتن از صحراي سوزان سياره "آراكيس" (Arrakis) است. او در بخش‌هاي متفاوت داستان جملاتي را از اين كتاب خيالي نقل مي‌كند. 
اما واقعاً كتابي به نام "كتاب العبر" وجود دارد و نام اصلي و كامل آن عبارت است از: "العِبَر، و ديوان المبتدأ و الخبر في أيام العرب و العجم و البربر و ..." در هفت جلد و نوشتۀ تاريخ‌نگار سده‌ي هشتم هجري، "عبدالرحمان ابن خلدون". "ابن خلدون" به اجتماع رآي صاحب‌نظران اولين جامعه‌شناس تاريخ بشر است و كتاب او اگرچه از جنس تاريخ‌نگاري است، اما با چاشنی جامعه‌شناسي به تاريخ پرداخته. ايده ديگر "ابن خلدون" كه  "هربرت" در "تلماسه" از آن سود جسته، تحليل توانايي اقوام بدوي و قبايل كوچ‌نشين در براندازي حکومت‌های مقتدر است، كه البته به روايت "كتاب العبر" اين پيروزي پس از حدود چهار نسل به‌واسطه تن‌آسايي و لذت‌طلبي اين اقوام دچار فروپاشي خواهد شد. 
از طرف ديگر "ابن خلدون" در حكومت "حفصيان" مقام صدارت داشت و اين حكومت همانند پیشینان خود نظير "فاطميون"، "موحدون" و "مرابطون"، رويكرد "مهدويت" را در ايدئولوژي خود قرار داده بود. پيرو رويكرد اين حكومت‌ها نفوذ "مهدويت" در شمال آفريقا تا حدي بود كه سال‌ها بعد و در قرن نوزدهم ميلادي "شيخ مهدي سوداني" در كشور سودان خود را "مهدي" خواند و با پيروان خود تلفات سختي بر نظاميان استعمارگر انگليسي وارد كرد. بااین‌همه "ابن خلدون" بر اين ايدئولوژي نقدها و انتقاداتي داشت. 
در داستان "هربرت" شخصيت اصلي يعني "پل آتريديس" (Paul Atreides) توسط قبائل بومي سياره "آراكيس" مهدي و "لسان‌الغيب" خوانده مي‌شود. مترجم فارسي در ترجمه كتاب "تلماسه" (و احتمالاً براي رهايي از مشكلات مجوز) از واژه "هوشيدر" استفاده كرده است كه نام اولين منجي از منجيان سه‌گانه زرتشتي در سه هزار سال نهايي تاريخ است. 

رمزگشايي از دنياي تلماسه (Dune)

بخش سوم: بازسازي يك منجي

"آيزاك آسيموف" (Isaac Asimov) در مجموعه "بنياد" (Foundation) كه شروع نگارش آن در دهه 40 ميلادي است، توصيفي از يك امپراتوري كهكشاني ارائه مي‌دهد كه الهام گرفته از داستان امپراتوري روم است. "آسیموف" بر اين اعتقاد بود كه در حكومت بر وسعت يك كهكشان حكومت "جمهوري" ناتوان است. "فرانك هربرت" (Frank Herbert) در داستان "تلماسه" (Dune) و در دهه 60 ميلادي، با الهام از مجموعه "بنياد" توصيفي از يك امپراتوري كهكشاني ارائه مي‌دهد كه در زمان وقوع داستان اصلي تحت حاكميت امپراتور پادشاهي به نام "صدام كورينوي چهارم" (Shaddam Corrino IV) است. در اين داستان خانداني به نام "هاركونن" (Harkonnen) كه اعمال آنان يادآور خاندان بنی‌امیه و حكام اموي است در جايگاه شر ظاهر مي‌شوند و قهرمان داستان يا همان منجي شخصي است از خاندان "آتريديس" (Atreides) به نام "پل" (Paul) و با لقب "مؤدّب" (Muad'Dib) كه اگرچه در داستان نام نوعي موجود صحرايي زيرك است كه به لحاظ ظاهري ترکیبی است از موش و كانگورو، اما به لحاظ لغوي به معناي تأديب‌گر و ادب‌كننده به كار می‌رود. ظهور "مؤدّب" در پيش‌بيني‌‌هاي آييني اقوام بومي و صحرانشين مقيم سياره "آراكيس" (Arrakis) آمده است و در مقام مقايسه شايد بتوان اين پيش‌بيني‌ها را الهامي از علم "روان‌تاريخ" (Psychohistory) در داستان "بنياد" قلمداد كرد، علمي كه "هري سلدون" (Hari Seldon) بنا گذاشت و بر اساس آن قواعد و رويدادهاي كلان تاريخي در يك سامانه اجتماعي پيچيده با قوانين رياضي قابل پيش‌بيني هستند. 
"آتريديس" در اساطير يوناني به فرزندان پادشاهي به نام "آترئوس" (Atreus) اطلاق مي‌شود. فرزندان "آترئوس" فرماندهان جنگ "تروا" (Troy) بودند
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.