یادداشت پیمان قیصری

                کتاب با سرگذشت کوتاه خاندان یکی از شخصیت‌های اصلی داستان پر پرسون شروع میشه از پدربزرگ میلیونرش که همه چیز رو به باد داده، رفتار و مرگ پدرش و در نهایت عشق و ازدواج مجدد مادرش و تنها موندن پر پرسون. پر ابتدا در یک فاحشه‌خانه کار می‌کنه و بعداً که اون مکان به یک مهمانخانه تبدیل میشه، مسئول پذیرش اونجا میشه. شخصیت دوم داستان دختری هست که اولین گناهش در زندگی از نظر پدرش این بوده که آنقدر مرد نبوده که مرد به دنیا بیاد، چرا؟ چون این خانواده نسل در نسل کشیش بوده و حالا این دختر چندان مناسب این عنوان نیست هرچند باز هم کشیش(راهبه) میشه و روزی که وارد زندگی پر میشه و اون رو میبینه از جمعیت مذهبی خودش اخراج شده و آهی در بساط نداره. یک کشیش آتئیست! و سومین شخصیت اصلی داستان اندرس قاتل که بیشتر عمر خودش رو در زندان بوده به این صورت که یک نفر رو کشته، سالها رفته زندان، اومده بیرون و نفر بعدی رو کشته! حالا بعد از چند قتل و سالها زندان دیگه دلش نمیخواد کسی رو بکشه چون نمی‌خواد تا آخر عمر زندان باشه. پر پرسون در کتاب اکثرا با عنوان مهماندار، دختر راهب با عنوان کشیش و اندرس هم که با اسم خودش اشاره شده. داستان اصلی کتاب جایی شروع میشه که این سه نفر در مهمانخانه هم رو ملاقات میکنند در حالی که مهماندار پاکت پولی رو از شخصی تحویل گرفته تا به اندرس قاتل بده اما مشکل اینجاست که پاکت به جای ده هزار کرون حاوی پنج هزار کرون هست و این موضوع شروع رابطه‌ی این سه نفره. این گروه سه نفره سه کار گروهی مجزا با هم در طول کتاب راه میندازن که با طنز نویسنده بامزه شده و کتاب سرگرم کننده‌ای هست. سرتاسر کتاب انتقادهای زیادی به کلیسا شده و این گزاره که مردم وقتی شاد هستند بیشتر می‌بخشند یکی از عبارات جالب کتابه. توضیح بیشتر باعث لو رفتن کامل داستان میشه پس تا همینجا به نظرم کافیست. ه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.