یادداشت سیده زینب موسوی

                
این کتاب تازه حدود ۶ ماه پیش منتشر شده و تو همین زمان کوتاه اونور آب خییییلی طرفدار پیدا کرده، با یه امتیاز خیلی خوب تو گودریدز با تعداد رأی‌دهنده‌های بسیار زیاد! 

داستان از زاویه‌دید دختری روایت میشه که با وجود مشکلات جسمی مجبور شده وارد آکادمی اژدها سواران بشه، جایی که با هیچ‌کس شوخی ندارن و آدمای ضعیف اونجا سرنوشتشون مرگه.

به فارسی هم گویا ترجمه شده ولی هنوز زیر دست ارشاد گیره 😏 در نتیجه من جزو اون دستهٔ اولیه از ایرانیایی هستم که این کتابو خونده (به شخصه امیدوارم کلا همون زیر دست ارشاد باقی بمونه 😄 نمی‌دونم مترجم چقدرشو ترجمه کرده ولی صحنه‌های نیازمند سانسورش زیاده)

خب میزان ارادتم به کتاب از امتیازی که بهش دادم مشخصه :)
جدا و انصافا نمی‌تونم درک کنم چطور این همه آدم از این کتاب خوششون اومده...

حتی یه شخصیت انسانی تو این کتاب نبود که بتونم بگم ازش خوشم اومده باشه و سرنوشتش برام مهم شده باشه. 
بله کتاب پره از صحنه‌های خطرناکی که هر لحظه ممکنه جون یه نفرو بگیره. ولی به همون دلیل بالا هیچ‌کدوم از این صحنه‌ها برام ذره‌ای هیجان نداشت. یعنی مثلا یهو همه می‌افتادن می‌مردن هم برام ذره‌ای مهم نبود 😄 نویسنده هم البته به جز اون آخرا دلش نمی‌اومد خشی به شخصیت‌های اصلیش بیفته و بیشتر باعث می‌شد صحنه‌های مثلا خطرناکش ذره‌ای هیجان نداشته باشن. 
من اصولا کسی هستم که وقتی شخصیت برام مهم میشه با صدای بلند سر هر صحنه ابراز احساسات می‌کنم و یه ذره اشک از چشم شخصیت بیاد دلم براش ریش میشه 😄 اونوقت تو کل این کتاب قیافه‌م یه چیزی تو این مایه‌ها بود: 😒
(یعنی فک کنید من از اینکه ایپولیت تو ابله داستایفسکی قرار بود بمیره باز یه مقدار ناراحت بودم، اینجا اون‌وقت هیچی 😂)
البته این موقعیت‌های خطرناک هم هیچ‌کدوم به یه معنا واقعی نبودن، یعنی صرفا یه سری چالش و بازی بودن که آکادمی برای آموزش، سر راه دانشجوهای بدبختش می‌ذاشت و این وسط یه سریا که از پسش برنمی‌اومدن راحت می‌مردن و ذره‌ای هم اهمیتی برای مسئولین امر نداشت 😄 حالا جالبه که بدون داشتن هیچ ویژگی خاصی گروه شخصیت اصلی بسیار کمتر از گروه‌های دیگه کشته می‌داد 😏


گفتم شخصیت انسانی درست و حسابی نداشت، به خاطر اینکه اژدهاهاش! خوب بودن و تنهااااا نقطهٔ قوت کتاب! 
من صحنهٔ انتخاب اژدها رو واقعا دوست داشتم و امیدوار شدم که از این جا به بعد قراره کتاب جالب بشه ولی زهی خیال باطل... قشنگی کتاب با همین صحنه شروع و به همین صحنه ختم شد 😏 (اون یک ستاره که می‌بینید واسه همین صحنه‌ست 😄)


بدترین بخش کتاب هم اصولا ماجرای عاشقانه‌ش بود، واااای خداااا

مثلا قرار بود داستان عاشقانه تروپ دشمن به عاشق باشه (Enemies to lovers) که اصولا یکی از تروپ‌های مورد‌علاقهٔ منه.
تو این مدل داستان عاشقانه، دو نفر اول با هم دشمن و از همدیگه متنفرن و بعد در خلال داستان عاشق هم میشن.
حالا حرف من اینه، ببین وقتی اینا از اول با دیدن همدیگه آب از لب و لوچه‌شون آویزون میشه خواهشا به شعور ما توهین نکن و طوری وانمود نکن که با هم دشمن هم هستن!

یعنی مثلا بلا استثناء دختره هر بار که پسره رو میدید اولین فکرش این بود که وااای چقدر این خوشگله! عجب لب‌های خوش‌ترکیبی! عجب عضلاتی! چقدر دلم می‌خواست باهاش...
بعد در عین حال یه جمله هم اضافه می‌شد که نه ولی آدم بدیه من اصلا خوشم نمیاد ازش 😐
یعنی جدا تفکرات دختره موقع دیدن پسره حالمو بهم می‌زد (با خوندن دو تا نظر از ملت خارجی تو گودریدز متوجه شدم که من تنها کسی نیستم که چنین حسی داشتم!). در این مورد خیلی بیشتر از اینا می‌تونم حرف بزنم ولی بی‌خیال، دیگه خیلی بخوام بیشتر بگم داستان لو می‌ره.

در مورد اینکه نویسنده انگار حس کرده بود باید صحنه‌های پورن رو رو کاغذ بازآفرینی کنه هم چیزی نمی‌گم.

یه نکتهٔ رو مخ دیگه استفاده بیش از حد نویسنده از کلمهٔ ***F بود، در انواع و اقسام حالت‌ها و معانی! 
باشه، من می‌دونم که آمریکایی‌ها خیلی از این کلمه استفاده می‌کنن ولی خدایی هیچ‌وقت با این حجم ازش تو یه کتاب مواجه نشده بودم (و می‌دونید که نصف بیشتر کتابایی که می‌خونم هم انگلیسیه).
یعنی یه جاهایی حس می‌کردم نویسنده هر جا ذهنش به یه کلمه نمی‌رسیده به جاش اینو می‌ذاشته مثلا 
I'm f***ed
یعنی پدرم در اومد
یا 
Don't f*** with my friends
یعنی دوستامو اذیت نکن

😐😐😐 

به قول یکی تو گودریدز کلا مدل صحبت کردن شخصیت‌های این کتاب مدل فضای مجازی ۲۰۲۳ بود! یعنی مثلا تو جامعه‌ای که هنوز با شمشیر همدیگه رو می‌کشن، کلماتی مثل وایب رو می‌شنوی و حس می‌کنی داری با نوجوانای ۱۶-۱۷ سالهٔ امروزی صحبت می‌کنی.


من اصولا از حدود ۶۰-۷۰ درصد به بعد دلم می‌خواست کلا بذارمش کنار ولی چون ملت می‌گفتن آخرش یه چرخش داستانی (توئیست) خفنی داره ادامه دادم.
اون‌وقت قیافه‌م موقع خوندن اون چرخش داستانی همچنان همین شکلی بود: 😒

این تازه اولین جلد از یه مجموعهٔ حداقل سه جلدیه و من با همین جلد مطمئن شدم که اگه یه چیزی بهم بدن هم جلدای بعدی رو نخواهم خوند.

به هر حال این کتاب طرفدارای زیادی داره و من جزو اون اقلیتی هستم که باهاش حال نکردم... فقط اینکه اصلا و ابدا این کتابو به هیچ‌کس توصیه نمی‌کنم و خودم هم دیگه هرگز دلم نمی‌خواد چیزی از این نویسنده بخونم....
        
(0/1000)

نظرات

چه معرفی خوبی.مخصوصا که یاد  ایپولیت کردی.
اونجایی که گفتی چرا مردم این کتاب‌ها رو دوست دارن،به نظرم ذائقه ادبی مردم رو خراب کردند.اونایی که مدام کتاب های این مدلی رو برجسته می کنند و مانور تبلیغاتی می دهند،باعثش هستند. اقتصاد صنعت چاپ در غرب ،اقتضا می کنه این کتاب ها  به صورت گسترده پخش بشن و گرنه با این توضیحات واقعا کتاب ارزشمندی نیست خیلی
1
چی بگم والا... انگار ملت کلا از عاشقانه‌های این مدلی خوششون میاد 😒 
روشنا

1402/09/04

منی که ذوق داشتم این کتاب رو از نمایشگاه بخرم 😶💔
سلام چقدر یادداشت خوبی نوشتید. خیلی ممنون.
یک سوال حقیقتا ذهنم رو درگیر می کنه اینکه شما به این خوبی یک کتاب را می‌خوانید و نقد می‌کنید و از این آزادی در انتخابتان لذت می‌برید. چرا بقیه نباید بخوانند و نقد کنند و از این آزادی در انتخابشان لذت ببرند.
ممکنه بگیم چون هنوز ابزارهای لازم برای این تشخیص را ندارند. یا به سن مناسبش نرسیده‌اند بعد سوال بعدی پیش میاد که چطور این ابزار ها در شما ایجاد شده چرا در بقیه ایجاد نکنیم. یا چرا کتابها را بر اساس سن برچسب نمی‌زنیم.
یا شاید هم بگیم اصلا شما هم اشتباه می کنید که آزادانه انتخاب می کنید. 😄
اینها نقد و تیکه به هیچ کسی نیست سواله.
1
سلام. منظورتون از داشتن آزادی در انتخاب بحث ارشاده؟ اگر آره باید بگم به طور کلی من موافق سانسور کتاب بزرگسال نیستم و خودم هم به شخصه اصلا دوست ندارم کتاب سانسوری بخونم و اینو هم برای کسی به طور کلی نمی‌خوام :)) ولی خب در مورد این کتاب برای مثال از انتخابم ناراحتم. یعنی از بعد از این کتاب فهمیدم یه مقدار باید تو انتخاب بیشتر دقت کنم و معیارهای دقیق‌تری داشته باشم. 
خودم هم تو این یادداشت نمی‌خواستم آزادی انتخاب کسی رو بگیرم صرفا گفتم اگه کسی از من بپرسه میگم این کتابو نخون کما اینکه خودم از خوندنش پشیمونم. یعنی اینطور نیست که چیزی رو از بقیه منع کنم که خودم انجامش میدم. مثل اینکه کسی رفته تو چاه به ملت پشت سرش میگه حواستون باشه اینجا یه چاهه‌ها! 😄

با این موضوع هم هم‌عقیده‌م که هر کسی هم هر کتابی رو نباید بخونه و مخصوصا سن مهمه. مثلا این کتابو باز یه آدم متأهل بخونه خیلی کمتر آسیب داره تا یه نوجوون مجرد ۱۸ ساله. البته خب باز این نظر شخصی منه 😅 
مُحیصا

1402/10/03

جالبه یک نفر دیگه که سلیقه ش تو کتاب های فانتزی تقریبا مثل منه این کتاب رو خونده بود و اونم نظر مثبتی اصلااااا بهش نداشت.
با خوندن این ریویو مطمئن شدم که واقعا این کتاب تایپ من نیست:///
Haniyeh

1402/10/18

این کتاب جایزه بهترین رمان عاشقانه ۲۰۲۳ گودریدز رو برده!
جریان عاشقانه‌ای که شما تعریف کردی خیلی از این جایزه دوره 😅
ممنون که درباره‌اش توضیح دادید 🤍
2
والا برا خودمم سواله 😅 البته می‌تونم حدس بزنم چرا برای ملت جذابه ولی من هنوز یه وقت که پیش میاد یاد صحنه‌هاش می‌افتم قیافه‌م این شکلی میشه: 😑
😄 
Haniyeh

1402/10/18

قیافه منی که ریویو شما رو خوندم هم نسبت به کتاب همین شکلیه ✋😄
@szm_books 
سلام، کاملا احساستان را درک می کنم، در یک مقطعی با کلی شوق و ذوق چند تا کتاب انگلیسی عاشقانه تهیه کردم که خیلی هم ازشان تعریف شده بود و نمره خوبی داشتند، ولی حجم صحنه های آنچنانی واقعاً حالم را گرفت. دیگر شک دارم بر اساس نقدهایی که در گودریدرز نوشته می شود، بتوانم اعتماد کنم و کتابی بخرم.

خدا را شکر به خاطر بهخوان

اصطلاح سهل ممتنع را شنیدید، نقدهای شما همان است، از خواندن متن تان کیف کردم 👏👏👏👏👏 خوب، صادقانه و صریح می نویسید و البته این که این همه وقت گذاشتید و توضیح دادید جای سپاسگزاری دارد،موفق و سلامت باشید.
1
خواهش میکنم نظر لطف شماست. 
آره منم دیگه کم کم یاد گرفتم چطور باید با مرورها برخورد کنم. کتابها واقعا سلیقه‌ای هستن، یه دفعه می‌بینی یه نفر از کتابی که شما ازش بدت اومده کلی تعریف کرده و برعکس. من خودم مثلا برای اینکه بدونم کتابی صحنه‌های بد داره یا نه اخطارهای سایت استوری‌گرف رو نگاه می‌کنم. 
رمان‌های عاشقانه غربی هم همه‌شون صحنه‌دار نیستن، همین چند روز پیش یه کتاب عاشقانه رو تموم کردم که اینقدر عفیفانه نوشته شده بود که جدا حظ کردم 😍 
ایکاش این نظر رو من زودتر میدیدم👀 چون من به شدت رو این چیزا حساسم و الان ترجمه دستمه و دارم میخونم
خیلی هم منتظر بودم🥲😂میتونم بشینم گریه کنم اصلا...
در هر صورت چون پول دادم میخونمش😮‍💨 
خیلی چیزای دیگه هم هست که تو این صد صحفه ازشون دارم می‌گذرم، یکی اصلا نویسنده اهل صحنه پردازی نیست
دوم اینکه خیلی پرش های مزخرفی داره عصابم رو بهم می‌ریزه این موضوع...
امیدوار بودم ارزش اینقدر انتظار رو داشته باشم ، اما فکر کنم باید با آتش (فروش) بهش سلام بدم👀
البته شایدم نگهداشتم جلدش خوشگله 
2
ببین هرگز نمیرو نمیخونی حداقل از جهت صحنه پردازی تامین باشی بجاش اینا رو میخونی😔😂 
 
چشم سنپای چشم🫠😂 می‌خونمش بزار فعلا خلوت بشم، یکم حالم ناخوشه
@f.kh 
یکبار تو یوتیوب دیدم یک بلاگر یک ویدیو ساخته، معرفی رمان های عاشقانه نان اسپایسی! برام جالب بود که چقدر بازخورد خوبی داشت. ولی نفهمیدم منظورش از اسپایسی چیه چون اصلا مواجه نشده بودم باهاش. 
تا این که متأسفانه و بدبختانه کتاب وریتی کالین هوور رو تصمیم گرفتم به انگلیسی بخونم، به خاطر همین امتیاز بالا در گودریدز و توییست نهایی! 
اما واقعا توصیفات وحشتناکی داشت. باورم نمیشه یک نفر روش بشه انقدر وقیحانه رو کاغذ چنین چیزایی رو شرح بده. بعد این فهمیدم چرا بعضیا دنبال عاشقانه غیر اسپایسی هستن🤦🏻‍♀️
joiboy

1403/02/05

بد شد که میخواستم بخونم😅😂
ولی خیلی یادداشت خوبی بود .🔥❤️