بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت حامد علی بیگی

                ویکنت دو نیم شده همان داستان همیشگی تقابل خیر و شر است ، اما اینبار در لباسی نو . کالوینو که همچون برخی از نویسندگان آمریکای لاتین فضای داستان هایش رنگ و بویی جادویی دارند ، در این کتاب که اولین اثر از سه گانه نیاکان ما را تشکیل میدهد به روایت داستان شخصی به نام «ویکنت مداردو دی ترالبا» میپردازد که در جنگ با عثمانی ها جلوی توپ جنگی قرار میگیرد و پس از اصابت گلوله ی توپ، از وسط دو نیم میشود . نیمه ی راست به سرعت پیدا شده و تحت درمان قرار میگیرد و پس از مداوای کامل به دیارش بازمیگردد، اما از نیمه ی چپ خبری نیست. نیمه ی راست حالا در فضایی جادویی که از مولفه های رئالیستی خالی نیست در شهر (یا روستا) خود به شرارت شهره میگردد . او که گویی ریشه ی عطوفت و عشق در وجودش خشکیده، هر جاندار و بی جانی را دربرابر خود میبیند از وسط شقه میکند و غیر از این در مواجهه با اهالی شهر ، همواره آنها را فریب داده و بدترین کارها را در حقشان مرتکب میشود . این شرارت ها کوچک و بزرگ و آشنا و غیر آشنا نمی‌شناسد ، حتی راوی داستان که خواهرزاده ویکنت است نیز از این اعمال در امان نیست .
داستان اما جایی جالب میشود که سر و کله ی نیمه ی چپ ویکنت در شهر پیدا می شود و این تقابل قدیمی ، اینبار در فضایی جادویی با درون مایه ای طنز شکل میگیرد . 
داستان را بیش از این لو نخواهم داد و چشیدن شیرینی مابقی ماجرا را به عهده مخاطب میگذارم اما در پایان ذکر چند نکته ضروری است :

کالوینو قلمی ساده و سرراست دارد اما در عین سادگی، نیش و کنایه هایش را در لفافه به موضوع مورد انتقادش وارد میکند

مهم ترین مولفه آثار رئالیسم جادویی، واقعی جلوه دادن اتفاقات خارق عادت توسط نویسنده است ، به طوری که نه تنها شخصیت های داستان از مواجهه با آنها تعجب نکنند، بلکه مخاطب نیز حس خیالی و غیر واقعی بودن نسبت به عالم داستان نداشته باشد .
هنرمندی کالوینو در روایت داستان، آنهم در بزنگاه‌های جادویی اثر بر کسی پوشیده نیست .

اثر خالی از اشکال نیست و پایان بندی آن نیز چندان چنگی به دل نمی زند اما همین جرات و جسارت نویسنده در اوایل راه نویسندگی و آزمودن خود با طرحی کلیشه ای در قالب فرمی نو ، قابل تقدیر است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.