یادداشت مریم :)

مریم :)

1401/04/23

                خسته کننده 😑
با اینکه بخاطر ایده‌اش واقعن دوستش داشتم... اصلن جذبم نکرد 😑
و با اینکه متنفرم از این کار ... نصفه رهاش کردم .. (فعلن.. ب امیده اینکه بعدن دوباره بهش شانس بدم 😁)
        
(0/1000)

نظرات

من متوجه متن کتاب نشدم. داستان افرادی هست که توی روضه براشون اتفاقاتی میوفته؟
1
مریم :)

1401/04/31

"کآشوب روایت‌های واقعی و مستند از نسبت نسل‌های متفاوت امروز با واقعه‌ی سال ۶۱ هجری (شهادت مظلومانه امام حسین علیه‌السلام) است. این نویسندگان که شغل و گرایش‌های مختلف دارند، قرار بوده با لحن توصیفی، نسبتِ شخصی و زیسته‌ی خودشان با مجالس گذشته و امروز را گزارش کنند که البته، همه، دل از دست داده‌اند و این‌جا و آن‌جا، شیفتگی از متن‌ها بیرون زده است. این مجموعه ذره‌ای از یک جریان مداوم است.
این خلاصه‌اش تو نته.. دقیق‌تر از این... خودمم یادم نیست :)) 
جسارتاً *به امید/به امیدِ♡
2
مریم :)

1401/04/28

باز دوباره داستان "ه کسره" 🤣
عاقا من نوشتنم همینه .. کنار بیاید 🤣💛 
عزیزم مریم. (: 
منم چندبار خوندم تا باهاش انس گرفتم و تونستم به عمق روایت دست پیدا کنم. دفعه اول یک کم ناهمگون بود برام
1
مریم :)

1402/04/31

🤷🏻‍♀️ با همچین موضوعی حیفه ولی! باید مثه عسل شیرین باشه برا خواننده از همون دفعه اول 🙃
اما خب ... بازم بهش شانس میدم .. مخصوصا با توجه ب نظر شما. مچکر :)