یادداشت سهیل خرسند

                جنگل نروژی،
رمانی‌ست غمگین که «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی مشهور، دوست داشتنی و پرآوازه‌ی ژاپنی آن را به سبک رئال نوشته است.
در ابتدا عرض می‌کنم که فرقی نمی‌کند به سراغ کدام ترجمه از کتاب بروید چون این کتاب به اندازه‌ای سانسور شده که خواندنش به فارسی هیچ (تاکید می‌کنم هیچ) ارزشی ندارد، من بعد از خواندن ابررمان «کافکا در ساحل» می‌دانستم آثار موراکامی به چه شکل سانسور شده‌اند و آماده‌ی مواجهه با آن بودم، در ابتدا جهت کنجکاوی با خواندن ترجمه‌ی آقای «مهدی غبرایی» خواندن را آغاز کردم و همانطوری که پیش‌تر نیز در این سایت نوشته‌ام آن پولی که انتشارات و مترجم بابت این نوع آثار دریافت می‌کنند چیزی جز لقمه‌ی حرام نیست.
بنابراین کتاب را به گوشه‌ای انداخته و خواندن را با نسخه انگلیسی به پایان رساندم. پیشنهادم به شما عزیزان هم مانند کافکا در ساحل اینه که یا از ابتدا به سراغ نسخه‌ی انگلیسی بروید و یا اگر می‌خواهید حتما فارسی بخوانید همزمان با متن انگلیسی به همراه یک لغت نامه جلو بروید تا چیزی را از دست ندهید چون تقریبا هر چند صفحه بخشی از کتاب یا حذف یا به مسخره ترین شکل ممکن تحریف شده است.
نام این رمان برگرفته از نام یک تِرک موسیقیِ مشهور به نام
Norwegian Wood (This Bird Has Flown)
از آلبوم Rubber Soul
نوشته‌ي John Lennon
و اجرای گروه موسیقیِ The Beatles می‌باشد که شخصیت‌های داستان هر کدام به شکلی با آن ارتباط خاص برقرار می‌کنند.
در ابتدای رمان شخصیت اول داستان این ترک را در فرودگاهِ هامبورگ می‌شنود و ناخودآگاه هم خود و هم ما رو به گذشته‌ي خود می‌برد و تا پایان ما را غرق می‌کند.

این رمان داستانِ زندگیِ پسر نوجوانی به نام «تورو واناتابه» را روایت می‌کند، او ۲ دوست به نام‌های «نائوکو» و «کیزوگی» دارد که آن‌دو از کودکی با هم بزرگ شده‌اند و هم اکنون باهم رابطه دارند و با یکدیگر یک اکیپِ دوستیِ ۳ نفره ساخته‌اند و همیشه باهم هستند.
من مطابق روال همیشه در ریویوهای خودم هیچ اشاره‌ای حتی مختصر و کوتاه به متن داخل کتاب نمی‌کنم بنابراین فقط به نقل جزئیات قابل ذکر اشاره میکنم.
این رمان از زندگیِ جوانانِ ژاپنی در ده‌ی ۱۹۶۰ توکیو روایت می‌کند که شور انقلابی داشتند و به دنبال تحولات گسترده بودند.
جنگل نروژی به هیچ وجه تنها یک رمان عاشقانه‌ی معمولی نیست، آنقدر جزئیات اتفاقاتِ آن دوران مو به مو توسط نویسنده روایت شده که در نگاه اول می‌توانیم حتی به این فکر کنیم که این روایت‌ها داستان زندگی خود موراکامی‌ست!
در این رمان غمگین که تم خودکشی هم در آن پررنگ هست، درگیری‌های شخصیت‌های جوان در مواجهه با عشق و روابط و پس از دست‌ دادنش روبرو می‌شویم.
شخصیت‌های دیگری هم در این کتاب هستند که معروف‌ترین آنها «ناگازاوا» که یکی از هم اتاقی‌های خوابگاه واناتابه، «میدوری» یکی از عشق‌های واناتابه و همچنین «ریکو» هم اتاقی نائوکو که شخصیت مورد علاقه‌ی من در کتاب بود و وقتی داستانی از گذشته‌ی او روایت شد یکی از سوپربخش‌های این رمان بود.
همانطور که می‌دانیم اگر داستان‌های کوتاه موراکامی را کنار بگذاریم، می‌توانیم رمان‌های او را به ۲ دسته‌ی رئال و رئالیسم جادویی تقسیم کنیم، بنابراین اگر کافکا در ساحل بهترین انتخاب و پرچمدار آثار رئالیسم جادویی اوست، این رمان نیز پرچمدار آثار رئال اوست و اگر علاقه‌ای به رمان‌های پایان باز و پر از معما و ابهام موراکامی ندارید می‌توانید این بخش از آثار او را با خواندن این کتاب آغاز و از آن لذت ببرید.
به این رمان هم بدون هیچ تعارف و خجالتی ۵ ستاره میدهم و خواندنش را به همه‌ی دوستانم پیشنهاد می‌کنم.
---------------------------------
امروز مورخ بیست و چهارم خرداد یک هزار و چهارصد، ریویوی فوق پس از اینکه بار دیگر توسط دوستانم مورد اقبال قرار گرفت، به دلیل رویت چند اشتباه نگارشی مورد ویرایش قرار گرفت.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.