بریده کتابهای با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ سمیه بینا 1403/7/16 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 54 زیر لب، بیاختیار، میپرسم: یعنی این جنگ کی تمام خواهد شد؟ و میشنوم که کسی میگوید: وقتی یاد بگیریم که سرهایمان را،از نفیر گلولههای عابر، به غریزه ندزدیم؛ بلکه در این حال نیز به اراده امکان انتخاب بدهیم. 0 3 محمد حسین رمضانی 1402/10/10 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 104 من میدانم که یک روز، جنگ تمام میشود.... و آنچه میماند مایهی سرشکستگیِ هیچ کداممان نخواهد بود. هرگز. 0 3 محمد برهان 1403/6/22 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 94 ...چقدر فاصله هست میان جنگی که این بچّهها میکنند و آن جنگی که در فیلمهای جنگی، برداران هموطن ما نشان میدهند. 0 1 علی راد 1403/2/7 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 81 از بستان به جزیره ی مجنون میرویم. کمال میگوید: سراسر این خاک، وجب به وجب، پوشیده است از پوکه و فشنگ و هر سلاح جنگی که فکرش را بتوانی بکنی از تانک تا ترکش، از هواپیما تا خمپاره.... وجب به وجب... میگویم: البته با کمی غلو شاعرانه. میگوید: هرجا که خواستی اشاره کن تا نگه داریم. پیاده شو ،دستت را توی خاک فروکُن و بیرون بیاور ،اگر پوکه یی ،فشنگی ترکشی چیزی به دستت نیامد هر چه بدخواهان ما گفته اند راست گفته اند. میگویم: کلیج خان نگه دار. پیاده میشوم و دست در خاک فرو میبرم. بحثی نیست. برنده میداند که برنده است. این کار را سه بار دیگر هم میکنم .سرزمین غریبی ست واقعاً. وجب به وجب.... ملت ما اینجا برای بازپس گرفتن ذره ذره خاک وطن ،جنگی کرده است مطلقاً باورنکردنی. میگویم :خدایا ،دشمنی که آن طور با وقاحت حمله میکند و این طور با خفت فرار، چقدر زیباست! حاتمی کیا میگوید: بد نیست. تعریف تازه یی هم از زیبایی شنیدیم. 0 11 محمد سلیمانی 1403/6/18 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 72 بههرحال، این نبردِ تدافعیِ بزرگِ مردم ما، بدون ذرّهای دودِلی، در تمام طول تاریخ حیات بشر، نخستین جنگ تدافعی یک ملّت سمتکشیده در برابر تهاجمِ جمیعِ نظامهای سلطهطلب جهان و جمیع نظامهای وابسته به نظامهای سلطهطلبِ سراسر جهان بوده است. جایزه دارد هر روشنفکر اختهایی که متشابه چنین جنگی را پیدا کند. جایزه دارد. 0 2 مهدی 1403/8/15 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 13 در دقایقی از تاریخ ، برای یک ملت ، زندگی جنگ است و جنگ ، تمامی زندگی . در چنین دقایقی ، ملت غذای جنگ می پزد ، سرای جنگ می سازد ، جامه ی جنگ می دوزد ، خواب جنگ می بیند ، و صبورانه ، ساحرانه و سنگی می جنگد ؛ و خوشا به حال ملتی که میداند برای چه باید جنگید و جان سپرد و جاودانه شد . 0 2 محمد برهان 1403/6/21 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 78 اینک به یاد شعری از یغمای خشتمال نیشابوری میافتم که تکبیتهایش، به اعتقاد من، حتّی بیش از تکبیتهای صائب میخراشد و میسوزاند و میماند: "گفتی: «هدف کجاست؟» کماندار را بپرس من تیرم و روان، چه خبر از نشانهام..." 0 1 علی راد 1403/2/5 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 40 «خدایا، به فریادمان برس که از خودمان بگذریم که از هوسها و شهوتهایمان، از قفسهای تنگ و تاریک ولانه های خالی از محبت مان بگذریم از تنگی روحمان از حقارت اندیشه هایمان از دنائت ها و رذالت هایی که اسباب خجالت خودمان و بچه هایمان است بگذریم... خدایا به دادمان برس که ذلیلیم ،ذلیل اسارت تن های خاک شدنی خویش، و شهوتهای خویش، و خود پرستی های خویش ، و آرزوهای حقیر و آلوده ی خویش.... خدایا به فریادمان برس، به فریادمان برس، به فریادمان برس، و کاری نکن که بیش از این شرمنده در حضور تو باشیم.... 0 4 زهرا بجلی 1403/1/27 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 89 زیر پایم زمین از ظلم انسان به انسان می نالد... 0 2 پریسا زارع مهرجردی 1402/4/24 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 35 و این واقعیتی ست که در بخش اعظم زندگی انسان، هنوز، غریزه میگوید «آری»، اراده فریاد میکشد«نه». و انسان غالبا آریِ غریزه را همچون فرمانی تردیدناپذیر می شنود و می پذیرد و خود را از شر مشقات انتخاب آگاهانه ی ارادی خلاص می کند. 0 11
بریده کتابهای با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ سمیه بینا 1403/7/16 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 54 زیر لب، بیاختیار، میپرسم: یعنی این جنگ کی تمام خواهد شد؟ و میشنوم که کسی میگوید: وقتی یاد بگیریم که سرهایمان را،از نفیر گلولههای عابر، به غریزه ندزدیم؛ بلکه در این حال نیز به اراده امکان انتخاب بدهیم. 0 3 محمد حسین رمضانی 1402/10/10 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 104 من میدانم که یک روز، جنگ تمام میشود.... و آنچه میماند مایهی سرشکستگیِ هیچ کداممان نخواهد بود. هرگز. 0 3 محمد برهان 1403/6/22 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 94 ...چقدر فاصله هست میان جنگی که این بچّهها میکنند و آن جنگی که در فیلمهای جنگی، برداران هموطن ما نشان میدهند. 0 1 علی راد 1403/2/7 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 81 از بستان به جزیره ی مجنون میرویم. کمال میگوید: سراسر این خاک، وجب به وجب، پوشیده است از پوکه و فشنگ و هر سلاح جنگی که فکرش را بتوانی بکنی از تانک تا ترکش، از هواپیما تا خمپاره.... وجب به وجب... میگویم: البته با کمی غلو شاعرانه. میگوید: هرجا که خواستی اشاره کن تا نگه داریم. پیاده شو ،دستت را توی خاک فروکُن و بیرون بیاور ،اگر پوکه یی ،فشنگی ترکشی چیزی به دستت نیامد هر چه بدخواهان ما گفته اند راست گفته اند. میگویم: کلیج خان نگه دار. پیاده میشوم و دست در خاک فرو میبرم. بحثی نیست. برنده میداند که برنده است. این کار را سه بار دیگر هم میکنم .سرزمین غریبی ست واقعاً. وجب به وجب.... ملت ما اینجا برای بازپس گرفتن ذره ذره خاک وطن ،جنگی کرده است مطلقاً باورنکردنی. میگویم :خدایا ،دشمنی که آن طور با وقاحت حمله میکند و این طور با خفت فرار، چقدر زیباست! حاتمی کیا میگوید: بد نیست. تعریف تازه یی هم از زیبایی شنیدیم. 0 11 محمد سلیمانی 1403/6/18 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 72 بههرحال، این نبردِ تدافعیِ بزرگِ مردم ما، بدون ذرّهای دودِلی، در تمام طول تاریخ حیات بشر، نخستین جنگ تدافعی یک ملّت سمتکشیده در برابر تهاجمِ جمیعِ نظامهای سلطهطلب جهان و جمیع نظامهای وابسته به نظامهای سلطهطلبِ سراسر جهان بوده است. جایزه دارد هر روشنفکر اختهایی که متشابه چنین جنگی را پیدا کند. جایزه دارد. 0 2 مهدی 1403/8/15 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 13 در دقایقی از تاریخ ، برای یک ملت ، زندگی جنگ است و جنگ ، تمامی زندگی . در چنین دقایقی ، ملت غذای جنگ می پزد ، سرای جنگ می سازد ، جامه ی جنگ می دوزد ، خواب جنگ می بیند ، و صبورانه ، ساحرانه و سنگی می جنگد ؛ و خوشا به حال ملتی که میداند برای چه باید جنگید و جان سپرد و جاودانه شد . 0 2 محمد برهان 1403/6/21 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 78 اینک به یاد شعری از یغمای خشتمال نیشابوری میافتم که تکبیتهایش، به اعتقاد من، حتّی بیش از تکبیتهای صائب میخراشد و میسوزاند و میماند: "گفتی: «هدف کجاست؟» کماندار را بپرس من تیرم و روان، چه خبر از نشانهام..." 0 1 علی راد 1403/2/5 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 40 «خدایا، به فریادمان برس که از خودمان بگذریم که از هوسها و شهوتهایمان، از قفسهای تنگ و تاریک ولانه های خالی از محبت مان بگذریم از تنگی روحمان از حقارت اندیشه هایمان از دنائت ها و رذالت هایی که اسباب خجالت خودمان و بچه هایمان است بگذریم... خدایا به دادمان برس که ذلیلیم ،ذلیل اسارت تن های خاک شدنی خویش، و شهوتهای خویش، و خود پرستی های خویش ، و آرزوهای حقیر و آلوده ی خویش.... خدایا به فریادمان برس، به فریادمان برس، به فریادمان برس، و کاری نکن که بیش از این شرمنده در حضور تو باشیم.... 0 4 زهرا بجلی 1403/1/27 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 89 زیر پایم زمین از ظلم انسان به انسان می نالد... 0 2 پریسا زارع مهرجردی 1402/4/24 با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.1 24 صفحۀ 35 و این واقعیتی ست که در بخش اعظم زندگی انسان، هنوز، غریزه میگوید «آری»، اراده فریاد میکشد«نه». و انسان غالبا آریِ غریزه را همچون فرمانی تردیدناپذیر می شنود و می پذیرد و خود را از شر مشقات انتخاب آگاهانه ی ارادی خلاص می کند. 0 11