بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

چون دانستی که هر کسی مرکب است از نفس و بدن پس بدانکه حقیقت آدمی و آنچه بسبب آن برسایر حیوانات ترجیح دارد همان نفس است که از جنس ملائکه مقدسه است. و بدن امری است عاریت و حکم مَرکب از برای نفس دارد که بدان مرکب سوار شده و از عالم اصلی و موطن حقیقی باین دنیا آمده تا از برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد و خود را بانواع کمالات بیاراید و اکتساب صفات حمیده و اخلاق پسندیده نماید و باز مراجعت بوطن اصل خود نماید ...

چون دانستی که هر کسی مرکب است از نفس و بدن پس بدانکه حقیقت آدمی و آنچه بسبب آن برسایر حیوانات ترجیح دارد همان نفس است که از جنس ملائکه مقدسه است. و بدن امری است عاریت و حکم مَرکب از برای نفس دارد که بدان مرکب سوار شده و از عالم اصلی و موطن حقیقی باین دنیا آمده تا از برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد و خود را بانواع کمالات بیاراید و اکتساب صفات حمیده و اخلاق پسندیده نماید و باز مراجعت بوطن اصل خود نماید ...

(0/1000)

نظرات

آن وطن جایی است کان را نام نیست
آن وطن مصر و عراق و شام نیست...
خیلی تعبیرش جذابه... به زبون امروزی: بدن حکم یه وسیله‌ی نقلیه‌ با بلیط رفت و برگشت رو داره که الان سوارشیم، و به زودی باید ازش پیاده بشیم... 
1
چنین است...