مینا شریفی

@shrifi

71 دنبال شده

38 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

• منطق خفته در شیدایی 

• این کتاب که از روی کمیک شاهکاری به همین اسم به نویسندگی آل مورو و تصویرگرایی برایان بولند نوشته شده داستان یک روز بد را روایت می‌کنه و به این سوال پاسخ میده که آیا ما با جنون فقط یک روز بد فاصله داریم؟

• برای منی که کل زندگیم بتمن بخش بزرگی ازش رو تشکیل داده خواندن این کتاب نوستالژی خاصی داشت ، داستان کلاسیک کمیک و حتی انیمیشن حالا در یک کتاب جلوم قرار گرفته اما آیا برای کسی که به این اندازه از دنیای این کتاب آشناییت نداره هم به همین اندازه جذابه ؟ فکر نکنم.

• داستان در اوایل جذاب شروع میشه اما روند خودش رو کم کم از دست میده و در یک سری داستان غیر لازم و اعصاب خرد کن گم میشه که نه آنچنان مربوط به داستانم و نه آنچنان جذابیت داره که شاید دلیل این اتفاق وجود صفحات زیاد و نا لازم کتاب باشه.

• صد صفحه آخر به طور تقریبا کاملی داستان کمیک رو پشتیبانی می‌کنه و حتی حس اضطراب و انزجار رو بهتر از نسخه‌های دیگر این داستان به مخاطب ارائه می‌کنه و این فضاسازی فوق العاده خوب تنها نقطه قوت این اثر نسبت به نسخه‌های دیگرش به حساب میاد.

• ترجمه نشر باژ مثل همیشه در این کتاب هم خوب عمل می‌کنه و حتی با وجود مواردی که سانسور شده نکات رو زیر سیبیلی به خواننده می‌رسونه و نمی‌ذاره آهنگ داستان از دست خارج بشه.

• بخونیم یا نخونیم؟ اگر عاشق دنیای بتمن و دی سی هستید به طور قطع از اشاره‌ها و رفرنس‌های این کتاب لذت خواهید برد اما اگر صرفاً از روی کنجکاوی این سمت اومدید می‌تونید از نسخه کمیک انیمیشن این اثر بیشتر لذت ببرید و بهتون قول میدم هیچ چیز در کتاب رو از دست نمی‌دید.
            • منطق خفته در شیدایی 

• این کتاب که از روی کمیک شاهکاری به همین اسم به نویسندگی آل مورو و تصویرگرایی برایان بولند نوشته شده داستان یک روز بد را روایت می‌کنه و به این سوال پاسخ میده که آیا ما با جنون فقط یک روز بد فاصله داریم؟

• برای منی که کل زندگیم بتمن بخش بزرگی ازش رو تشکیل داده خواندن این کتاب نوستالژی خاصی داشت ، داستان کلاسیک کمیک و حتی انیمیشن حالا در یک کتاب جلوم قرار گرفته اما آیا برای کسی که به این اندازه از دنیای این کتاب آشناییت نداره هم به همین اندازه جذابه ؟ فکر نکنم.

• داستان در اوایل جذاب شروع میشه اما روند خودش رو کم کم از دست میده و در یک سری داستان غیر لازم و اعصاب خرد کن گم میشه که نه آنچنان مربوط به داستانم و نه آنچنان جذابیت داره که شاید دلیل این اتفاق وجود صفحات زیاد و نا لازم کتاب باشه.

• صد صفحه آخر به طور تقریبا کاملی داستان کمیک رو پشتیبانی می‌کنه و حتی حس اضطراب و انزجار رو بهتر از نسخه‌های دیگر این داستان به مخاطب ارائه می‌کنه و این فضاسازی فوق العاده خوب تنها نقطه قوت این اثر نسبت به نسخه‌های دیگرش به حساب میاد.

• ترجمه نشر باژ مثل همیشه در این کتاب هم خوب عمل می‌کنه و حتی با وجود مواردی که سانسور شده نکات رو زیر سیبیلی به خواننده می‌رسونه و نمی‌ذاره آهنگ داستان از دست خارج بشه.

• بخونیم یا نخونیم؟ اگر عاشق دنیای بتمن و دی سی هستید به طور قطع از اشاره‌ها و رفرنس‌های این کتاب لذت خواهید برد اما اگر صرفاً از روی کنجکاوی این سمت اومدید می‌تونید از نسخه کمیک انیمیشن این اثر بیشتر لذت ببرید و بهتون قول میدم هیچ چیز در کتاب رو از دست نمی‌دید.
          
• چرک نویس‌های بیگانه 

• کتاب داستان فردی به اسم مورسو را روایت می‌کنه که به دنبال پیدا کردن خوشبختی در زندگیه حتی اگه هزینه‌اش کشتن یک فرد معلول باشه.

• اولین چیزی که بعد از خواندن صفحه اول توجهم را به خودش جلب کرد اسم شخصیت اصلی یعنی مورسو بود و این فکر رو در ذهنم ایجاد کرد که نکنه این همون مورسو کتاب بیگانه باشه ، اما خیر اینطور نیست ،آلبر کامو این کتاب را که بعد از مرگش منتشر شده در واقع در سن ۲۵ سالگی وقتی که هنوز خام بوده و تحت تاثیر تفکرات نیچه و داستایوفسکی بوده نوشته و یک جورایی این کتاب چک نویس شاهکارش یعنی بیگانه حساب میشه و این ارتباط اسمیم به همین دلیل است.

• کتاب شروع فوق العاده جذابی داره و نوید یک کتاب فوق العاده رو میده اما بزارید بهتون بگم که اینطور نیست ، داستان کتاب به هم ریخته است شخصیت‌ها بدون هیچ پیش زمینه‌ای به صحنه وارد و خارج می‌شدند و جز شخصیت اصلی دیگر شخصیت‌ها چیز جذابی برای ارائه ندارند اما با همه این نکات نقطه قوت کتاب تصویر سازی فوق العاده‌اش است که بهترین شکل ممکن صحنه‌های کتاب را در ذهن مخاطب زنده می‌کند. 

• برعکس دیگر کتاب‌های کامو که شخصیت در آخر به پوچی می‌رسد در این کتاب مورسو در پوچی زندگی می‌کند و به دنبال خوشبختی است ، آیا موفق می‌شود؟ میزارم خودتون به جواب این سوال برسید. 

• آیا این کتاب را باید خواند؟ به خوبی قابل دیدنه که کامو  ۲۵ ساله در این کتاب به دنبال سبک خودش است و هنوز قلمش به پختگی آثار معروفش نرسیده پس اگر به طور جدی دنبال خوندن از کامو نیستید چیزی از دست نداده اید اما اگر از عاشقان این نویسنده هستید بهترین زمان خواندن این کتاب بعد از شاهکار بیگانه است.
            • چرک نویس‌های بیگانه 

• کتاب داستان فردی به اسم مورسو را روایت می‌کنه که به دنبال پیدا کردن خوشبختی در زندگیه حتی اگه هزینه‌اش کشتن یک فرد معلول باشه.

• اولین چیزی که بعد از خواندن صفحه اول توجهم را به خودش جلب کرد اسم شخصیت اصلی یعنی مورسو بود و این فکر رو در ذهنم ایجاد کرد که نکنه این همون مورسو کتاب بیگانه باشه ، اما خیر اینطور نیست ،آلبر کامو این کتاب را که بعد از مرگش منتشر شده در واقع در سن ۲۵ سالگی وقتی که هنوز خام بوده و تحت تاثیر تفکرات نیچه و داستایوفسکی بوده نوشته و یک جورایی این کتاب چک نویس شاهکارش یعنی بیگانه حساب میشه و این ارتباط اسمیم به همین دلیل است.

• کتاب شروع فوق العاده جذابی داره و نوید یک کتاب فوق العاده رو میده اما بزارید بهتون بگم که اینطور نیست ، داستان کتاب به هم ریخته است شخصیت‌ها بدون هیچ پیش زمینه‌ای به صحنه وارد و خارج می‌شدند و جز شخصیت اصلی دیگر شخصیت‌ها چیز جذابی برای ارائه ندارند اما با همه این نکات نقطه قوت کتاب تصویر سازی فوق العاده‌اش است که بهترین شکل ممکن صحنه‌های کتاب را در ذهن مخاطب زنده می‌کند. 

• برعکس دیگر کتاب‌های کامو که شخصیت در آخر به پوچی می‌رسد در این کتاب مورسو در پوچی زندگی می‌کند و به دنبال خوشبختی است ، آیا موفق می‌شود؟ میزارم خودتون به جواب این سوال برسید. 

• آیا این کتاب را باید خواند؟ به خوبی قابل دیدنه که کامو  ۲۵ ساله در این کتاب به دنبال سبک خودش است و هنوز قلمش به پختگی آثار معروفش نرسیده پس اگر به طور جدی دنبال خوندن از کامو نیستید چیزی از دست نداده اید اما اگر از عاشقان این نویسنده هستید بهترین زمان خواندن این کتاب بعد از شاهکار بیگانه است.
          
☕رئالیسم جادویی با طعم قهوه .

• فکر کنید می توانید در زمان سفر کنید اما هر تغییری در گذشته ایجاد کنید در زمان حال تغییری ایجاد نمی شود و باید برای برگشتن به زمان خود قهوه ی تان را پیش از سرد شدن بنوشید...

• نوع روایت و نثر کتاب خیلی خودمانی و گرم نوشته شده است ، هر چند که یاد گرفتن اسم شخصیت ها اوایل کمی سخت است اما باعث نمی شود حتی بخشی کوچک از این فضای گرم را از دست بدهید.

• داستان از چند داستان کوتاه مرتبط به هم و شخصیت هایی دوست داشتنی و قابل لمس تشکیل شده که فضایی بسیار شبیه به کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا است ، هرچند که به خوبی آن کتاب نمیرسد. چرا ؟ بهتون میگم.

• داستان و ایده ای که نویسنده برای داستانش انتخاب کرده بود پتانسیل مثبت و جذابی در دل خود داشت و برای یک رمان بلند ایده ای فوق العاده جذاب بود اما تعداد صفحات کم و کلی حفره های پرنشده رانندگی در دل قصه را در آخر نا امید کننده میکرد.

• هرچقدر که به نکات درونی شخصیت های پرداخته شده بود همان‌قدر به نکات بیرونی شخصیت ها مانند سن یا جنسیت بی توجهی شده بود به گونه ای که چند شخصیت در اوایل تشخیص جنسیتشان برام سخت بود.

• ترجمه نشر مون فوق العاده روان و عالی بود که با حق کپی رایتی که از نویسنده ها خریداری می‌کنند یک نشر ده از ده رو می‌سازند. 

• اگر خواننده سخت گیری نیستید و از خواندن معجزه های خواربار فروشی نامیا لذت بردید خواندن این کتاب خالی از لطف نیست و همانند یک داستان قبل خواب دلنشین اما ناماندگار است.
            ☕رئالیسم جادویی با طعم قهوه .

• فکر کنید می توانید در زمان سفر کنید اما هر تغییری در گذشته ایجاد کنید در زمان حال تغییری ایجاد نمی شود و باید برای برگشتن به زمان خود قهوه ی تان را پیش از سرد شدن بنوشید...

• نوع روایت و نثر کتاب خیلی خودمانی و گرم نوشته شده است ، هر چند که یاد گرفتن اسم شخصیت ها اوایل کمی سخت است اما باعث نمی شود حتی بخشی کوچک از این فضای گرم را از دست بدهید.

• داستان از چند داستان کوتاه مرتبط به هم و شخصیت هایی دوست داشتنی و قابل لمس تشکیل شده که فضایی بسیار شبیه به کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا است ، هرچند که به خوبی آن کتاب نمیرسد. چرا ؟ بهتون میگم.

• داستان و ایده ای که نویسنده برای داستانش انتخاب کرده بود پتانسیل مثبت و جذابی در دل خود داشت و برای یک رمان بلند ایده ای فوق العاده جذاب بود اما تعداد صفحات کم و کلی حفره های پرنشده رانندگی در دل قصه را در آخر نا امید کننده میکرد.

• هرچقدر که به نکات درونی شخصیت های پرداخته شده بود همان‌قدر به نکات بیرونی شخصیت ها مانند سن یا جنسیت بی توجهی شده بود به گونه ای که چند شخصیت در اوایل تشخیص جنسیتشان برام سخت بود.

• ترجمه نشر مون فوق العاده روان و عالی بود که با حق کپی رایتی که از نویسنده ها خریداری می‌کنند یک نشر ده از ده رو می‌سازند. 

• اگر خواننده سخت گیری نیستید و از خواندن معجزه های خواربار فروشی نامیا لذت بردید خواندن این کتاب خالی از لطف نیست و همانند یک داستان قبل خواب دلنشین اما ناماندگار است.
          
- سروده ای ناتمام .
• کامو در آخرین کتاب خود که به علت مرگ نتوانست تمامش کند زندگینامه ی خود را به نمایش می‌گذارد ، زندگینامه ای که به گفته خودش قرار بود بهترین کتابش باشد.

• داستان یا بهتر است بگویم نیمی از زندگینامه کامو همواره با موضوع های فرق ، مادر ، خانواده و استعمار عجین شده و اطلاعات جامعه‌ای از این فیلسوف طغیانگر به علاقمندان خود ارائه می‌کند.

• در این کتاب خبری از فلسفه‌های کامو و اعتقاداتش نیست بلکه صرفاً دلیل به وجود آمدن این اعتقادات در دل کتاب عرضه می‌شود که می‌توان نمونه فوق العاده برای یک زندگی‌نامه ی کامل باشد ‌.

• کامو با جزئیاتی که در دل کتاب خود جای داده دیدگاهی کامل و دقیق از وضعیت محل زندگی اش ( الجزایر) که به مدت ۱۵۰ سال تحت استعمار فرانسه بود نشان داده که هرچند در بعضی از مواقع توصیف جزئیات بیش از حد  خسته کننده می‌شد و خواندن کتاب را سخت می‌کرد .

• روند داستان و زمانبندی کتاب گاهی به هم خورده و گیج کننده میشه اما با توجه به این موضوع که این کتاب از یادداشت‌های ناتمام دفتر یادداشت نویسنده که توسط کاترین کامو جدا شده و در خیلی از جاها کلمات ناخوانا بوده‌اند یا حتی نقطه گذاری نشده  بودند قابل چشم پوشی است.

• ترجمه کتاب نسبت به سال انتشارش به خوبی انجام شده اما برای ادبیات این دوره منسوخ شده و برای من جزو آن دسته از کتاب‌ها قرار می‌گیره که احتیاج به دوباره ترجمه شدن داره.

• در طول خواندن این کتاب همواره این غم بر روی وجودیتم سنگینی می‌کرد که اثری ناتمام از نویسنده مورد علاقم در دستم است و برای من همچون یک مراسم خاکسپاری برای عزیزی تازه فوت کرده بود. 

• اگر تا به امروز از کامو کتابی نخوانده‌اید  یا کم خوانده‌اید فعلاً سمت این کتاب نیاید و آن را برای خداحافظی آخر نگه دارید چون این کتاب ناتمام یک شاهکار هنری یا یک اثر خوب نیست بلکه یک سنگ قبر در مراسم خداحافظیست.
            - سروده ای ناتمام .
• کامو در آخرین کتاب خود که به علت مرگ نتوانست تمامش کند زندگینامه ی خود را به نمایش می‌گذارد ، زندگینامه ای که به گفته خودش قرار بود بهترین کتابش باشد.

• داستان یا بهتر است بگویم نیمی از زندگینامه کامو همواره با موضوع های فرق ، مادر ، خانواده و استعمار عجین شده و اطلاعات جامعه‌ای از این فیلسوف طغیانگر به علاقمندان خود ارائه می‌کند.

• در این کتاب خبری از فلسفه‌های کامو و اعتقاداتش نیست بلکه صرفاً دلیل به وجود آمدن این اعتقادات در دل کتاب عرضه می‌شود که می‌توان نمونه فوق العاده برای یک زندگی‌نامه ی کامل باشد ‌.

• کامو با جزئیاتی که در دل کتاب خود جای داده دیدگاهی کامل و دقیق از وضعیت محل زندگی اش ( الجزایر) که به مدت ۱۵۰ سال تحت استعمار فرانسه بود نشان داده که هرچند در بعضی از مواقع توصیف جزئیات بیش از حد  خسته کننده می‌شد و خواندن کتاب را سخت می‌کرد .

• روند داستان و زمانبندی کتاب گاهی به هم خورده و گیج کننده میشه اما با توجه به این موضوع که این کتاب از یادداشت‌های ناتمام دفتر یادداشت نویسنده که توسط کاترین کامو جدا شده و در خیلی از جاها کلمات ناخوانا بوده‌اند یا حتی نقطه گذاری نشده  بودند قابل چشم پوشی است.

• ترجمه کتاب نسبت به سال انتشارش به خوبی انجام شده اما برای ادبیات این دوره منسوخ شده و برای من جزو آن دسته از کتاب‌ها قرار می‌گیره که احتیاج به دوباره ترجمه شدن داره.

• در طول خواندن این کتاب همواره این غم بر روی وجودیتم سنگینی می‌کرد که اثری ناتمام از نویسنده مورد علاقم در دستم است و برای من همچون یک مراسم خاکسپاری برای عزیزی تازه فوت کرده بود. 

• اگر تا به امروز از کامو کتابی نخوانده‌اید  یا کم خوانده‌اید فعلاً سمت این کتاب نیاید و آن را برای خداحافظی آخر نگه دارید چون این کتاب ناتمام یک شاهکار هنری یا یک اثر خوب نیست بلکه یک سنگ قبر در مراسم خداحافظیست.
          
• نامه عاشقانه به توماس هریس.

• در یک شهر کوچک طبیعتاً باید همه چی آرام باشد اما نه ، اینطور نیست ، قاتلی معروف به نجواگر دوباره پس از ۲۰ سال شروع به دزدیدن بچه‌ها و کشتنشان کرده اما نکته این است که قاتل تمام این مدت در زندان اسیر بوده.

• در طول خواندن این کتاب الکس نورث ( که اسم واقعیش در واقع استیو مازبی هست) نمی‌تونستم یاد قلم توماس هریس و فیلم Se7en از فینچر نیوفتم که البته بعد از بیشتر دونستن از این نویسنده و شناختن الگوهای زندگیش آنچنان هم دور از انتظار نبود.

• داستان با دو نوع روایت مختلف دنبال می‌شود روایتی اول شخص و روایت‌های سوم شخص که با وجود شخصیت سازی بی‌نظیر حس خوبی را هنگام خوندن در مخاطب برپا می‌کند.
 • جزئیات روانشناختی همچون یک باران در وجود کتاب باریده و با نشون دادن موضوعاتی همچون اعتیاد ، مرگ ، جدایی ، والد بودن و گذر کردن تخم همدلی را در دل خواننده کاشته و کاری می‌کند همچون یک دوست صمیمی به دنبال داستان شخصیت‌ها پیش برید.

• ترجمه کتاب و پانوشت‌ها بسیار خوب بود و خبری از سانسورهای اعصاب خردکن و چرخ کردن گوشت کتاب نبود که همین دلیل محکمی است که مترجمان کتاب( میلاد بابا نژاد و الهه مرادی) کارشان را به خوبی انجام دادند.

• در بخش پایانی کتاب حفره‌ای باقی نموند اما خیلی سریع و جمع و جور به پایان رسید و جوری به نظر می‌رسید که انگار نویسنده فقط به فکر این بوده که هرچه زودتر داستان کتاب رو به پایان برسونه در حالی که پتانسیل بیشتر و بهتری در خود داشته و می‌توانسته بیشتر به شخصیت منفی داستان توجه نشون بده.
            • نامه عاشقانه به توماس هریس.

• در یک شهر کوچک طبیعتاً باید همه چی آرام باشد اما نه ، اینطور نیست ، قاتلی معروف به نجواگر دوباره پس از ۲۰ سال شروع به دزدیدن بچه‌ها و کشتنشان کرده اما نکته این است که قاتل تمام این مدت در زندان اسیر بوده.

• در طول خواندن این کتاب الکس نورث ( که اسم واقعیش در واقع استیو مازبی هست) نمی‌تونستم یاد قلم توماس هریس و فیلم Se7en از فینچر نیوفتم که البته بعد از بیشتر دونستن از این نویسنده و شناختن الگوهای زندگیش آنچنان هم دور از انتظار نبود.

• داستان با دو نوع روایت مختلف دنبال می‌شود روایتی اول شخص و روایت‌های سوم شخص که با وجود شخصیت سازی بی‌نظیر حس خوبی را هنگام خوندن در مخاطب برپا می‌کند.
 • جزئیات روانشناختی همچون یک باران در وجود کتاب باریده و با نشون دادن موضوعاتی همچون اعتیاد ، مرگ ، جدایی ، والد بودن و گذر کردن تخم همدلی را در دل خواننده کاشته و کاری می‌کند همچون یک دوست صمیمی به دنبال داستان شخصیت‌ها پیش برید.

• ترجمه کتاب و پانوشت‌ها بسیار خوب بود و خبری از سانسورهای اعصاب خردکن و چرخ کردن گوشت کتاب نبود که همین دلیل محکمی است که مترجمان کتاب( میلاد بابا نژاد و الهه مرادی) کارشان را به خوبی انجام دادند.

• در بخش پایانی کتاب حفره‌ای باقی نموند اما خیلی سریع و جمع و جور به پایان رسید و جوری به نظر می‌رسید که انگار نویسنده فقط به فکر این بوده که هرچه زودتر داستان کتاب رو به پایان برسونه در حالی که پتانسیل بیشتر و بهتری در خود داشته و می‌توانسته بیشتر به شخصیت منفی داستان توجه نشون بده.