امیرحسین عظیمی برومند

@amirhosseinazimiboroumand

1 دنبال کننده

                      از رمان ایرانی خوشم نمیاد 
به بودا علاقه خاصی دارم 
عاشق سبک زندگی غربی هستم 
و همیشه تنهام :) 
                    
amirhosseinazimiboroumand

یادداشت‌ها

                برخی از کتاب ها جرقه ای در درون آدم ایجاد میکنن و این کتاب برای من اینگونه بوده وقتی که داشتم کتاب نبرد من هیتلر رو میخوندم کلاس دهم بودم توی اون دوران همیشه با خودم کتاب میبردم مدرسه و وقتی معلم درس میداد به جای گوش کردن به معلم کتاب میخوندم تا زمان زود تر بگذره کتاب نبرد من یکی از اون کتاب ها بود که تاثیر عمیقی بر روی من گذاشت و اون این بود که فهمیدم چقدر نمیدونم و  اینکه چقدر شرین که بفهمی که چقدر نمیدونی به خاطر همین بعد از این کتاب بیشتر مطالعه کردم و با چیز های مختلفی آشنا شدم. این کتاب به من فهموند که انسان های ضعیف محکوم به نابودی هستن این قانون طبیعته و ما باید قوی بشیم و وظیفه ما به عنوان یه انسان قوی اینکه پامون رو روی خرخره انسان های ضعیف تر بزاریم و نابوشودن کنیم و یا بهشون رحم کنیم و ازشون بردگی بکشیم اخ که چقدر حس خوبیه :)  یه جمله که خیلی خوب از این کتاب به یادم مونده اینکه میگه کبوتر با کبوتر باز با باز یعنی یک انسان قوی و باهوش باید با یه انسان قوی و باهوش دیگه ازدواج کنه تا نسل اونها قوی بمونه و این درسته به طور کلی من از گفته های هیلتر در زندگی شخصیم و نبردی که با خودم دارم استفاده میکنم  در کل توصیه میکنم انسان های ضعیف و انسان هایی که ضعیف بودن رو دوست دارن این کتاب رو نخونن چون برای کسی که پرواز رو نمیفهمه پرنده هرچقدر ارتفاع بگیره کوچیک تر دیده میشه
        
                توی تابستون ۱۴۰۱ این کتاب رو تهیه کردم و اینقدر برام جذاب بود که در عرض یک هفته تمومش کردم  شاید خیلی ها با این کتاب ارتباطی نگیرند ولی من قبل از اینکه این کتاب رو بخونم باید بگم مارتین دین رو زندگی کردم و برام جالب بود هیچ موقع از تنهایی نترسیدم و درباره اش توی آیندم شک نداشتم  ولی این کتاب باعث شد بهش فک کنم انگار که پیری مارتین دین آینده خودم بود  ولی هنوزم که هنوزه  تنهایی رو، توی خونه موندن و کتاب خوندن رو به همه جذابیت های اون بیرون ترجیح میدم  بخش های آخر کتاب کتاب که مارتین دین داشت پروژه خودش رو انجام میداد نشون داد که انزوای اون حاصل از ضعف نبود یه انتخاب بوده  انتخابی که شاید یکی از دلایلش زندگی احمقانه و تهوع آور اکثر آدم های دور و برش بود  در کل باید بفهمیم که همه ما انسان ها نیومدیم روی این زمین که از خودمون چیزی باقی بزاریم بعضیامون باید بدون هیچ نشونه ای از موندن جمع کنیم و از این دنیا بریم  ولی اینقدر خودخواهیم که به نظرم بچه دار شدنمون هم به خاطر همینه که بعد از مرگمون خیالمون راحت باشه که یه بخشی از ما توی این دنیا میمونه 
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            برخی از کتاب ها جرقه ای در درون آدم ایجاد میکنن و این کتاب برای من اینگونه بوده وقتی که داشتم کتاب نبرد من هیتلر رو میخوندم کلاس دهم بودم توی اون دوران همیشه با خودم کتاب میبردم مدرسه و وقتی معلم درس میداد به جای گوش کردن به معلم کتاب میخوندم تا زمان زود تر بگذره کتاب نبرد من یکی از اون کتاب ها بود که تاثیر عمیقی بر روی من گذاشت و اون این بود که فهمیدم چقدر نمیدونم و  اینکه چقدر شرین که بفهمی که چقدر نمیدونی به خاطر همین بعد از این کتاب بیشتر مطالعه کردم و با چیز های مختلفی آشنا شدم. این کتاب به من فهموند که انسان های ضعیف محکوم به نابودی هستن این قانون طبیعته و ما باید قوی بشیم و وظیفه ما به عنوان یه انسان قوی اینکه پامون رو روی خرخره انسان های ضعیف تر بزاریم و نابوشودن کنیم و یا بهشون رحم کنیم و ازشون بردگی بکشیم اخ که چقدر حس خوبیه :)  یه جمله که خیلی خوب از این کتاب به یادم مونده اینکه میگه کبوتر با کبوتر باز با باز یعنی یک انسان قوی و باهوش باید با یه انسان قوی و باهوش دیگه ازدواج کنه تا نسل اونها قوی بمونه و این درسته به طور کلی من از گفته های هیلتر در زندگی شخصیم و نبردی که با خودم دارم استفاده میکنم  در کل توصیه میکنم انسان های ضعیف و انسان هایی که ضعیف بودن رو دوست دارن این کتاب رو نخونن چون برای کسی که پرواز رو نمیفهمه پرنده هرچقدر ارتفاع بگیره کوچیک تر دیده میشه
          
            توی تابستون ۱۴۰۱ این کتاب رو تهیه کردم و اینقدر برام جذاب بود که در عرض یک هفته تمومش کردم  شاید خیلی ها با این کتاب ارتباطی نگیرند ولی من قبل از اینکه این کتاب رو بخونم باید بگم مارتین دین رو زندگی کردم و برام جالب بود هیچ موقع از تنهایی نترسیدم و درباره اش توی آیندم شک نداشتم  ولی این کتاب باعث شد بهش فک کنم انگار که پیری مارتین دین آینده خودم بود  ولی هنوزم که هنوزه  تنهایی رو، توی خونه موندن و کتاب خوندن رو به همه جذابیت های اون بیرون ترجیح میدم  بخش های آخر کتاب کتاب که مارتین دین داشت پروژه خودش رو انجام میداد نشون داد که انزوای اون حاصل از ضعف نبود یه انتخاب بوده  انتخابی که شاید یکی از دلایلش زندگی احمقانه و تهوع آور اکثر آدم های دور و برش بود  در کل باید بفهمیم که همه ما انسان ها نیومدیم روی این زمین که از خودمون چیزی باقی بزاریم بعضیامون باید بدون هیچ نشونه ای از موندن جمع کنیم و از این دنیا بریم  ولی اینقدر خودخواهیم که به نظرم بچه دار شدنمون هم به خاطر همینه که بعد از مرگمون خیالمون راحت باشه که یه بخشی از ما توی این دنیا میمونه