یادداشت امیرحسین عظیمی برومند

                توی تابستون ۱۴۰۱ این کتاب رو تهیه کردم و اینقدر برام جذاب بود که در عرض یک هفته تمومش کردم  شاید خیلی ها با این کتاب ارتباطی نگیرند ولی من قبل از اینکه این کتاب رو بخونم باید بگم مارتین دین رو زندگی کردم و برام جالب بود هیچ موقع از تنهایی نترسیدم و درباره اش توی آیندم شک نداشتم  ولی این کتاب باعث شد بهش فک کنم انگار که پیری مارتین دین آینده خودم بود  ولی هنوزم که هنوزه  تنهایی رو، توی خونه موندن و کتاب خوندن رو به همه جذابیت های اون بیرون ترجیح میدم  بخش های آخر کتاب کتاب که مارتین دین داشت پروژه خودش رو انجام میداد نشون داد که انزوای اون حاصل از ضعف نبود یه انتخاب بوده  انتخابی که شاید یکی از دلایلش زندگی احمقانه و تهوع آور اکثر آدم های دور و برش بود  در کل باید بفهمیم که همه ما انسان ها نیومدیم روی این زمین که از خودمون چیزی باقی بزاریم بعضیامون باید بدون هیچ نشونه ای از موندن جمع کنیم و از این دنیا بریم  ولی اینقدر خودخواهیم که به نظرم بچه دار شدنمون هم به خاطر همینه که بعد از مرگمون خیالمون راحت باشه که یه بخشی از ما توی این دنیا میمونه 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.