جزئیات پست

حبیبه جعفریان

1402/05/03

خواندن 5 دقیقه
(0/1000)

نظرات

من عاشق کتاب آن شرلی ام. به خاطر اینکه زندگی خالصه.... آن بزرگ میشه، دانشگاه میره، ازدواج می کنه و بچه دار میشه و تلخی و شیرینی رو تجربه می کنه. یادش بخیر وقتی داشتم با قطار می رفتم تهران برای دانشگاه یاد جلد سوم آن شرلی افتاده بودم
من کتابش رو نخواندم اما انیمیشن آن واقعا همونطور  که شما به زیبایی توصیف کردید جذاب است. شنیده ام اخیرا فیلمی  با اقتباس از آن ساخته اند که به جای اون روابط معصوم بین آنه و دوستش ، روابط همو سکچوال نشان می‌دهد. من که ندیده ام اما خیلی ناراحت شدم که رمانی به این زیبایی را چطور با افکار مزخرف هالیوودی خراب میکنند
2
رابطه‌ی خود آن و دوستش نیست. تو سریال جدید سعی کردن دغدغه‌ها و مسائل جامعه‌ی امروزی رو نشون بدن و یه حالتی که اونموقع هم این داستانا بوده. ولی خب با وجود دغدغه‌مندیشون برای من جذاب نبود این قسمت‌ها و به نظرم سریال Anne اون آنه‌شرلی که ما می‌شناختیم نبود اصلا. 
شنیده های شما درست نیست…
البته کاملتر بگم، درست هست اما کامل نیست و پیشنهاد میدم خودتان فیلم را ببینید🌸 
زیبا نوشتید حبیبه خانم. منتظر ترجمه‌ی متن مارگارت خانم هستم.
1
🍀🍀🙏🏻 
خیلی زیبا و دلنشین نوشتید. 🥺✨ واقعا آن‌شرلی یکی از جذاب‌ترین کاراکتر‌های تاریخه.
1
ممنونم 🌸  و  موافقم
. یکی از جذاب ترین ها 
درود و خداقوت خانم جعفریان؛   من هم فقط سریال کارتونی آن شرلی را دیدم و هنوز از غم مرگ ناگهانی ماتیو کاتبرت غمگینم. آنِ دوست داشتنی بود؛ مثل جودی ابوت، مثل حنا، مثل نِل، مثل خیلی از شخصیت های کارتونی و سینمایی دیگری که ما دوستشان داشتیم و داریم! اما آنچه در آن شرلی هست و در دیگران کمتر دیده می شود، اعتماد به نفس بالای یک بانوی نوجوان است! و اینکه منتظر تایید دیگران نیست و کاری را که درست می داند، با علاقه انجام می دهد. مانا و نویسا باشید. سپاس بابت این پست جالب. 
1
ممنونم .لطف دارید. 
درباره جودی ابوت خیلی موافقم که از همین تیره و تباره و منم خیلی  دوستش دارم 
"آن" خیلی دوست داشتنی، تحسین برانگیز، شوق انگیز، خیال پرور و 
فارغ از دنیای داستان، برای واقعیت زیادی ناامید کننده نیست؟! 
همین مجموعه ای که از خلق ها و عادت ها برایش برگزیده شده. همین همه چیز تمام بودن . همین کم نیاوردن. همین رو به جلو ، رو به جلو بودن‌. همین موفقیت علی رغم ناملایمات زمانه‌. 
که خیلی هم عادی جلوه می کند. 

پشتکار و کم  نیاوردنش برای من کفایت می کند
که روانم عمیقا مرا به خاطر فاصله ی انکارناپذیری که با شخصیت آن شخص شخیص دارم، سرزنش و شماتت کند. 
....
این ها البته مانع نمی شود که اگر دوباره انیمیشن یا سریالش پخش شود، بنشینم و ساعت خوشم را با دیدنش بسازم.
بسیار روان و جذاب نوشتید. حقیقتا از افرادی هستید که پست هاتون مایه زینت بهخوان هستند. به شدت منتظر خواندن ترجمتون از اون نوشته هستم...
1
سلامت باشین. ممنونم. ایشالا به زودی :) 
ان شرلی، جودی ابوت، و اخیرا همه کارکترهای دختران جوان تمام کمپانی‌های انیمیشن‌سازی، انگار همگی سخنرانان همایش «زن خوب، زن برون‌گراست» هستند. همایشی که موظف است به دنیا ثابت کند باید از قدرتی که در عطوفت و تاثیرگذاری‌ای که در ظرافت و  کمالی که در زیبایی و لطافت یک زن بود، عبور کند. 
حتی مادام‌بوآری و آناکارنینا و  بث‌شیبا  پشت سر کوردلیا در ردیف پیشکسوتان نشسته‌اند به تشویق‌.

نمی‌دانم  اول ذائقه‌  کدام تغییر پیدا کرد مردم یا ادبیات؟  اما هرچه بود دنیا به سمت خرق عادت‌ها و شکستن تابوها و ظهور تعریف‌های جدید و اومانیستی از انسان میرفت  و زنان ادبیات، با  صداهای آهسته و غمزه‌های معشوقه‌وار و دامن‌های بلند و پرچین و کلاه‌های بزرگ و تور دار،  توان دویدن  پشت سر  این قطار سوت‌کشان مدرنیته‌ را نداشتند.
صَعوِه

1402/05/19

آن. آنه. هر چی! من واقعا اونو ملکه تام گرین گیبلز و جزیره پرنس ادوارد می دونم. و یک جواهر زنده و درخشان و خواستنی بر لباس جهان. ممنون از متن!:)
1
چه خوب که اینجا پیداتون کردم.
1
قلب :*