آرایش دشمن

آرایش دشمن

آرایش دشمن

آملی نوتومب و 1 نفر دیگر
3.9
11 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

9

آرایش دشمن داستان یک مکالمة طولانی است که در تاریخ 24 مارس 1999 در سالن انتظار فرودگاه پاریس انجام میشود. گفتگویی میان مردی و دشمنش. دشمنی جانی. دشمنی غریبهآشنا. داستان گناه و جرم و جنایت. داستان عشق و جنون و نفسانیت. داستان پیدا و پنهان. داستان دو قاتل: یکی در پی انکار جرمش و دیگری در پی اثبات آن.

لیست‌های مرتبط به آرایش دشمن

بچه های سبزبی دوز و کلکسال گمشده ی خوآن سالواتی یرا

برج بابل

21 کتاب

واقعا عاشق تک تک تصویرسازی‌های این مجموعه‌ام. 🥲 و چندتاییش رو هم خوندم و دوست داشتم. :) دلم می‌خوادشون. 😩 در مقدمه کتاب‌ها در شرح اینکه چرا به نام برج بابل نامیده می‌شن نوشته شده: گفته‌اند تشتت و افتراق زبانْ عقوبت آدمیان بوده است؛ و ترجمه تلاش برای رسیدن به آن زبان وفاق، زبان هم‌دلی، زبان کامل و بی‌نقص، زبان آدم و حوا، زبان بهشت. «برج بابل» حالا نماد ناسوتی و ازدست‌رفتهٔ آن لغت تنها، آن زبان یگانه، زبان هم‌دلی انسان‌هاست. مجموعه کتاب‌های «برج بابل» شاید تلاش ما در بزرگداشت هم‌دلی از راه هم‌زبانی است: رمانک‌ها یا داستان‌های بلندی که در غرب به آن‌ها «نوولا» می‌گویند، از قضا بسیاری از آثار ادبیات مدرن جهان در چنین قطع و قالبی نوشته شده‌اند؛ آثاری که هرچند با معیار کمی تعداد صفحه و لغت دسته‌بندی می‌شوند، در اشکال سنجیده و پروردهٔ خود هیچ کم از رمان ندارد. در طبقه‌بندی این مجموعه، مناطق جغرافیایی را معیار خود قرار داده‌ایم و به شکلی نمادین، نام یکی از شخصیت‌های داستانی به‌یادماندنی آن اقلیم را بر پیشانی هر دسته نهاده‌ایم؛ مانند «شوایک» برای ادبیات اروپای شرقی و «رمدیوس» برای ادبیات امریکای لاتین. آثار ایرانی این بخش در مجموعه‌ای به نام «هزاردستان» ارائه می‌شود. این کتاب‌ها را می‌توان در مجال یک سفر کوتاه، یک اتراق، یک تعطیلات آخر هفته خواند و به تاریخ و ذهن زبان مردمان سرزمین‌های دیگر راه برد. در این سفرهای کوتاه به بهشتِ زبان،‌ همراه‌مان شوید.

یادداشت‌های مرتبط به آرایش دشمن

Mahsa bgbn

1402/05/27

            کتاب بیست و یکم
۲۷مرداد ۴۰۲
‌
فک کنم اخیرا هر کی این کتابو میخونه به‌خاطر استوری‌های وسوسه‌برانگیز حدیثه. یه کتاب کوتاه از آملی نوتومب (تا حالا اسمشو نشنیده بودم و طبیعتا کتابی هم ازش نخونده بودم) که از فیدی‌پلاس خوندمش. وسط فضای سلطنتی دیزه نیاز داشتم یه کتاب کوتاه بخونم.
یه داستان دیالوگ‌محور با یه سری اتفاقات مریض و دیوانه‌کننده. یه مردی به خاطر تاخیر پروازش، تو فرودگاه نشسته که ناگهان یه مرد دیگه میاد میشینه کنارش و ور و ور باهاش حرف میزنه. مرد اول هر چقدر اعلام نارضایتی میکنه از هم‌صحبتی اجباری باهاش اما مرد دوم از رو نمیره و مجبورش میکنه به حرفاش گوش بده. (نمیدونم چرا مرد اول نرفت زود به پلیس خبر بده! داستان خیلی زود تموم میشد و لازم نمیشد این همه با اعصاب ما بازی کنه) مرد دوم بهش میگه من یه قاتلم. و با اینکه هی سعی داره جزئیات قتل رو تعریف کنه مرد اول خودشو به هر دری میزنه تا جلوشو بگیره. صندلی‌شو عوض میکنه، مرد دنبالش میاد. گوشاشو می‌گیره اما مرد همچنان صحبت میکنه، بعد چنددقیقه عضلاتش درد می‌گیره گوشاشو ول میکنه... خلاصه مجبور میشه تا انتها داستان مرد رو بشنوه. برید بخونید ببینید تا انتها چه اتفاقات برگ‌ریزونی میفته و این شکنجه چجوری تموم میشه..