بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فاوست

فاوست

فاوست

3.6
14 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

26

خواهم خواند

42

تمامی این درام نبرد بین ذکات و زندگی ست، نبردی که در آن سرانجام هوش انسانی بازنده همیشه است. فاوست نماینده هوش آدمی است و زندگی در اشکال مختلف، بسته به موقعیت در این درام آمده است.

لیست‌های مرتبط به فاوست

حماسه گیلگمشافسانه های جهان باستان "ایلیاد و ادیسه"ماهاباراتا

۱۰۰ کتاب برتر جهان؟!.(بعضی هاش هم در ایران نیست)

88 کتاب

بین‌النهرین ۱۸۰۰ ق. م حماسه گیلگمش. یونان ۷۰۰ ق. م ایلیاد و ادیسه . هومر هند ۵۰۰ ق. م مهاباراتا یونان ۴۳۱ ق. م مده آ. ائوریپیدس یونان ۴۲۸ ق. م ادیپ شهریار . سوفکلس فلسطین ۴۰۰ ق. م کتاب ایوب ایران ۴۰۰ ق. م هزار و یکشب هند ۳۰۰ ق. رامایانا . والمیکی ایتالیا ۲۹–۱۹ ق. انئید . ویرژیل ایتالیا ۱۰ ق. م-۱۹ دگردیسی‌ها . اوید هند ۲۰۰ شکونتلا . کالیداس ژاپن ۱۰۰۰ افسانه گنجی موراساکی شیکیبو ایران ۱۲۰۰ بوستان سعدی ایران ۱۲۶۰ مثنوی معنوی مولوی ایسلند ۱۳۰۰ سرگذشت نیال ایتالیا ۱۳۰۸–۱۳۲۱ کمدی الهی . دانته آلیگیری ایتالیا ۱۳۴۸ دکامرون . جووانی بوکاچو انگلیس ۱۳۷۲ حکایت‌های کنتربری جفری چاسر فرانسه ۱۵۳۲ گارگانتوا و پانتاگروئل فرانسوا رابله فرانسه ۱۵۹۲ مقالات میشل دو مونتنی انگلیس ۱۵۹۹–۱۶۰۳ هملت ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۳ اتلو ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۵ لیرشاه ویلیام شکسپیر اسپانیا ۱۶۰۵ دن کیشوت میگوئل سروانتس ایرلند ۱۷۲۶ سفرهای گالیور جوناتان سویفت ایرلند ۱۷۶۰–۱۷۶۷ زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی لارنس استرن فرانسه ۱۷۷۱–۱۷۷۸ ژاک قضا و قدری و اربابش دنیس دیدرو انگلیس ۱۸۱۳ غرور و تعصب جین اوستین آلمان ۱۸۲۸ فاوست یوهان ولفگانگ فون گوته ایتالیا ۱۷۹۸–۱۸۳۷ مجموعهٔ اشعار گیاکومو لئوپاردی فرانسه ۱۸۳۰ سرخ و سیاه استاندال فرانسه ۱۸۳۵ بابا گوریو انوره دو بالزاک دانمارک ۱۸۰۵–۱۸۷۵ داستان‌ها و قصه‌ها هانس کریستیان آندرسن روسیه ۱۸۴۲ نفوس مرده نیکلای گوگول آمریکا ۱۸۰۹–۱۸۴۹ مجموعه داستانها ادگار آلن پو انگلیس ۱۸۴۷ بلندی‌های بادگیر‌ امیلی برونته آمریکا ۱۸۵۱ موبی‌دیک هرمان ملویل آمریکا ۱۸۵۵ برگ‌های علف والت ویتمن فرانسه ۱۸۵۷ مادام بواری گوستاو فلوبر انگلیس ۱۸۶۰ آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز انگلیس ۱۸۷۱–۱۸۷۷ میدل مارچ جورج الیوت فرانسه ۱۸۲۱–۸۰ تربیت احساسات گوستاو فلوبر روسیه ۱۸۶۶ جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ ابله فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۷۲ شیاطین (جن زدگان) فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۸۰ برادران کارامازوف فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ جنگ و صلح لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۷۷ آنا کارنینا لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۸۶ مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالاوریج تولستوی نروژ ۱۸۷۹ خانه عروسک هنریک ایبسن آمریکا ۱۸۸۴ ماجراهای هاکلبری فین مارک توین نروژ ۱۸۹۰ گرسنه کنوت هامسون آلمان ۱۹۰۱ بودنبروک‌ها توماس مان انگلیس ۱۹۰۴ نوسترومو جوزف کنراد روسیه ۱۸۶۰–۱۹۰۴ مجموعه داستان‌ها آنتون پاولوویچ چخوف ایتالیا ۱۹۲۳ وجدان زنو ایتالو اسوو فرانسه ۱۹۱۳–۱۹۲۷ در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست آلمان ۱۹۲۴ کوه جادو توماس مان آلمان ۱۹۲۹ برلین، میدان الکساندر آلفرد دوبلین اتریش ۱۹۳۰–۴۳ مرد بدون خاصیت روبرت موزیل چین ۱۹۱۸ دفتر خاطرات مرد دیوانه لو خوان ایرلند ۱۹۲۲ اولیس جیمز جویس انگلیس ۱۹۲۷ به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف انگلیس ۱۹۲۵ خانم دالوی ویرجینیا وولف آلمان ۱۹۲۳ محاکمه (رمان) فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ قصر فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ مجموعه داستانهای کافکا فرانتس کافکا یونان ۱۹۴۶ زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس انگلیس ۱۸۸۵–۱۹۳۰ پسران و عشاق دی. اچ. لارنس پرتغال ۱۹۱۳–۳۴ کتاب دلواپسی فرناندو پسوآ فرانسه ۱۹۳۲ سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین آمریکا ۱۹۲۹ خشم و هیاهو ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۳۶ ابشالوم، ابشالوم ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۲۹ وداع با اسلحه ارنست همینگوی اسپانیا ۱۹۲۸ قصیده‌های کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا آمریکا ۱۹۵۲ پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ژاپن ۱۹۴۸ صدایی از کوهستان یاسوناری کاواباتا روسیه ۱۹۵۵ لولیتا ولادیمیر ناباکوف آرژانتین ۱۹۵۱ هزارتوهای بورخس خورخه لوئیس بورخس ایسلند ۱۹۰۲–۱۹۹۸ مردم مستقل هالدور لاکسنس فرانسه ۱۹۰۳–۱۹۸۷ خاطرات آدرین مارگریت یورسنار ایرلند ۱۹۵۱–۵۵ مولی، مالون می‌میرد، بی‌نام ساموئل بکت سوئد ۱۹۰۷–۲۰۰۲ پی‌پی جوراب‌بلنده آسترید لیندگرن برزیل ۱۹۵۶ شیطان در راه گویمارس روزا الجزایر ۱۹۴۲ بیگانه آلبر کامو آمریکا ۱۹۰۸ مرد نامریی رالف الیسون مکزیک ۱۹۱۸–۱۹۸۶ پدرو پارامو خوان رولفو رومانی ۱۹۲۰ - ? اشعار پل سلان نیجریه ۱۹۵۸ همه چیز فرو می‌پاشد چینوآ آچه‌به مصر ۱۹۸۰ بچه‌های محله ما نجیب محفوظ آلمان ۱۹۵۹ طبل حلبی گونتر گراس انگلیس ۱۹۶۲ دفترچه طلایی دوریس لسینگ سودان ۱۹۶۶ موسم هجرت به شمال طیب صالح کلمبیا ۱۹۶۷ صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ایتالیا ۱۹۷۹ تاریخ(مورانته) الزا مورانته هند ۱۹۸۰ بچه‌های نیمه‌شب سلمان رشدی کلمبیا ۱۹۸۵ عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز آمریکا ۱۹۸۷ دلبند تونی موریسون پرتغال ۱۹۹۵ کوری (رمان) ژوزه ساراماگو

یادداشت‌های مرتبط به فاوست

زینب

1400/04/12

            خلاصه:
فاوست گوته بر اساس افسانه‌ای آلمانی نوشته شده است. این اثر داستان دانشمندی است خسته و مستأصل از محدودیت دانش، قدرت و لذّاتِ هستی. توجه مفیستوفلس(بنده‌ی شیطان) متوجه او می‌شود و پس از مکالمه‌ای با او، فاوست در ازای تجربه‌ی اوجِ لذت و شادمانی روحش را به مفیستوفلس می‌فروشد. در بخش اول مفیستو او را به به تجربه‌ی رابطه‌ای شهوانی با گرتشن، دختری ساده و معصوم، سوق می‌دهد؛ فاوست اوج لذت را تجربه کرده اما گرتشن و خانواده‌اش تباه میشوند. بخشِ نخستین با تراژدیِ رنج و شرمِ فاوست و رستگاری گرتشن پایان می‌پذیرد.
بخش دوم اثر با بخشوده شدن فاوست توسط روح هستی آغاز می‌شود و در قالبی تمثیلی ادامه می‌یابد. فاوست جهان سیاست و خدایان را دستکاری می‌کند، با هلن سمبل زیبایی ملاقات می‌کند و پس از به دست آوردن نیروی طبیعت، به تجربه‌ی شادمانی می‌رسد. 
پس از این مفیستو سعی در قبض کردن روح فاوست کرده اما با دخالت فرشتگان مواجه میشود. با وجود پستی های فاوست، رحمت خدایان به میانجی‌گری گرتشن شامل حال او می‌شود.
صحنه‌ی پایانی: با غلبه‌ی خدای مونث بر تاکید مفیستوفلس بر پوچی ابدی روح فاوست ، او در حضور باکره‌ی مقدس و ... رهسپار بهشت می‌شود.
_____________
پوشکین فاوست را ایلیادِ مدرن می‌داند و لوکاچ بر واژه‌ی مدرن تاکید می‌گذارد.
فاوست در عین اینکه سرنوشت یک انسان است(سرنوشت آدمی در رابطه‌اش با شیطان و خدا و گرایش های تن و جان او)؛ در بر‌دارنده‌ی سرنوشتِ نوعِ بشر است.
با وجود رویه های مذهبی و اسطوره‌ای و گذر از آنها؛ هر انسانی با فاوست همذات‌پنداری می‌کند چرا که سوالات و درگیری های او، سوالات و درگیری های انسانِ مدرن است. 
از تمامی‌ بخش های این اثر یا به قول لوکاچ [محصولِ قیاس ناپذیر] تنها از سرنوشتی که گوته برای فاوست در نظر گرفته نمیتوانم سخن گفت و ذهنم میان سرگذشت و سرنوشت فاوست مدام در رفت و آمد است.
پینوشت:
خواندن این اثرِ مهم، مطالعات لوکاچ بر آن و تماشای فیلم فاوست اثر الکساندر سوخوروف را بسیار توصیه میکنم.
          
            مطب دکتر فاوست
گوته دو نمایشنامه با نام فاوست می‌نویسد که دنباله هم‌اند. یکی را وقتی شصت ساله بوده و دومی را بیست و پنج-شش سال بعد. اولین نمایش‌نامه داستان دانشمندی است که می‌خواهد بیشتر بداند و تلاشش راه به جایی نمی‌برد روحش را به مفیستوفلس (شیطان) می‌فروشد تا آنچه نمی‌داند، بداند و آنچه نمی‌تواند، بتواند. داستان با مارگریت کامل می‌شود که قربانی نقشه‌های مفیتوفلس می‌شود و زندگیش به دست فاوست تباه می‌شود، اما عشق رستگارش می‌کند.
دومین نمایشنامه کمی پیچیده تر است. مجموعه چند داستان است، اما در همه آنها با فاوست و مفیتوفلس سر‌و‌کار داریم که حالا حکم مباشر فاوست را دارد. فاوست دنیایی را ویران می‌کند که دنیایی نو بسازد؛ پول کاغذی، پیروی در جنگ، زندگی زیر دریا. او امیدوار است که روزی انبوه مردم را آزاد، در سرزمینی آزاد ببیند. وقتی می‌میرد، خودش را خوشبخت می‌داند چون امیدوار است روزی برسد که مردم آزاد باشند.

به قلم آیدین نظاری ، هفته‌نامه‌ی همشهری جوان، شماره‌ی 4، 26 دی 1383.
          
            بخش اول فاوست
انتخاب شخصیتی همچون فاوست که در در حوزه علوم به مدارج بالایی دست یافته و حتی شهرتی نیز برای خود رقم زده بود به نظر من کاملا درست بود. شخصیتی که گویا همه چیز دارد ولی در واقع از کمبودهایی جدی رنج می برد و از درون به در جستجوی چیزی است که بدان دست نیافته است. برخورد مفیستوفلس با او و معامله شیطان با انسان برای من که همواره در سریال supernatural شاهد چنین کار عجیبی بودم موضوع جدیدی نبود اما کشش خوبی را ایجاد می کرد تا ببینم این دو می خواهند چه کنند. آشنایی با گرتشن  و حضور یک شخصیت مقابل در نمایش قابل پذیرش بود اما تقلیل آن حس جستجوگرانه به یافتن و یکی شدن با گرتشن کمی ارزش داستان را در چشم من تقلیل داد. در عوض ماجرای میخانه خیلی بامزه بود و کمی کار را در آورد هرچند سطح گفتگوها می توانست بهتر شود. انگیزه مفیستوفلس از اینکه چرا به سراغ فاوست رفته و چرا اینقدر سختی را به جان می‌خرد تا آخر روح او را بگیرد کمی مبهم و باور نکردنی به نظر می رسید. متاسفانه ترجمه چنان نامأنوس و غریب می نمود که متن به سختی جلو می رفت به طوری که در آغاز بخش دوم گویا شکنجه ای را تحمل می کردم. لذا بخش دوم را تا اطلاع ثانوی نمی خوانم. البته تقریبا می دانم که چه اتفاقاتی در این بخش رخ داده است.
          
رها

1400/12/03

            یعنی یه بار نشد من کتابی رو  واسه خودم  تا آسمون نبرم بالا و بعدش مجبور نشم به زور از کف آسفالت جمعش کنم >_< . حقیقت اینه که  من تصمیم داشتم کتاب فاوست رو چند سال پیش یعنی دقیقا سه سال پیش بخونم. اما اون موقع چون مدت ها بود که از کتاب خوندن فاصله گرفته بودم اصلا خودم رو در حد خوندن و درک همچین کتابی نمی دیدم. همین شد که تصمیم گرفتم بعد از خوندن کتاب های بیشتر و عمیقتر برگردم  سراغ این کتاب.اما اصلا فکرشو نمی کردم که این کتاب انقدر منو ناامید کنه . خلاصه که بیایم قبل از خوندن کتاب ها ازشون واسه خودمون بت نسازیم که آخر و عاقبت کار اینجوری بشه

کتاب اول واقعا خوب بود و شروع فوق العاده ای داشت اما اگر بگم از کتاب دوم هیچ لذتی نبردم اصلا دروغ نگفتم. انقدر تو کتاب دوم صحنه عوض میشه و شخصیت های پرت و پلا به داستان اضافه میشه که خیلی از جاها خود شخصیت های اصلی یا گم می شدن یا اصلا حضور نداشتن. بعد مثلا مجبور میشدی 40 صفحه بخونی بدون اینکه بفهمی چی به چیه تا بالاخره یه اسم آشنایی اون وسط پیدا کنی و یه جورایی به داستان ربطش بدی و سر خودت شیره بمالی که الان دقیقا فهمیدم چی شد
:))
به نظرم یکی از بزرگترین ایرادهای کتاب، البته به جز پایان گیج کننده و کاملا غیرمنطقی داستان، این بود که "گوته" اصلا فکر نکرده بود که خواننده ی بخت بر گشته یه درصد هم ممکنه همه ی افسانه های یونانی رو نخونده باشه یا مثلا اسم تمام شخصیت های این همه افسانه رو حفظ نکرده باشه. واقعا لازم نبود این همه شخصیت بی ربط رو به زور تو یه کتاب 400 صفحه ای جا داد که آخرش هم معلوم نشه نقششون اون وسط چی بوده، در حالی که اگر خیلی هاشون اصلا حضور هم نمی داشتن هیچ آسیبی به داستان اصلی نمی زد 

در آخر اینکه اگر خیلی وقت اضافی زیاد دارین برین سراغ این کتاب وگرنه که اصلا به کسی توصیه ش نمی کنم