بی حد و مرز: حصار ظرفیت های خود را درهم بشکنید

بی حد و مرز: حصار ظرفیت های خود را درهم بشکنید

بی حد و مرز: حصار ظرفیت های خود را درهم بشکنید

جان سی. ماکسول و 2 نفر دیگر
3.7
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

12

شابک
9786007677537
تعداد صفحات
342
تاریخ انتشار
1399/11/5

توضیحات

        هیچ رشدی در محدوده ی امن شما و هیچ راحتی ای در محدوده ی رشد شما وجود ندارد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بی حد و مرز: حصار ظرفیت های خود را درهم بشکنید

نمایش همه

یادداشت‌ها

          _اگر بر آگاهیتان بیفزایید _توانایی هایتان را پرورش دهید و به انتخابهای درستی دست بزنید میتوانید به ظرفیت فردی خود دست یابید. ظرفیت فردی = انتخابها + توانایی +آگاهی
_اگر همیشه آن کاری را انجام دهم که انجام میدادم پس همیشه آن چیزی را بدست میاورم که بدست می آوردم
_تغییر نباید همیشه تغییر بنیادی باشد
*قاعده پنج تایی برای انداختن درخت: (کاری که می‌خواهید انجام دهید در طول زمان) 
1_هدفمندی :میخواهید چه کاری را انجام دهید؟ 👈قطع کردن درخت
2_ابزار عملی: چطور میخواهید این کار را انجام دهید؟ تبر زدن
3_تمرکز:چند درخت؟ قطع یک درخت،نه زخمی کردن تعداد زیادی درخت
4_عمل:چند ضربه؟ 5ضربه
5_ثبات رای: چند وقت یکبار؟ هرروز
و نتایج : درخت میافتد
(شاید بسته به اندازه درخت قدری زمان ببرد اما قطعا خواهد افتاد) 
*اگر این کار راهرروز انجام دهید ظرفیت‌تان افزایش پیدا می‌کند
*10 انتخاب مذکور :
ظرفیت مسئولیت :انتخاب شما برای برعهده گرفتن مسئولیت زندگیتان 
" شخصیت : انتخاب شما براساس ارزش های نیک 
" برکت: انتخاب شما در باور به اینکه بیش از حد کفایت در اختیار دارید 
" انضباط : انتخاب شما برای تمرکز بر اکنون و به پایان رساندن کار
" هدفمندی:انتخاب شما برای منزلت خواهی هدفمند 
"نگرش: انتخاب شما برای مثبت اندیشی، صرف نظر از شرایط موجود 
"ریسک پذیری: انتخاب شما برای خروج از منطقه امنتان
"معنوی :انتخاب شما برای تقويت ایمانتان 
"رشد:انتخاب شما برای اینکه تا کجا میتوانید بروید 
" مشارکت :انتخاب شما برای همکاری با دیگران
_ظرفیت هایی ک دارید بالنده کنید
_بعد از آگاهی دومین گام برای تغییر ظرفیتمان این است که تشخيص دهیم که ظرفیت های متعددی داریم
هر ظرفیتی مبتنی بر استعداد ها و انتخاب های شماست
7ظرفیت اصلی که بر استعداد متکی است 
 1. ظرفیت انرژی :توانایی جسمانی شما برای به پیش رفتن
2." عاطفی:" شما برای مدیریت عواطفتان
3." تفکر :"  " " شما برای تفکر اثر بخش
4." ارتباطی :"   برای رابطه با دیگران 
5. " خلاق: " برای دیدن گزینه ها و یافتن پاسخها
6. " تولید :  برای رسیدن به نتیجه 
7:" رهبری: "" برای برانگيختن و رهبری دیگران
_هر بار ظرفیتی افزایش می‌دهید آن ظرفیت از این قابلیت برخوردار است که با ظرفیتی دیگر هم افزایی کند و توان بالقوه تان را افزايش دهد
*حصارهایی که زندگیتان را محدود می‌کند در هم بشکنید
*چیزی بنام زندگی مطمئن وجود ندارد
زندگی یا ماجرایی دلیرانه است یا هیچ چیز نیست، پس ریسک بخشی از زندگی نیست خود زندگیست 
زندگی جایی بین محدوده امن و رویاهایتان رخ می‌دهد 
این محدوده پر اضطرابیست اما کشف میکنید چ کسی هستید
(رویای بزرگ داشتن و قدری احمق بودن) 
بهترین ادمی باشیم ک میتوانیم باشیم 
با حصارهای زندگیتان روبرو شوید و تشخیص دهید کدام را می‌توانید بردارید و کدام را نمی‌توانید 
حصارهایی ک نمی‌توان :میتوانید کازهای زیادی انجام دهید 
اما همه کارها را نمی‌توان انجام داد و محدودیت است
حصارهایی ک باید آنها را بپذیرید 
تولد. محل تولد. سال تولد. خانواده. ویژگیهایی ک با آن بدنیا آمدید. مهارت‌های دیگری آموزش ببینید با توجه به ویژگیتان
حصارهایی که می‌توانید بردارید:
احساس راحتی کردن. این مشکل انسان هایی است که کامیاب نیستن.
به استقبال استعدادهایی بروید ک در شما وجود دارد. 
حصارهایی ک دیگران به شما تحمیل میکنند:
همیشه با خودم فکر میکنم اگر فقط فرصتی به من داده شده بود ک به علاقم دست پیدا کنم چه اتفاقی میفتاد
به گمانم با ان عشق میکردم
اجازه نمیدهم دیگران تشخیص دهند ک از اینجا به کجا بروم
افراد حصارهایی به شما تحمیل کردند
حصارهایی که خودتان به خودتان تحمیل میکنید:
تایید خواستن از دیگران، اگر می‌خواهید رهبری کنید این ذهنیت درست نیست
مجبور بودم کاری انجام دهم که درست است حتی اگر ان کار باعث میشد افرادی ناراحت شوند یا باعث انتقاد از من شود
زندگی در محیطی محدود کننده :
حصار خود ساخته 
من در شهر کوچک و رهبری ارزشی ندارد
برای من کافی نیست
باید تغییری انجام دهم
باید رشد کنم و یاد بگیرم 
این حصار باید از زندگی من برداشته شود
داشتن الگو :
داشتن برنامه ریزی.
ادمی نمی‌تواند بدون تایید خودش در کالبد خودش ارام بگیرد. 
ما خود را در معرض ایده ها و افراد موفق جدید قرار می‌دهیم و حصار ها شروع به سست شدن میکنند و وقتی حصارها سست شدن به کلی از بین میروند
1مواجه شدن:بیش از 500 عضو در کلیسا پس امکان پذیر است من هم داشته باشم
2الگو:با دو نفر از کشیش ها گفتگو کردم انها گفتند میتوانم موفق باشم.( کم کم به خودم باور پیدا کردم) 
3بروز : کتاب شما را در بالا خواهم دید
این کتاب گفت برای بهتر شدن باید ب ظرفیت هایم دست پیدا کنم
4 آزمایش : دورانی را در کلیسا خودم شروع کردم ک در ان اتوبوس هایی را میخریدم ک افراد را سوار میکردندو آنها را به مراسم می آوردند نام اتوبوس ها را بر اساس کتاب انجیل انتخاب کردم و اولی خلقت نام داشت 
5 تجربه مدرسه من سریعترین رشد را داشت
6 کشف در کنفرانسی کسی گف همه چیز به واسطه رهبری اوج میگیرد یا افول میکند
رضایت از خود دشمن خودش است
حصارهایی ک مانع رشد شما می‌شود را باید پیدا کنید و سستشان کنید
به شما باور دارم
🌿با غصه خوردن  درباره گذشته زندگیتان را دچار وقفه نکنید
به رویاهایتان دست یابید در مقام انسان 
شاید بقیه به شما باور نداشته باشند شاید گذشته دشواری داشته اید
اما این باعث نمی‌شود کاری ک میتوانید انجام دهید و انسانی ک میتونید بشید از شما گرفته شود
بعضی از افراد و سازمان ها تلاش می‌کنند به شما انرژی انتقال دهند
ایده اگر باور داشته باشید میتوانید انجامش دهید دوام زیادی ندارد 
این را مقایسه کنید با جمله
اگر به دستش آوری میتوانی باورش کنیاین چیزی است ک میماند و اعتماد به نفس حقیقی بوجود می‌آورد 
برای موفقیتتان ب خودتان باور داشته باشید
اگر دیگران ب شما باور نداشته باشند میتوانید موفق باشید
اما اگر خودتان به خودتان باور نداشته باشید نمی‌توان موفق شوید 
خودباوری داشته باشید 
ب امید توصل بجویید
از زندگی خود داستان تازه ای بسازید



        

4

        کتاب همانطور که در پیشگفتار مترجمان هم آمده است؛ با هدف توانمند‌سازی فردی با محقق ساختن ظرفیت وجودی خود، نوشته شده و نویسنده فرمولی عملی برای دستیابی به این آرمان به دست داده است: ( ظرفیت = آگاهی + توانایی + انتخاب‌ها )
« بر این اساس، کتاب با شناسایی و معرفی هفده توانایی و تاکید بر این نکته که فقط با آگاهی همه جانبه از این توانایی‌های فردی است که دامنۀ انتخاب‌های ما گسترده‌تر می‌شود و آنگاه می‌توانیم به کمال ظرفیت‌وجودی خویش دست یابیم، راهی نوین در توانمندسازی افراد می‌گشاید. »
نثر کتاب گرچه روان است، اما قدری سخت‌خوان است و در بعضی از جملات، نیاز به قدری تامل برای درک مفهوم مورد نظر نویسنده دارد.
به نظر می‌رسد؛ بخشی از این مشکل به مطالب کتاب و بخشی دیگر نیز به ترجمۀ مترجمان مربوط باشد.
نویسندۀ کتاب؛ جان کالوین مکسوِل نویسنده، سخنران و کشیش آمریکایی است که کتاب‌های بسیاری در زمینۀ رهبری نوشته ‌است. 
کتاب‌های او میلیون‌ها نسخه فروخته شده‌اند و برخی از آنها در فهرست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز جای دارند و برخی به حدود ۵۰ زبان ترجمه شده‌اند.
نویسنده در کتاب از افراد و شخصیت‌های بسیاری ـ که خود نویسندۀ کتاب‌هایی معروف و پرفروش هستند ـ عبارات و جملاتی را به عنوان شاهد مثال یا توضیح و تاکید بر مطلبی که از آن سخن می‌گوید، آورده و این نکته بر غنای مطالب کتاب افزوده است.
در هر بخش؛ ابتدا مقدمه‌ای بیان می‌شود و سپس نویسنده عنوان اصلی را توضیح می‌دهد و در مرحلۀ بعدی، راه‌های رسیدن و دستیابی بدان را بر می‌شمارد و یک به یک آنها را شرح می‌دهد و گاه با مثال‌هایی از زندگی شخصی خود یا یکی از افراد یا شرکت‌های زیرمجموعه‌اش مطالب را مُستند می سازد.
کتاب در سه بخش؛ 1ـ آگاهی (دو فصل) 2ـ توانایی (هفت فصل) 3ـ انتخاب‌ها (ده فصل) و (یک فصل نتیجه‌گیری) که مجموعا 20 فصل می‌شود، و بخش پی‌نوشت‌ها و منابع در 344 صفحه و در انتشارات آریانا قلم منتشر شده است.
نمونۀ نثر کتاب: « ... بیشتر افراد می‌خواهند کارشان را با یک جهش مطمئن و جسورانه آغاز کنند. آنها به دنبال ارفاق و خواستار جهشی نجومی‌اند.
اما پال (رئیس تیم جان مکسوِل) اشاره می‌کند که جهش‌های نجومی تعدادشان بسیار اندک است.
اگر حاضر باشیم یک گام کوچک، ده‌ گام کوچک و صد گام کوچک برداریم، آن‌وقت شاید در وهلۀ بعد این بخت را پیدا کنیم که جهشی انجام دهیم.
شاید این برای دیگران موفقیتی یک‌شبه به نظر برسد، اما ما می‌دانیم که این نتیجۀ موفقیت‌های کوچک فراوانی است.
و شما به آن موفقیت‌های کوچک دست پیدا نمی‌کنید، مگر اینکه حاضر باشید آن گام نامطمئن اول را بردارید ... »
علاقه‌مندان به مباحث «توسعۀ فردی» را به مطالعۀ این کتاب جالب و سودمند دعوت می‌کنم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

28