درانتظار یک زندگی طبیعی

درانتظار یک زندگی طبیعی

درانتظار یک زندگی طبیعی

لسلی کانر و 2 نفر دیگر
3.8
15 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

12

لیست‌های مرتبط به درانتظار یک زندگی طبیعی

یادداشت‌های مرتبط به درانتظار یک زندگی طبیعی

            مدت ها بود با داستانی انقدر گریه نکرده بود. روی این کتاب نوشته رمان نوجوان، و من به دلیل خاصی خوندمش، یعنی اگه برای اون دلیل نبود حتا از وجود این کتاب با خبر هم نمی شدم. اما به نظر من این تقسیم بندی ها اشتباهه. رمان نوجوان یعنی چی؟ تنها چیزی که باعث میشه به همچین داستان بی نظیری بگیم رمان نوجوان اینه که داستان از زبان ادیسون 12 ساله گفته شده. اما به نظرم این دلیل اصلا قانع کننده نیست. اگه همین داستان رو دنیس، مادر ادی گفته بود، آیا کتاب رو جز رمان های بزرگسالان دسته بندی می کردن؟
تاثیرگذارترین کتاب هایی که من در زندگیم خوندم و شخصیت هاش همیشه ی همیشه در قلب و روحم باقی می مونند، اتفاقا افلاطون و ارسطو نیستند! همین کتاب هایی هستند که به سادگی از کنارشون رد می شیم و برچسب کتاب کودک و نوجوان روش می زنیم. اسکلیگ، ماتیلدا، هری پاتر، دارن شان و حالا... در انتظار یک زندگی طبیعی.
این کتاب از همه لحاظ فوق العاده بود، دیروز شروعش کردم و تا تموم نشه نتونستم کنارش بذارم. داستان درباره ی زندگی دختر 12 ساله ای بود که خانواده ی بسیار به هم ریخته ای داره. در واقع این او بود که برای مامانش، دنیس، مادری می کرد و باید حواسش به همه چی می بود. آنها در یک کاروان زندگی می کردند و او با سولا و الیوت که در نزدیکی شون مغازه ی بنزین فروشی داشتند دوست شده بود. ادی دوست داشت با پدر خوانده اش و دو خواهر ناتنی اش زندگی کند اما دنیس راضی نمی شد. با این حال خودش هم هیچ وقت نبود و ادی تقریبا همیشه تنها بود.
با نامه ی خداحافظی سولا برای ادی مدت های زیادی گریه کردم.
خیلی خوبه که با این جمله های ساده و این اتفاق های معمولی، داستانی انقدر عمیق و جادویی میشه نوشت.
          
ش شادکام

6 روز پیش

            
در انتظار یک زندگی طبیعی

رمان نوجوان، مناسب برای دخترهای نوجوان، نه پسرها،  چون دو سه جا درباره عادت ماهانه صحبت شده بود.

محتوای نامناسب اخلاقی نداشت، بچه‌دار شدن مومرز از پیت قبل ازدواج هم اصلا تابلو نبود ، یا در ترجمه صاف و صوف شده بود.

موضوع خوب بود، 
ماجرای ادی دختر نوجوانی که پدرش رو از دست داده، مادرش به دلیل بی‌کفایتی از شوهر بعدیش هم جدا شده و دووایت شوهر دوم، دو تا خواهر ادی رو با خودش برده، و ادی و مومرز مادرش در شرایط سختی زندگی می‌کنن و اتفاقات بعدی...

شاید مهم‌ترين و شاخص‌ترین نکته‌ای که می‌شد روش مانور داد، انعطاف‌پذیری و تحمل سختی‌ها و کنار اومدن با شرایط خیلی سخت و ناراحت‌کننده توسط یک دختر نوجوان بود، که به نظرم خوب بهش پرداخته شده بود. در عین اینکه شرایط ادی واقعا سخت بود، اما قلم نویسنده تلخ نبود طوری که برای نوجوون سرشار از غم باشه و حال نوجوون رو بد کنه.

سراسر کتاب، فرهنگ متفاوت غرب رو نشون می‌داد، اما نه به شیوه‌ای که آب از لب و لوچه خواننده آویزون بشه، بلکه برعکس؛ بسیاری از نقاط ضعف اون فرهنگ رو نشون می‌داد که می‌شه درباره‌ش کلی گفت و گو کرد.

تنها مشکل جدی، به نظرم، ترجمه‌ی افتضاح کتاب بود، که فهم بسیاری از توصیفات،  اصطلاحات و اتفاقات رو مختل می‌کرد،
و
به دلیل ترجمه افتضاحش به نوجوان‌ها توصیه‌ش نمی‌کنم، مگر نوجوان‌هایی که خیلی کتابخون هستند خصوصا کتابهای ترجمه زیاد خوندن ، و تو دست‌اندازهای ترجمه گیر نمی‌کنن.