درانتظار یک زندگی طبیعیدرانتظار یک زندگی طبیعیلسلی کانر و 2 نفر دیگر3.815 نفر |10 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن1خواندهام23خواهم خواند12خرید این کتاب از کتابفروشیهاتوضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب درانتظار یک زندگی طبیعی، مترجم فرح بهبهانی.داستان زندگی خانوادگی کتاب کودک ادبیات آمریکا ادبیات معاصر ادبیات داستانی دهه 2000 میلادی جایزه ی اشنایدر فمیلی ادبیات کودک و نوجوانلیستهای مرتبط به درانتظار یک زندگی طبیعینرگس 🐚بهترینهای ترجمهای نشر افق34 کتابانتشارات افق از نشرهای خیلی خوب کشوره. کتابهای کودک، نوجوان و بزرگسال این نشر اکثرا از ارزش محتوایی خوبی برخوردارن. کتابهای ترجمهای که من از این نشر پسندیدم (و در بهخوان موجود بود) اینهاست :)01یادداشتهای مرتبط به درانتظار یک زندگی طبیعیرعنا حشمتی1400/11/07 تو شهرکتاب تمومش کردم. نشسته بودم و همینطوری اشکام میریخت پایین، اول مثل بارون که قطره قطره میاد، روی شلوارم نقطه نقطه خیس شد، و بعد یه تیکه :))) واقعا احساساتم رو به غلیان درآورد... 25آیلار اسماعیلی1402/01/13 ادی در سن دوازده سالگی بالغ است. مانند مادری برای خواهرهای کوچکش است. صبر میکند و صبر میکند درواقع یاد گرفته است که صبور باشد. اما ناگهان متوجه میشود نمیتواند اینطور ادامه دهد. کتاب خیلی خوبی بود اما باورم نمیشد اشکم را درآورد اما این کار را کرد. همیشه سرنوشت کودکانی که اسیر والدین بی فکر و غیرمسئول میشوند به خوبی ادی به پایان نمیرسد کاش حواسمان به کودکان و انسانهایی که به دنیا میآوریم باشد. 023نیکتا خرامان1401/12/16 کتابی که بتونه به گریهم بندازه، یعنی به یک جاهایی از قلبم سر زده. و این کتاب این کار رو کرد. بزرگترین آرزوی ادیسون زندگی طبیعیه. زندگیای که حواسمون بهش نیست و حتی گاهی خستهکننده و کسلکننده میشه، ولی ادی انتظارش رو میکشه. دو ستاره هم کم کردم بهخاطر پایان کلیشهای و گوگولی و خوشحالکننده. 03معصومه سعادت1402/01/18 توی کتاب ها، گاهی خیلی می شه همذات پنداری کرد و گاهی اصلا نمی شه. این کتاب جزء کتاب هایی بود که اصلا نمی شه با کاراکترهاش همذات پنداری کرد. اما داستان خوب و متفاوتی داره. 01لونا1403/02/20 کتاب خیلی قشنگی بود . برای نوجوانانی که به رمان های درام علاقه دارند این کتاب رو پیشنهاد می کنم . اگر فکر می کنید که زندگی غیر طبیعی دارید حتما این کتاب رو بخوانید چرا که زندگی ادی هم کمتر از زندگی شما عجیب نیست! 132ملیکا خوشنژاد1401/12/23 مدت ها بود با داستانی انقدر گریه نکرده بود. روی این کتاب نوشته رمان نوجوان، و من به دلیل خاصی خوندمش، یعنی اگه برای اون دلیل نبود حتا از وجود این کتاب با خبر هم نمی شدم. اما به نظر من این تقسیم بندی ها اشتباهه. رمان نوجوان یعنی چی؟ تنها چیزی که باعث میشه به همچین داستان بی نظیری بگیم رمان نوجوان اینه که داستان از زبان ادیسون 12 ساله گفته شده. اما به نظرم این دلیل اصلا قانع کننده نیست. اگه همین داستان رو دنیس، مادر ادی گفته بود، آیا کتاب رو جز رمان های بزرگسالان دسته بندی می کردن؟ تاثیرگذارترین کتاب هایی که من در زندگیم خوندم و شخصیت هاش همیشه ی همیشه در قلب و روحم باقی می مونند، اتفاقا افلاطون و ارسطو نیستند! همین کتاب هایی هستند که به سادگی از کنارشون رد می شیم و برچسب کتاب کودک و نوجوان روش می زنیم. اسکلیگ، ماتیلدا، هری پاتر، دارن شان و حالا... در انتظار یک زندگی طبیعی. این کتاب از همه لحاظ فوق العاده بود، دیروز شروعش کردم و تا تموم نشه نتونستم کنارش بذارم. داستان درباره ی زندگی دختر 12 ساله ای بود که خانواده ی بسیار به هم ریخته ای داره. در واقع این او بود که برای مامانش، دنیس، مادری می کرد و باید حواسش به همه چی می بود. آنها در یک کاروان زندگی می کردند و او با سولا و الیوت که در نزدیکی شون مغازه ی بنزین فروشی داشتند دوست شده بود. ادی دوست داشت با پدر خوانده اش و دو خواهر ناتنی اش زندگی کند اما دنیس راضی نمی شد. با این حال خودش هم هیچ وقت نبود و ادی تقریبا همیشه تنها بود. با نامه ی خداحافظی سولا برای ادی مدت های زیادی گریه کردم. خیلی خوبه که با این جمله های ساده و این اتفاق های معمولی، داستانی انقدر عمیق و جادویی میشه نوشت. 011ش شادکام6 روز پیش در انتظار یک زندگی طبیعی رمان نوجوان، مناسب برای دخترهای نوجوان، نه پسرها، چون دو سه جا درباره عادت ماهانه صحبت شده بود. محتوای نامناسب اخلاقی نداشت، بچهدار شدن مومرز از پیت قبل ازدواج هم اصلا تابلو نبود ، یا در ترجمه صاف و صوف شده بود. موضوع خوب بود، ماجرای ادی دختر نوجوانی که پدرش رو از دست داده، مادرش به دلیل بیکفایتی از شوهر بعدیش هم جدا شده و دووایت شوهر دوم، دو تا خواهر ادی رو با خودش برده، و ادی و مومرز مادرش در شرایط سختی زندگی میکنن و اتفاقات بعدی... شاید مهمترين و شاخصترین نکتهای که میشد روش مانور داد، انعطافپذیری و تحمل سختیها و کنار اومدن با شرایط خیلی سخت و ناراحتکننده توسط یک دختر نوجوان بود، که به نظرم خوب بهش پرداخته شده بود. در عین اینکه شرایط ادی واقعا سخت بود، اما قلم نویسنده تلخ نبود طوری که برای نوجوون سرشار از غم باشه و حال نوجوون رو بد کنه. سراسر کتاب، فرهنگ متفاوت غرب رو نشون میداد، اما نه به شیوهای که آب از لب و لوچه خواننده آویزون بشه، بلکه برعکس؛ بسیاری از نقاط ضعف اون فرهنگ رو نشون میداد که میشه دربارهش کلی گفت و گو کرد. تنها مشکل جدی، به نظرم، ترجمهی افتضاح کتاب بود، که فهم بسیاری از توصیفات، اصطلاحات و اتفاقات رو مختل میکرد، و به دلیل ترجمه افتضاحش به نوجوانها توصیهش نمیکنم، مگر نوجوانهایی که خیلی کتابخون هستند خصوصا کتابهای ترجمه زیاد خوندن ، و تو دستاندازهای ترجمه گیر نمیکنن. 00درسا احیا1402/02/04 بچه که بودم خیلی ناراحت میشدم وقتی بزرگترها، به خصوص مامانم، دنیام رو درک نمیکردن. یا فکر میکردن من متوجه نمیشم، میگفتم یعنی یادش نمیاد خودش وقتی بچه بوده حسش چی بوده؟ الان همهی نگرانیم اینه که خودم هم شده باشم یکی با همین قدر فاصله از کودکی و نوجوانیم، وقتی این کتابها رو میخونم همش میگم چطور یک بچه ۱۲ ساله اینقدر درکش زیاده؟ حس خوب کتابهای نوجوان از موضوعات خوشایندشون نیست، اتفاقا دختری که مادرش «یا همه یا هیچه» اصلا خوشبخت نیست، اما اینکه اینقدر میفهمه که نباید همون مادر بد رو ترک کنه یا گزارش بده، خیلی زیباست. حس اینکه دوست نداره ترحم ببینه اما این رو به شکل دردناکی حس نمیکنه خیلی زیباست. اینکه میدونیم داستانهای دنیای واقعی مثل کتابهای نوجوانان زیبا تموم نمیشه، باعث نمیشه نخونیمشون و اژ خوندنشون لذت نبریم 01مطرود1403/01/01 دقیق خاطرم نیست ولی بعد از این کتاب میگفتم: زندگی من طبیعی است؟ باید انتظارش را بکشم..؟ 01زهرا میکائیلی1402/09/14 . ادی و مادرش به تازگی به کاراوانی در حاشیهی شهر اسباب کشی کردهاند. ناپدری ادی سعی میکند تا حد ممکن زندگی آنها را آسانتر کند. مادر ادی با ایدههای بلندپروازانه و راههای عجیب و ناپایدارش چندان قابل اتکا نیست. اما ادی دختری اجتماعی است، با صاحبان مغازهی همسایه دوست میشود، سعی میکند زندگیشان را مرتب و دلپذیر کند و امیدش را به داشتن یک زندگی معمولی حفظ کند. . تا وقتی خودم کتاب را نخوانده بودم خیلی نظر مثبتی نسبت بهش نداشتم. بخصوص با حضور مادر بیمسئولیت و ناپدری و طلاق! اما... اما کتاب آنقدر جذاب بود که در یک روز خواندمش و به داورها حق دادم که بهترین پنج لاکپشت پرنده و چندین جایزهی خارجی به این کتاب بدهند. . 00