ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفت وگوی دیگر با میشل فوکو

ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفت وگوی دیگر با میشل فوکو

ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفت وگوی دیگر با میشل فوکو

میشل فوکو و 3 نفر دیگر
3.4
11 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

17

«... نقش روشنفکر این نیست که به دیگران بگوید چه باید بکنند. روشنفکر به چه حقی می تواند چنین کند؟ و به یاد آورید تمام آن پیش گویی ها، نویدها، حکم ها و برنامه هایی که روشنفکران در دو سده ی گذشته بیان کردند و اکنون اثرها و نتیجه های شان را می بینیم.کار روشنفکر این نیست که اراده ی سیاسی دیگران را شکل دهد؛ کار روشنفکر این است که از رهگذر تحلیل هایی که در عرصه های خاص خود انجام می دهد، امور بدیهی و مسلم را از نو مورد پرسش و مطالعه قرار دهد، عادت ها و شیوه های عمل و اندیشیدن را متزلزل کند، آشنایی های پذیرفته شده را بزداید، قاعده ها و نهادها را از نو ارزیابی کند، و بر مبنای همین دوباره مسئله کردن (که در آن روشنفکر حرفه ی خاصِ روشنفکری اش را ایفا می کند) در شکل گیری اراده ی سیاسی (که در آن می بایست نقش شهروندی اش را ایفا کند) شرکت کند.»میشل فوکو در پانزدهم اکتبر 1926 در پواتیه فرانسه زاده شد، در دانشگاه سوربن فلسفه خواند و لیسانس خود را در سال 1948 گرفت. وی برای مدت کوتاهی عضو حزب کمونیست فرانسه بود ولی در سال 1951 از آن حزب کنار کشید. فوکو در دهه ی 1950 به تحصیل در روانشناسی علاقه پیدا کرد و درجه ی لیسانسی در روانشناسی و سپس دیپلمی در رشته ی آسیب شناسی روانی گرفت. در همان سال ها وی پژوهش هایی در آسیب شناسی روانی انجام داد. پس از آن وی به سوئد، لهستان و آلمان رفت و در دانشکده های زبان فرانسه در آن کشورها به تدریس پرداخت و سرانجام در دانشگاه هامبورگ با نوشتن رساله ای در باب جنون به اخذ درجه ی دکتری نائل آمد و در سال 1964 استاد فلسفه ی دانشگاه کلرمون در فرانسه شد. پی از آن فوکو به عنوان استاد «تاریخ نظام های اندیشه» در کلژ دو فرانس تدریس می کرد. فوکو به سرعت در حوزه ی روشنفکری فرانسه شهرت یافت و دیری نگذشت که نفوذی جهانی پیدا کرد. وی چشم اندازهای یکسره نوینی در فلسفه، تاریخ و جامعه شناسی گشود. در تعبیرهای گوناگون، وی را «فرزند ناخلف ساختگرایی»، دیرینه شناسی فرهنگ غرب، پوچ نگار و ویرانگر علوم اجتماعی رایج خوانده اند. بسیاری از شارحان آثار فوکو برآنند که نمی توان اندیشه ی او را به آسانی در درون شاخه های علوم اجتماعی متداول طبقه بندی کرد. با این همه، بی شک اثر اندیشه ی او بر بسیاری از حوزه های علوم اجتماعی و فلسفه پایدار و ماندگار خواهد ماند. فوکو در 25 ژوئن 1984 درگذشت.«تئاتر فلسفه»، «مراقبت و تنبیه»، «اراده به دانستن»، «ایران: روح یک جهان بی روح»، «تولد زیست سیاست»، «دیرینه شناسی دانش» و «خاستگاه هرمنوتیک خود» آثاری ست که نشر نی از میشل فوکو منتشر کرده است.افشین جهاندیده متولد سال 1342 در تهران است. او در رشته ی مترجمی زبان فرانسه تحصیل کرده و در سال 1372 از دانشگاه آزاد تهران فارغ التحصیل شده است. وی از سال 1371 تا سال 1378 با مجله پیام یونسکو در مقام مترجم همکاری داشته و از سال 1383 تا سال 1386 سرویراستار نشر نی بوده است.نیکو سرخوش متولد سال 1346 در تهران است. تحصیلات دانشگاهی اش را با رشته ی مترجمی زبان انگلیسی در دانشگاه آزاد اسلامی تهران آغاز کرد و در سال 1372 آن را به پایان رساند. سپس برای ادامه تحصیل به هندوستان رفت و وارد دانشگاه پونا شد. در سال 1385 در رشته ی جامعه شناسی فوق لیسانس گرفت و سرانجام در سال 1389 در مقطع دکتری رشته ی علوم سیاسی از آن دانشگاه فارغ التحصیل شد.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفت وگوی دیگر با میشل فوکو

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفت وگوی دیگر با میشل فوکو

یادداشت‌های مرتبط به ایران: روح یک جهان بی روح و 9 گفت وگوی دیگر با میشل فوکو

            ایران روح یک جهان بی روح نام فقط یکی از 9 گفتگوی این کتاب است که بنده خواندم
برای هر کس که کتاب "ایرانی ها چه رویایی در سر دارند" را خوانده و از نگاه حیرتزده فوکو به انقلاب اسلامی ایران خوشش آمده قطعا جذاب و خواندنی است.

فوکو: 
من ایرانی هایی را در پاریس می شناختم و آن چه در بسیاری از آنان مرا شگفت زده می کرد ترس بود. ترس از این که معلوم شود با چپ ها رفت و آمد دارند یا ترس از این که ماموران ساواک باخبر شوند که آنان فلان کتاب را می خوانند و غیره. وقتی درست پس از کشتار ماه سپتامبر [۱۷ شهریور به ایران وارد شدم به خودم میگفتم که با شهری وحشت زده رو به رو خواهم شد، چون در آن جا چهار هزار نفر کشته شده بودند. نمی توانم بگویم که در آن جا مردمانی شاد و مسرور دیدم، اما از ترس خبری نبود و حتا شجاعت شان بیشتر هم شده بود، به عبارت دقیق تر، مردم وقتی خطر را بی آنکه رفع شده باشد، پشت سر می گذارند شجاعت شان بیشتر می شود. مردم در انقلاب شان خطر مسلسل هایی را که همیشه در مقابل شان قرار داشت، پشت سر گذارده بودند. |