معرفی کتاب شهر دزدها اثر دیوید بنیوف مترجم رضا اسکندری آذر

شهر دزدها

شهر دزدها

دیوید بنیوف و 2 نفر دیگر
4.3
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

4

شابک
9789644084850
تعداد صفحات
358
تاریخ انتشار
1399/3/20

توضیحات

        شهر دزدها رمانی هیجان انگیز، پرماجرا، دارای طنزی هنرمندانه و در عین حال تلخ است. داستان در زمان جنگ جهانی دوم و دوران محاصره ی لنینگراد توسط آلمان نازی اتفاق می افتد. دو جوان روس ـ یکی پسری یهودی و بی دست و پا و دیگری جوان قزاقی جسور ـ به جرم غارت اجساد و فرار از جبهه به مرگ محکوم می شوند، اما کلنل سازمان امنیت ملی روسیه بهشان فرصتی می دهد تا زندگی  و آزادی شان را از نو بخرند. ماموریتشان پیدا کردن یک دوجین تخم مرغ در لنینگراد قحطی  زده است. ماموریت آسانی به نظر می رسد، نه؟ اما حوادثی که از پی می آید، خلاف این را اثبات می کند، چون این دو جوان بارها روی مرز باریک بین مرگ و زندگی نوسان می کنند.دیوید بنیوف را بیشتر به عنوان خالق و کارگردان سریال game of thrones و نگارش فیلم نامه ی آثاری نظیر تروی، بادبادک باز و ایکس من میشناسیم، اما وی گیش از آن ها کارش را با نوشتن ادبیات داستانی آغاز کرده بود. بنیوف پیش از نوشتن اولین رمانش مشاغلی نظیر دربان نایب کلاب، دی جی برنامه ی رادیویی، معلم زبان انگلیسی، و مربی کشتی را تجربه کرده بود و پس از آنکه کارگردان مشهور اسپایک لی ازش درخواست کرد برای فیلم «ساعت بیست و پنجم» فیلم نامه ای بنویسد، قدم در راه موفقیت  گذاشت. وی با خلق سریال game of thrones ، نوشتن فیلم نامه ی آن با اقتباس از رمان  طولانی جورج، آر. آر مارتین و کارگردانی ایپزودهایی از آن، به اوج قله ی شهرت رسید. رمان «شهر دزدها» آخرین تجربه ی نویسندگی وی بوده و یکی از تحسین شده ی نیویورک تایمز و لس آنجلس تایمز میباشد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به شهر دزدها

لیست‌های مرتبط به شهر دزدها

پست‌های مرتبط به شهر دزدها

یادداشت‌ها

دریا

دریا

1403/11/24

          گفتم حالا که پستی گذاشتم که اسم این کتابو توش اوردم، یادداشتی که زمان خوندنش نوشته بودمو هم براش بنویسم:

اینم از سومین کتاب سال ۹۸
این کتابو به پیشنهاد مترجم فوق‌العاده‌ش آقای رضا اسکندری‌آذر خوندم. مرسی بابت ترجمه‌های عالی‌تون و مرسی به خاطر معرفی این کتاب 😍
تا حالا با هیچ کتابی اینقدر وحشتناک زندگی نکرده بودم. اون قسمتی که درباره‌ی زویا بود، یه دفعه‌ای زدم زیر گریه و تا شب عصبی بودم هنوزم وقتی یادم میفته دست و پام می‌لرزه و قسمتی که درباره‌ی آبندروت بود... شطرنج بازی‌شون اونقدر طول کشید که با دستای لرزون فکر می‌کردم تا میام بفهمم چی شده سکته می‌کنم. دیگه فکر کنم لازم نیست توضیح بدم وقتی کتاب تموم شد چه حالی داشتم😭 و جالبه که فقط حس و حال درد و مرگ و غم نیست، خیلی جاهاش نیشتون بازه و تو اوج درد هم یه جاهایی‌ش می‌خندید😀 اول کتاب توی قسمت یادداشت مترجم نوشته: به گفته‌ی منتقد نیویورک تایمز: "هیچ‌یک از رمان‌های نوشته شده در سال‌های اخیر، با این سرعت و اطمینان، به تناوب بین طنز و ویرانی جا به جا نمی‌شود."
باید بخونیدش تا بتونید جنگ رو زندگی کنید. تا بتونید از جنگ متنفر بشید. تا اگه قراره سیاستمدار بشید یا اگه هستید بفهمید جنگ چی‌کار می‌کنه با آدما. یه‌کم بتونید حس کنید درد و مرگو. 👻
من فقط یه کتاب خوندم. من جنگ واقعی رو ندیدم. من زنده‌ام. من سالمم(نسبت به اونایی که توی جنگ بودند)؛ من فقط یه ذره‌شو حس کردم، شایدم کمتر؛ ولی هیچ وقت نمی‌تونم فراموشش کنم. 🤔
الان می‌دونم که اگه سیل بیاد، زلزله بشه، خونه‌مون آتیش بگیره، دنیا بخواد نابود بشه، این کتابیه که نجاتش می‌دم.
عاشق کولیا شدم. فرقی نداره کی باشید. هرکسی و از هرجایی که باشید امکان نداره این کتابو بخونید و عاشق کولیا نشید. دوست‌داشتنی‌ترین شخصیتیه که تا حالا توی کتابی دیدم.😍
این کتاب یه شاهکاره که باید بخونیدش. بااااید بخونیدش. کاش سیاستمدارها هم اهل کتاب خوندن بودند. اون‌وقت دنیا خوب می‌شد. یعنی می‌شد؟
راستی تا یادم نرفته بگم نویسنده‌ی کتاب، دیوید بنیوف، خالق سریال بازی تاج و تخت هم هست. گفتم شاید گفتنش باعث شه علاقه‌مندتر شید به خوندن کتابش.
        

6