عقیله

عقیله

عقیله

4.2
20 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

33

خواهم خواند

34

شابک
9789640235072
تعداد صفحات
324
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب عقیله، نویسنده الهام امین.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عقیله

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به عقیله

پست‌های مرتبط به عقیله

یادداشت‌ها

          سلام و نور 
عقیله: مؤنث عقیل به معنای زن بزرگوار، کریمه، مخدره، هر چیز گرامی، بزرگ و مهتر قوم
نویسنده در این کتاب با زبانی شاعرانه بیشتر به زوایای اندوهناک و سخت زندگی حضرت زینب کبری سلام الله علیها پرداخته و سهم بیشتری از کتاب را به واقعه ی عاشورا اختصاص داده است.
اطلاعات کتاب موثق و مستند می باشد و گاها نکات نو و جدیدی طبق مستندات تاریخی  بیان کرده که تا به حال در هیچ جا عنوان نشده، مانند اینکه ام کلثوم سلام الله علیها دخت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها در زمان حیات امام حسن مجتبی علیه السلام فوت شدند و ام کلثومی که در واقعه ی عاشورا از او یاد میشود خواهر ناتنی فرزندان این دو بزرگوار است.
به نظر این حقیر جا دداشت بعد از بعضی از مطالب کتاب که مقتل وار بود از شعر های آئینی استفاده می شد تا درک بیشتری از مطالب را به مخاطب میداد.

در کل کتاب خوب و مفیدی بود و قلم روانی داشت.
برخی جملات کتاب:
_ از زبان امام حسین در واقعه ی عاشورا: 
آنچه بر من می رسد آسان است؛ زیرا خداوند می بیند.

_ دشمنان آل الله در مواجهه با پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله:
وای بر شما می دانید با که می جنگید؟ این پسر علی ابن ابی طالب است. آن پدر که شجاعان عرب و دلیران روز گار را به خاک هلاک افکند. باید همدست شوید و از هر سو بر او یورش برید.
از زبان یکی از یاران امام حسین علیه السلام به لیشان قبل از واقعه عاشورا: 
اینان(مردم کوفه) دلهاشان با توست ولی شمشیرهایشان بر علیه تو

خیلی جاها بعد از خواندن چند خط یا چند صفحه از کتاب مجبور بودم کتاب را ببندم تا سفاهت و بی ادبی و حماقت و پستی مردمان را هضم کنم و بعد در دل دعا کنم ان شاءالله که نا از اینها نباشیم.
هنوز میشود در مورد کتاب نوشت ولی واقعا جاش اینجا نیست.
والسلام
        

5

          مطالعه این کتاب در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۱۴ به پایان رسیده است.



عنان اسب از دستان حسین رها شد و او  بی رمق بر زمین افتاد. به چشم دیدی که ستون عرش و فرش فرو می افتد و ارکان آسمان به لرزه در می آید. خون رود رود از پیکرش می جوشید. مشتی از خون بر محاسنش کشید و محاسنش را به خون خضاب کرد.
باغی از گلهای سرخ بر جامه اش شکفته بود و خون خدا بر زمین می ریخت. افق تیره شد و خورشید به شفق نشست .
...
آرام بر رگهای بریده بریده گردنش بوسه زدی. بدن پاره پاره برادر را برسر دست نهادی و سر بر آسمان بردی که:《خدایا این قربانی را از ما بپذیر.》
...
دلت مثل پیکر حسین پاره پاره و چاک چاک بود. چه دشوار بود برپای ایستادن،اما اکنون زمان ایستادن تو بود. حسین امام زینب، عشق زینب، برادر زینب، یادگار مادر زینب، پناه زینب و همه حیات و هستی زینب بود و تو اکنون همه هستی ات را ب شنزار صحرای کربلا در خون تپیده و بی سر به تماشا ایستاده بودی.
هیچ روزی برای تو امروز نبوده است. هیچ روزی عاشورا نیست. توهرگز این قدر تنها و غریب نبوده ای با این همه غم که کمر تاريخ را شکسته است و تو زیر بار آوارهای این مصیبت عظیم باید قد راست کنی....
        

4

عقیله؛ با
          عقیله؛ با روایت مهمترین بخش های زندگانی حضرت زینب(س) تلاش داشته تا نقش آفرینی های وجود مقدس ایشان را در مقاطع گوناگون تاریخی با قلمی شیوا و هنرمندانه و ذوقی قابل تحسین برای خوانندگان گرامی بازگو کند.

سبک نوشتاری این کتاب به گونه ای است که مخاطب کتاب خود را در محضر حضرت زینب (س) می بیند و با بیان سطر به سطر کتاب، با ایشان سخن می گوید و در تمامی مراحل زندگی حضرت، حضور دارد.

نویسنده این کتاب خانم الهام امین است.


بخشی از کتاب عقیله را اینجا بخوانید:

صدای چیست زینب؟

-        نمی دانم. آرام باش جانم. هرچه هست، صدا از سمت مسجد می آید.

صدا به خانه نزدیک و نزدیکتر می شد.

دستت را بر قلب نهادی و «والعصر» خواندی....

-        ناگاه میان ان همه هیاهو شنیدی که کسی فریاد می کرد:

«امیر المومنین کشته شد.»


آرام آرام اشک می ریختی و با پدر گفتگو می کردی.

ای پدر ! چه کسی کودکان یتیم را سرپرستی کند تا بزرگ شوند و چه کسی بزرگان را پشت و پناه باشد؟

اندوه تو بر ما بی پایان است و اشک های ما در غم تو نخواهد خشکید.

کدام دست ناپاک پیشانی ات را به خون نشانده است و جان ما را در ایان لهیب جانسوز خاکستر کرده است؟


پدر!

گرسنگان کوفه بی تو بر کدام خانه پناه جویند؟

عدالت پس از تو چه خواهد شد؟

کوفه بی تو را چه کنیم؟

ما را دریاب پدر!


اندک اندک طبیبان زبردست کوفه یک به یک به خانه علی(ع) وارد شدند،

اما هیچ یک را مهارت اثیربن عمروهانی نبود.

چون بربالین علی(ع) آمد، ریه گوسفندی را طلبید.

ازآن رگی بیرون کشید و آن را در شکاف زخم پدر نهاد.سپس بیرون آورد و گفت :

ای امیر المومنان! وصیت کن!

ضربت دشمن خدا به مغزت رسیده است.

تنها شیر می تواند قدری اثر زهر را بکاهد.


آن شب یک به یک فرزندان و نوادگانش را با نام صدا زد، همه را بوسید و وداع گفت و آنان را به حمایت خداوند امید بخشید.

آن شب پدرت هیچ نحورد و هیچ ننوشید.پیشانی ات مدام به عرض می نشست و او عرق هایش را با دست خویش پاک میکرد و می گفت:

«هرگاه مرگ مومن فرا رسد، پیشانی اش از عرق چون مروارید تازه می شود».


می توانید این کتاب را مستقیم از www.behnashr.comتهیه و مطالعه نمایید
        

18

          ابتدای کلامم به نقل قول از نویسنده عزیز:

«سلام بر تو روزی که زاده شدی، سلام بر توآن روز که زیستی، سلام بر تو آنگاه که چشم از جهان بستی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته شوی...» 

حضرت زینب (سلام الله علیها) عقیله بنی هاشم چنان زندگی پر فراز و نشیبی دارند، که لحظه به لحظه آن قلب آدمی در تلاطم می افتد.
و این کتاب از ابتدای زندگی ایشان تا رحلت شان را به خوبی روایت کرده است.
قسمت واقعه عاشورا و اسیر شدن ایشان و همچنین در زمان صلح امام حسن (علیه السلام) علاوه بر روایت داستان، به خوبی تبیین کننده شرایط و دلایل ایجاد این شرایط بود....
زبانِ گفتارِ کتاب، به شیوه‌ای ادبی و با بیان جملات شاعرانه و احساسی است.
با جملات زیبا، قابل فهم و شیرین که دل های آماده را برای فهمیدن مهیا میکند...
هرچه بر غریبی و بلاهایی که بر سر عقیله بنی هاشم آمده است، خون گریه کنی، باز هم کم هست...
از دست دادن حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
در ۵ سالگی مادری چون زهرای مرضیه را با آن وضع شهید کردند، در حالی که فقط ۹۰ روز از رحلت شهادت گونه پدر بزرگ گذشته بود...
دیدن پدر با فرق شکافته در بستر و بی حرمتی ها نسبت به ایشان...
برادری که بخاطر صلح مورد عتاب قرار گرفته شده بود و انگشت های اتهام به سمت او بود، و هیچکس نفهمید که امام بهتر از آنها شرایط را میفهمد و تصمیم میگیرد...
واقعه عاشورا که خود روضه مجسم است و زبان از بیان آن قاصر است...
و بعد از آن اسیری و درد و غم و ....

(اگر میخواهید یک کتاب جامع و زیبا و دلنشین با جملاتی ناب در مورد زندگی حضرت زینب (سلام الله علیها) بخوانید، این کتاب را حتما به شما پیشنهاد میکنم.)
الحمدلله که توفیق‌اش نصیبم شد...

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

        

22