بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بیلی

آنا گاوالدا و 3 نفر دیگر

2.6

18 نفر |

5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

خوانده‌ام

خواهم خواند

با کینه به هم نگاه می کردیم.او،حتما به خاطر این که همه چیز تقصیر من بود و من،به خاطر این که هیچ دلیلی نمی دیدیم که این طور نگاهم می‌کند.کارهای احمقانه،از وقتی که آشنا شده بودیم بارها تمام آن کارها را انجام داده بودم و او همیشه از آن ها لذت می برد و به لطف این کارهای من کلی می خندید.

ادبیات معاصر ادبیات داستانی ادبیات فرانسه داستان درام

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بیلی

2.6

صفحۀ 21

جوان ها در شهرک‌های کارگری برای اینکه اعتراض خود را نشان بدهند ماشین آتش می‌زنند، اما عزیز دلم می‌دانی که در مناطق روستایی زندگی به این آسانی نیست! باید ماشینی از آنجا رد شود که ما بتوانیم آن را آتش بزنیم،نه؟! شرایط وقتی بدتر می‌شود که در روستا زندگی میکنی و با بقیه فرق داشته باشی. البته همیشه مردمانی هستند که از آنجا عبور می کنند،کسانی مثل سیاستمداران،انجمن‌ها،کسانی که به غذاهای ٱرگانیک علاقه دارند یا دیگر دروغ‌گوهایی که به شما می گویند که من مبالغه می‌کنم، اما من آن افراد را به خوبی می شناسم..‌. بله آنها را می شناسم...آن‌ها درست مثل افراد سازمان حمایت از کودکان هستند: در نهایت آن چیزی را می بینید که ما می‌خواهیم به آن‌ها نشان بدهیم... و من آن‌ها را درک می‌کنم. چون من هم شبیه آن‌ها شده‌ام

یادداشت‌های مرتبط به بیلی

فاطمه شاهواری

1402/04/12

            این کتابو علیرضا از رشت برام با پست برای تولدم فرستاد ...
به‌یادماندنی نبود...ولی اینکه خوشگل بود و علیرضا بهم کادو داده بود رو یادمه

شکیبا

1401/08/24

            داستانش جذاب نبود و شبیه خاطره ی معمولی  تعریف کردن فقط برای گذر زمان

حسنیه صالحان

1402/06/17

            ترجمه و ویراستاری افتضاح بود‌. اصلا نتونستم ادامه بدم. حیف این کتاب و آنا گاوالدا...

نگار بارانی

1401/05/03

            ترجمه ی کتاب ضعیف بود.کتب هم به نظر من کتاب ضعیفی بود.یه داستان روان و سرراست که ذهن رو به چالش و تخیل نمیکشید.از اون کتابایی بود که بعد از خوندنش برام تموم میشن و همون لحظه که کتابو میبندم از فکر کردن بهش دست می کشم.

Fereshteh SAJJADIFAR

1402/10/30

            داستان ابکی و ناامید کننده‌ی بود😒چرا خوندم؟ خب ادم باید یکم اشغال بخونه تا بتونه یه الگو برای کشف‌ش داشته باشه.⁦ಠ⁠_⁠ಠ⁩

داستان درمورد دختریه که مادرش توی یازده‌ماهگی رهاش کرده. توی زاغه ماشین زندگی میکنه ، بد دهنه، افت تحصیلی شدید داره و کلا امیدی بهش نیست.تا روزی که  توی قرعه کشی برای بازی کردن نمایش کلاسی انتخاب میشه. ⁦(⁠☉⁠｡⁠☉⁠)⁠!⁩
نقش مقابلش؟ اوه یه پسر تیتیش مامانی تر تمیز لفظه قلم حرف زن!
عالیه، جفت مناسبی برای هم ان.⁦(ﾟ⁠οﾟ⁠人⁠)⁠)⁩
از نظر روانی دختره شخصیت وابسته داشت و پسر داستان ما هم به دلیل روابط داغون با پدر و جبر پدر چی بود؟
بچه نشیمنگاهی بود⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁠彡⁠┻⁠━⁠┻⁩
دختر داستان ما عاشق پسره.ست، چرا؟ چون تنها کسیه که بهش گفته مهمه و نظرش قابل احترامه  ، کف بزنید دوستان👏👏

کاش اناگاوالدا رو از نزدیک میدیدم، یه پیام داشتم براش🫶

پ‌ن: این کتاب باعث میشه فکر کنم همه میتونن کتاب بنویسن و اصلا نیازی به ترسیدن نیست،چون کی اهمیت میده که داری یه مشت اشغال چاپ میکنی؟

پ‌ن²:داستان توی فرانسه اتفاق میوفته،مهد ازادی و ای چرت و پرتا که فکر میکنن واقعیه

پ‌ن³:ترجمه‌شم بد بود.