خب تموم شد.داستانی‌ بود که شروع خوبی داشت ،دو تا زن پروازشون  را با هم عوض میکنن،کمی اواسط کتاب از ریتم افتاد،اما یک سوم پایانی عالی بود. دو سه بار غافلگیرم‌کرد.
در کل دوستش داشتم.اگر چه پیچ‌و‌تاب رمان های جنایی و معمایی را نداشت‌ اما گره های خوبی ایجاد میکرد.

        

          کتاب خوب و پر کششی بود
        

          حاوی کمی اسپویل!
خب این کتاب هم تموم شد من نسخه ی چاپی رو خوندم ۳۲۸ صفحه بود.داستان خوبی بود.خیلی بخوام بگم قوی نه خیلی قوی نبود.ولی به خودیِ خودش جذاب بود.بهرحال خوندنش خالی از لطف نیست.فقط یه سوالی که برای من تا پایان کتاب باقی موند این بود که بالاخره ایوا زنده موند یا مُرد؟!
        

          ... آیا هرگز شنیده اید مردی با همسرش در کشمکش باشد که اقلا نصف اموال مشترک به نام او باشد؟ هرگز دیده اید به مردی که  همسرش به او اسیب زده توصیه شود کانون خانواده اش را بخاطر، فرزندانش یا بخاطر آبرو یا... حفظ کند؟! در هیچ کجای تاریخ و جغرافیا پسرهای جوان به ضرب آزار جسمی یا با تطمیع سر سفره عقدی نشانده شده اند؟ یا هرگز به جمله بی اساسی مثل "با رخت سفید رفتی با کفن سفید برمیگردی" تا بن استخوان احساس بی پناهی کرده اند؟و در نهایت اینکه چرا کسی به صرف داشتن قدرت بدنی بیشتر عوض قاتق نان شدن، قاتل جان می شود؟!
        

          از این کتاب هاست که خیلی فراز و فرود نداره .. خیلی سطح آدرنالین تون رو بالا نمی بره.. ولی هر آن منتظر یه ضربه از نویسنده باشید... فقط یکم آخر ش یکی از شخصیت ها نفهمیدم چی شد آخرش چه بلایی سرش اومد ولی در کل قشنگ بود...


اگه دوست داشتی تو جمع کتابخون ما باشی یا اینجا پیام بده یا از تو کانال وارد گروه شو

🆔 Channel : @b00k_challenge
        

          اصلا کتاب خوبی نبود و خوندنش فقط هدر دادن وقت هستش و نه شخصیت پردازی و نه داستان خوبی داشت از نظر  من 
        

          در ۳۰ صفحه اول شاید چندان ترغیب پذیر نباشه ولی بعد از اون ، روند داستان خیلی جالب و هیجان انگیز میشه و شما نمی‌تونید کتابو زمین بزارید. همچنین پایانی غیرقابل پیش بینی این کتابو به یک داستان فراموش نشدنی تبدیل میکنه.
        

          
شخصیت‌های اصلی داستان دو زن‌اند که هر کدوم به نوعی دچار مشکلاتی هستند که فقط خودشون مقصر به وجود اومدنش نیستند و دنبال راهی برای خلاصی از این وضعیت. شخصیت اول همسر یک مرد ثروتمند از خانواده‌ای معروف و اهل سیاست که همسرش در خانه بداخلاقه و دست بزن داره و خلاص شدن از دستش به همین راحتی ‌ها نیست. شخصیت دوم دختری که طی اتفاقاتی از دانشگاه اخراج شده و حالا با وسوسه‌ی یک مثلاً دوست به کار ساخت قرص‌هایی مخدر مانند برای دانشجویان مشغوله چون به پولش احتیاج داره اما از این کار راضی نیست و در صدد فرار از این مسائل. طی حادثه‌ای اتفاقی زندگی این دو شخص به هم مربوط میشه و اتفاقات بعدی... داستان بدی نبود، اتفاق آنچنان هیجان‌انگیزی نمی‌افته، تقریباً قابل پیش‌بینیه و چیزی که برای من جالب! بود اینه که تمام مردان داستان کثافت و تمام زنان فرشته‌های معصوم‌اند!
        

          کتاب بیشتر محور حاشیه چرخید انتظار کتاب پرماجرایی رو داشتم
        

          زیادی مردستیز بود. مفصل تر مینویسم بعدا ازش
        

          زیبا و هیجان انگیز بود