بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پیش از آنکه بخوابم

پیش از آنکه بخوابم

پیش از آنکه بخوابم

4.0
23 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

53

خواهم خواند

19

خاطرات-واقعی، کاذب و ترکیبی از هردو- در قلب این داستان مهیج و پرپیج و خم قرار دارد. واتسون موفق شده موضوع و درونمایه اثرش را به نقطه عطف و اوجی پیش بینی نشده و ترسناک برساند. یکی ازپرشور ترین نویسندگان سال که رمانش سرشار از لایه های تو در تو و پنهان است. در این رمان درونمایه های برجسته ای مانند زندگی، عشق و فقدان به خوبی تصویر می شوند؛ به علاوه این اثر ادبی کشش بسیار بالایی هم دارد. اس جی واتسون در میدلنز به دنیا آمد. سال ها در «ان اچ اس» کارمی کرد و در حال حاضر در لندن زندگی می کند. در سال 2009 در واحد نخستین دوره آکادمی فابر برای «نگارش رمان» پذیرفته شد؛ برنامه ای که تمام مراحل و فرآیند نگارش رمان را در بر می گیرد.حاصل آن دوره همین رمان «پیش از آن که بخوابم» است. این کتاب توسط شرکت تولیدی ریدلی اسکات، اسکات فری، برای تهیه فیلم خریداری و توسط روان جوف کارگردانی شد. رمان «پیش از آنکه بخوابم» مدت بسیار کوتاهی پس از چاپ در فهرست آثار پرفروش «ساندی تایمز» و «نیویورک تایمز» قرار گرفت و با استقبال مخاطبان جهانی روبه رو شد؛ به طوری که تاکنون به بیش از 30 زبان ترجمه شده است. رمان مهیج «اس جی واتسون» موفق شد برای نویسنده اش جایزه «انجمن نویسندگان آثار جنایی» را در میان نخستین اثر نویسنده و نیز «جایزه ملی کتاب گالاکسی» را برای رمان جنایی سال به ارمغان بیاورد. شقایق قندهاری تاکنون برای ترجمه های ادبی اش جایزه های گوناگونی را به خود اختصاص داده است. از میان ترجم هایش در حوزه نوجوان می توان به «عروسک پدر»،«فرزندان معجزه»، «آیدابی» و «سیاه دل» اشاره کرد. در ادبیان بزرگ سال می توان به «ابرابله»، «گریزپا» و «عشق زن خوب» اشاره کرد. شقایق قندهاری این روزها سخت مشغول ترجمه فارسی به انگلیسی است تا ادبیات ایران زمین را به جهانیان معرفی کند.

لیست‌های مرتبط به پیش از آنکه بخوابم

یادداشت‌های مرتبط به پیش از آنکه بخوابم

رضا حقی

1403/01/25

                من این کتاب را گوش کردم 
کتاب خوبی بود
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

نرگس

1402/11/06

            شاید یکی از وحشتناک‌ترین و دردناک‌ترین اتفاقا برای یه آدم این باشه که صبح از خواب بیدار بشه و هیچ‌چیز و‌ هیچ‌کس رو‌ نشناسه، توی آینه نگاه کنه و‌ چهره‌اش رو به خاطر نیاره =I .
داستان با راوی اول شخص توسط زنی (کریستین) روایت میشه که دقیقاً این اتفاق براش افتاده. شاید یه ایده یا طرح تکراری باشه اما نحوه‌ی روایتش، بارِ معمایی، حتی جنایی داستان و تلفیقش با جنبه‌های روان‌شناختی جذابش کرده. اوایل داستان چون راوی خودشه و فراموشم میکنه :) تا عادت کنین کند پیش میره ولی از یه جایی به بعد جذاب‌تر میشه..
تقریباً از اوایل کتاب شروع کردم به قضاوت و دلیل تراشیدن، برای من معماهای خیلی قوی‌ای ایجاد نکرد و یکمم مصنوعی و کشدار بود :/ اما چرخشی که به داستان میده غیرقابل پیش‌بینیه🫠

از‌ دیگر مواردی که اصلا دوست نداشتم این بود که آخرای کتاب به صورت گزارش، وقایع رو میخونین! به نظرم بهتر بود دیگه نویسنده بعد از مشخص شدن یه سری چیزا رها میکرد خواننده رو🤷🏻‍♀️


❌⚠️
اینکه کریستین نویسنده بود، یادداشت‌های عجیب غریبی نمی‌نوشت! یا حتی یبار کتابشو ورق نزد بخونه یکم اذیتم کرد☹️
خب اگه قرار نیست اون کتاب چیزی به خاطرش بیاره، پس فایده‌اش چی بود؟ 👀 کتابی که خودش نوشته، حتما یه چیزایی داره واسش دیگه..!

و از همه مهم‌تر تأیید کلیر در کشته شدن آدام و آتش‌سوزی خونه رو نفهمیدم! :/

مایک بعد از ضربه‌ای که به کریستین زده باید بترسه که اون یادش بیاد، همه‌چیزو لو‌ میده اما..! 🤷🏻‍♀️
          
                این کتاب هدیه تولدم بود. و از اونجایی که من فوق العاده جزنگر هستم اول از همه روش جمله: برنده رمان جنایی رو دیدم. و 🤩 شدم! و شروع کردم به خوندن... اما صفحه از پی صفحه می رفت، و داستان کوچکترین نشانی از جنایی بودن نداشت حتی دریغ از یه قتل کوچولو!! 
 هی بر میگشتم مطمئن شم، برنده جایزه رمان "جنایی" شده دیگه؛ درسته؟!
تا صفحات آخر... شاید ۵۰ صفحه به آخر کل بنیان کتاب زیر و رو میشه و خدایا... چطوری؟!! این مغز از کجا اومده؟! اصلا چطور به ذهن نویسنده رسید همچین اتفاقی بیوفته؟!؟!!! 
بی شک جزو محبوب ترین کتابای کل زندگیم شد!
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.