معرفی کتاب The Sword of Kaigen اثر ام. ال. وانگ

The Sword of Kaigen

The Sword of Kaigen

3.9
9 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

59

شابک
9781720193869
تعداد صفحات
630
تاریخ انتشار
1397/11/29

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        Better to die sharp in war than rust through a time of peace. 

A mother struggling to repress her violent past, a son struggling to grasp his violent future, a father blind to the danger that threatens them all. 

When the winds of war reach their peninsula, will the Matsuda family have the strength to defend their empire? Or will they tear each other apart before the true enemies even reach their shores?

High on a mountainside at the edge of the Kaigenese Empire live the most powerful warriors in the world, superhumans capable of raising the sea and wielding blades of ice. For hundreds of years, the fighters of the Kusanagi Peninsula have held the Empire’s enemies at bay, earning their frozen spit of land the name ‘The Sword of Kaigen.’

Born into Kusanagi’s legendary Matsuda family, fourteen-year-old Mamoru has always known his purpose: to master his family’s fighting techniques and defend his homeland. But when an outsider arrives and pulls back the curtain on Kaigen’s alleged age of peace, Mamoru realizes that he might not have much time to become the fighter he was bred to be. Worse, the empire he was bred to defend may stand on a foundation of lies.

Misaki told herself that she left the passions of her youth behind when she married into the Matsuda house. Determined to be a good housewife and mother, she hid away her sword, along with everything from her days as a fighter in a faraway country. But with her growing son asking questions about the outside world, the threat of an impending invasion looming across the sea, and her frigid husband grating on her nerves, Misaki finds the fighter in her clawing its way back to the surface.
      

پست‌های مرتبط به The Sword of Kaigen

یادداشت‌ها

احساسم موق
          احساسم موقع خوندن این کتاب رو با یه منحنی بهتر می‌تونم توصیف کنم 😄
نظرم در مورد کتاب تا حدود پنجاه درصد تقریبا تو‌ اوج بود و بعد یهو یه افت خیلی شدید داشت. بعد دوباره رفت بالا و تا حدود ۷۵ درصد تقریبا تو اوج موند. 
ولی بعد از اون باز افت کرد و هیچ‌وقت دیگه اوج نگرفت...

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

داستان از زاویه‌دید دو نفر روایت می‌شه،

یه پسر چهارده‌ساله که با ورود یه هم‌کلاسی جدید تمام باورهاش در مورد حکومتشون به چالش کشیده می‌شه،

و مادر میانسالش که ۱۵ سال پیش به اجبار خانواده زندگی پرماجرا و پسری که عاشقش بوده رو رها می‌کنه تا با مردی از یه خاندان قدرتمند ازدواج کنه، خاندانی که به زن به چشم وسیله‌ای برای ادامهٔ نسل نگاه می‌کنه و بس.
و حالا این خانواده در این روستای دورافتاده از همه‌جا در معرض خطر حملهٔ دشمن قرار گرفته...

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

با اینکه ماجرای این کتاب در سیاره‌ای متفاوت از زمین با قوانینی متفاوت اتفاق می‌افته، نویسنده نژادهای این دنیا رو بر اساس نژادهای آشنای زمینی نوشته.
برای مثال، شخصیت‌های اصلی در واقع ژاپنی هستن و داستان پر از کلمه‌های ژاپنیه، طوری که اولش واقعا گیج‌کننده‌ست (غیر از کلمات عادی مثل tabi، پسوندهایی که بنا بر موقعیت به هر اسم می‌چسبونن خودش داستانیه! kun chan san sama dono و...!).
بعد ساکنان سرزمین رنگا رو داریم که شبیه چینی‌ها هستن و یامانکاها که مثل آفریقایی‌ها می‌مونن‌. 
نکتهٔ جالب اینجاست که تو این دنیا سفیدپوست‌ها پست‌ترین نژاد و در واقع برده هستن 😏

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

این کتاب چندین صحنهٔ خیلی خوب داشت و تو خیلی از موارد درونیات شخصیت‌ها رو واقعا خوب توصیف کرده بود.
منتها، انگار نویسنده نتونسته بود یه تصویر کلی درست و حسابی برای کتابش طراحی کنه و دنیاسازیش واقعا مشکل داشت و منطق خیلی از اتفاقات درست درنیومده بود.

نکته اینجاست که این کتاب همه جا به عنوان یه رمان تک (stand alone) معرفی شده. البته نویسنده تصمیم داشته نوشتن تو این دنیا رو ادامه بده ولی منصرف شده (یه متنی ازش خوندم که از طرفدار‌ها عذرخواهی کرده بود که هر کار کرده نتونسته یه کتاب خوب دیگه تو این دنیا دربیاره و مهارت نویسندگیش در حال حاضر چنین امکانی بهش نمی‌ده).

من در ادامه و بعد از هشدار افشا به طور خلاصه توضیح می‌دم با چه قسمت‌هایی مشکل داشتم.
ولی جدای از این موارد، آیا پیشنهادش می‌کنم؟ با توجه به اینکه ترجمه‌ش نسخهٔ الکترونیکی نداره و بسیار هم گرونه، نه! پیشنهاد نمی‌کنم. ولی اگه یه جایی گیر آوردیدش و کلا به داستان‌های ژاپنی و مبارزات شمشیرزنی علاقه دارید شاید براتون انتخاب بدی نباشه، به هر حال این کتاب طرفداران زیادی داره و امتیازش هم تو گودریدز و استوری‌گرف خیلی بالاست 🤷🏻‍♀️
(من البته نظری در مورد ترجمه ندارم چون بررسیش نکردم ولی دوستم میگه خوب بوده 👌🏻
فقط یه مورد رو فهمیدم که به نظرم ضایع بود، اونم نوشتن رانگانسه به جای Ranganese بود. اینا اسم کشورشون Ranga بود و به مردم اون کشور می‌گفتن Ranganese. بنابراین، فکر نمی‌کنم معادل رانگانسه براش چندان مناسب باشه.)

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

⚠️ از اینجا به بعد داستان رو لو می‌ده! ⚠️

نویسنده اصلا حالت حکومتی که به مردمش دروغ می‌گه رو منطقی درنیاورده بود.
باشه قبول، خیلی از حقایق رو ازشون مخفی می‌کرد تا خودش رو قوی نشون بده و کسی به فکر زیر سوال بردنش نیفته.
ولی واقعا اگه فقط دو روز قبل به اینا خبر می‌داد قراره بهتون حمله بشه برای خودشم بهتر نبود؟! اینا فقط اگه از دو سه روز قبل خبر می‌داشتن بسیااااار بهتر جلوی مهاجم‌ها ایستادگی می‌کردن و نصف اینم تلفات نمی‌دادن.
یعنی من همه‌ش منتظر بودم یه دلیل منطقی برای این رفتار مسخرهٔ حکومتشون ارائه بده که نداد.
بماند که کلا همه چیز رو همون‌طور که بود رها کرد، یعنی با این همه پیش‌زمینه‌ای که در مورد حکومت چید من انتظار داشتم تهش حداقل یه کاری بر ضد این حکومت انجام بشه که خب نشد.


بعد الان فاز رنگایی‌ها چی بود با این حمله؟ که اینا رو «تست» کنن؟! این آخه چه دلیل مسخره‌ایه؟ اگه می‌خواستن این کشور رو فتح کنن خیلی راه‌های ساده‌تری پیش پاشون بود و این دلیل تست کردن که نویسنده ارائه داد واقعا غیرمنطقی بود.
بماند که میزان قساوتی که نشون دادن هم عجیب بود و منتظر بودم نویسنده برای اینم یه دلیلی ارائه بده که نداد.


اون تیکه هم که جسدها رو جمع کردن و یه روز دستشون بود،‌ من کلی سناریوی وحشتناک آزمایش با اجساد و اینا تو ذهنم چیدم، بعد اون‌وقت قضیه چی بود؟ می‌خواستن ازشون عکس بگیرن که رنگایی‌ها بفهمن اینا با قدرت جیجاکاها کشته شدن؟ 😐 
معلوم هم نشد یامایی‌ها دقیقا چرا به این کایگن کمک می‌کردن. کلا روابط سیاسی بین این کشورها رو اصلا خوب تصویر نکرده بود.


بعد تغییر تاکرو.
من اون صحنهٔ دوئل میساکی و تاکرو رو کلا دوست داشتم و به نظرم جالب بود، ولی خانوم وانگ! احساس نمی‌کنی یخده تند رفتی؟ یعنی یهویی، کاملا یهویی، اون تاکروی سردی که به زور دو کلمه حرف می‌زد و زنش رو آدم حساب نمی‌کرد تبدیل شد به روشن‌فکرترین مرد اون سرزمین که عاشق قدیمی زنش رو دعوت می‌کنه خونه‌ش تا با هم وقت بگذرونن و تجدید خاطره کنن 🙄 
کلا این فصل آخر که رابین میاد به شدت فصل ضعیفی بود و به نظرم قشنگ گند زد به کل کتاب.
انگار نویسنده یه سری حرف‌ها رو اون آخر می‌خواست بزنه و به خاطرش دوباره پای رابین رو با یه سری توضیح نصفه‌نیمه کشید وسط داستان. شایدم می‌خواسته یه دری برای کتاب‌های بعدی باز کنه، که بازم به نظرم خوب از پسش بر نیومده بود.
کلا بر خلاف تاکرو، سیر تحول میساکی خوب بود، مگر چیزی که تو همین فصل آخر دیدیم.


اینم بگم که اول از کشته شدن مامورو خیلی خیلی اعصابم خرد شد،‌ چون تنها کسی بود که ازش خوشم اومده بود و خیلی بچهٔ دوست‌داشتنی و معصومی بود...
ولی بعد دیدم نویسنده از این قضیه استفادهٔ خوبی کرد و مثلا صحنهٔ وداع میساکی با جسد پسرش قشنگ اشکم رو درآورد. 
در نتیجه این یه مورد رو می‌بخشم 😅 هر چند که هنوز به نظرم کشتن یکی از دو تا زاویه‌دید اصلی وسط داستان کار جالبی نیست! 


یه چندین مورد هم خارج شدن از زاویه‌دید داشتیم که جالب نبود (یعنی مثلا زاویه‌دید مامورو‌ بود یهو دانای کل می‌شد). به نظرم نویسنده نتونسته بود تصمیم درستی در مورد زاویه‌دید‌هاش بگیره....
        

25


🧧: مامور
          
🧧: ماموروی 14 ساله، در دهکده‌ای با شیوه‌ای کاملا سنتی کنار والدین و سه برادر کوچکترش زندگی می‌کند. تمام مردم دهکده توانایی کنترل آب را دارند اما خانواده ماتسودا قوی‌ترین نیروی جادویی را در بینشان دارد. مردم این روستا سال‌ها پیش با امپراطوری همسایه جنگیده‌اند و شجاعانه از کشورشان دفاع کرده‌اند و به این تاریخ افتخار می‌کنند. اما با ورود یک دانش‌ آموز جدید به مدرسه و حرف‌های او درباره تاریخ جعلی جنگ، باورهای مامورو نسبت به امپراطوری متزلزل می‌شود. همه چیز ظاهرا آرام است تا اینکه طوفان‌های عجیبی وارد کشور می‌شود. طوفان‌هایی که خیلی زود به دهکده مامورو هم می‌رسند و حقایق زیادی با خود به همراه دارند!

🧧: "شمشیر کایگن" برای من، بیشتر شبیه سفری بود که از مسیرش لذت بردم ولی با رسیدن به مقصد متوجه شدم، تمام لطف این مسافرت به همان مسیر بود.
داستان نشان دهنده جامعه سنتی و رزمی ژاپن است. جامعه‌ای که روح مبارزه و دفاع از میهن در آن الویت دارد. همان‌طور که ساکنان دهکده بارها از جان خود برای دفاع از خاکشان گذشته‌اند.

شروع ماجرا جذاب است و در ادامه و تا حدود ۶۰درصد از داستان، با اتفاقات زیادی که رخ می‌دهد، خواننده را مشتاق نگه می‌دارد. (گرچه زیاد بودن اسامی و القاب ژاپنی در ابتدا گیج کننده است ولی واژه‌نامه و فهرست شخصیت‌ها که در پایان کتاب آمده‌اند، بسیار کمک کننده هستند.) اما پایان بندی کتاب می‌توانست بهتر باشد، بخش‌های احساسی کتاب و همچنین قسمت‌های مربوط به خانواده‌ی ماتسودا پایان قابل قبولی دارد، اما نقطه‌های مبهم زیادی در رابطه با امپراطوری و دشمنان آن وجود دارد. و همچنین برای بعضی اتفاقات توجیه درستی آورده نشده. چیزی که به نظرم بزرگترین نقطه ضعف کتاب محسوب می‌شود.
گویا نویسنده ابتدا سه‌‌گانه‌ای در این دنیا نوشته (که البته جلد سوم آن را ناتمام رها کرده و این سه‌گانه ترجمه و چاپ نشده است)، و بعد تصمیم گرفته تا این کتاب را قبل از وقایع آن سه‌گانه در همین دنیا بنویسند. به همین خاطر شاید به برخی سوال‌ها در آن مجموعه پاسخ داده‌ شده‌ اما خواننده‌ی این کتاب بدون جواب مانده‌ است.

از نقاط قوت کتاب می‌توان به شخصیت پردازی و فضاسازی آن اشاره کرد. بخش‌هایی که در آن از سیستم جادویی کنترل آب یا هوا استفاده می‌شود و مبارزات افراد را روایت می‌کند، آنقدر جذاب و هیجان انگیز هستند که خواننده به راحتی چندین فصل را پشت سر هم می‌خواند. 

کتاب از دو زاویه دید مامورو و مادرش میساکی روایت می‌شود. اما چند جا یک‌مرتبه این زاویه دید به دانای کل تغییر می‌کند. در پایان کتاب هم یکی دو مورد از دید پدر مامورو ماجراها پیش می‌رود. انگار نویسنده نتوانسته زاویه دید مورد نظرش را پیدا کند و هرجا احساس نیاز کرده است، آن را تغییر داده است. 

ترجمه کتاب هم خوب و قابل قبول است.  این نکته را هم اضافه کنم که محتوای کتاب با این حجم از خشونت و سوگ و سایر مسائل به نظر برای نوجوان، تلخ و سنگین است.

در نهایت با توجه به ناامید شدنم از پایان داستان و مسائل و اتفاقاتی که خوب پرداخته نشده بودند و البته حجم و قیمتش، کتابی نیست که به راحتی به دیگران توصیه کنم.
        

36

joiboy

joiboy

1403/5/13

خب خب خب..
          خب خب خب...
یکی از بهترین فانتزی هایی که خوندم و قراره همیشه تو ذهنم بمونه و هر کتابی خوندم با این کتاب مقایسه کنم. واقعا شاهکار . واقعا کتابی جادویی که با روح ، روان و احساساتتون بازی میکنه . 
خب اولین بریم سراغ نکته هایی که توی تمام کتاب های فانتزی مهمه :
🛑یک: دنیا سازی : یکی از بهترین دنیا سازی ها توی کل کتاب های فانتزی که خوندم و تعریف شندیمه . برای یک فانتزی تک جلدی بیش از حد خفنه و پر از پیچیدگی و نکته هایی که باید هر فانتزی داشته باشه . چندین دین مختلفی که توی کتاب هست و هر کدومش مخصوص یک کشور خاصه . مردم و نژاد های مختلف و اختلاف طبقاتی بینشون . باور ها و عقایدی که مردم دارن .
حال و هوای آسیای شرقی و ژاپنی کتاب که به خوبی توصیف شده بود و واقعا شمارو غرق داستان میکرد . توصیفات بجا و عالی برای تصور کردن مکان ها و شرایط اون دنیا.
داستان اصلی داخل کشور دیکتاتوری هست که تمام کار هایی که میکنن به شدت منو یاد کشور هایی می انداخت که چه در گذشته و چه در زمان حال همون طوری مردم رو گول میزنند و بازیچه خودشون میکنن. این کشور واقعا واقعا عالی بود نقشش داخل داستان .
🛑دو : شخصیت پردازی : وای من که عجب شخصیت پردازی داشت این کتاب. بهترین شخصیت هارو داشت . بهترین مرگ هارو داشت . بهترین گذشته ها . توصیف احساسات و حال شخصیت ها . شما قراره با یک گفتگو ساده یک زن و شوهر ، یک مادر و پسر ، یک عاشق و معشوق جوری قلبتون بشکنه و جوری ناراحت بشید که انگار خودتون اون شخصیت ها هستید و به جای اونا دارید اون اتفاقات و گفتگو هارو تجربه میکنید .
باورم نمیشد من سر یک گفتگو ساده مادر با پسرش کتابو بزارم کنار که فقط اشک بریزم و فکر کنم به این کتاب که الان نویسنده با من چیکار کرد؟
🛑 سه : سیستم جادویی : سیستم جادوییش از اوناست که همه از بچگی ارزو داشتنشو دارن و همه تصور استفادشو میکنن . سیستم جادویی پیچیده ولی در عین حال قابل فهم به خاطر توصیف های عالی نویسنده . 
واقعا سیستم جادویی گادی داره . بخونید متوجه میشیدی خیلی خفنه ...🥹😂
هر عنصری که استفاده میکنن طرز استفاده خاص خودش ، شرایط خاص خودش و نهایت قدرت خاص خودشو داره. تنها ایرادش اینه که نقطه ظعف های معمولی داره و اونطوری نیست که خیلی احساس خطر کنید ولی با این حال تو فایت ها واقعا استرس و هیجان تن و بدنتونو میلرزونه .
.
.
.
ببینید با این کتاب قراره اشک بریزید ، قراره از هیجان جونتون به لبتون برسه ، قراره عاشق شخصیت هاش و دنیاش بشید . وقتی تموم میشه میگید چرااااااا؟
من واقعا به زور تمومش کردم چون نمیخواستم تموم شه . 
یکی از بهترین مرگ های کتاب های فانتزی رو داشت که واقعا حماسی و خفن بود . روند تغییر شخصیت ها به شدت عالی و خوب بهش پرداخته شده بود .بهترین عاشقانه بزرگسالانه رو داشت . هدفش مثل یکسری از فانتزی ها هدف کوچیک و مسخره ای نبود . هدفی کاملا خاص و منحصر به فرد . حرف و پیام کاملا مفهومی و بزرگسالانه و از اون پیاما که تلنگر بزرگی بهتون میزنه . بهترین فایت هارو داشت . مخصوصا اخرین فایت کتاب . یک نکته جالب دیگه که نزدیک به هشتاد صفحه از کتاب نبرد بود و اصلا حوصلتون سر نمی رفت و از هیجان بالا و خفن بودن توصیفات مجبور بودید بکوب بخونیدش ...
.
.
🛑🔥 کلا اینطوری بهتون بگم که اگر نبرد های حماسی دوست دارید ، عاشقانه خاص و خفن میخواید ، دنیا خاص و بیاد موندنی میخواید ، شخصیت های خفنی که همیشه گوشه ذهنتون بمونه میخواید و کلا هر چیزی که انتظارشو از یک کتاب فانتزی دارید اونو به بهترین شکل نویسنده داخل این کتاب آورده و توی این کتاب پیدا میکنین . من هر چه قدر بگم خفنه تا نخونید متوجه نمیشید .🔥🛑
.
حتما حتما بخونیدش اصلا از دستش ندید.
.
🛑 به لیست بهترین فانتزی که خوندم اضافه شد .🛑

باز اگر بیشتر میخواید درباره کتاب بدونید داخل یوتوب  معرفی کتاب شمشیر کایگن رو سرچ کنید تا چند روز دیگه آپلودش میکنم و اونجا مفصل تر صحبت میکنم درباره کتاب.


        

56