کیمیا خاتون

کیمیا خاتون

کیمیا خاتون

سعیده قدس و 1 نفر دیگر
3.1
29 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

18

ناشر
چشمه
شابک
9789643621964
تعداد صفحات
286
تاریخ انتشار
1399/10/22

توضیحات

        
کیمیاخاتون دختر محمد شاه ایرانی و کراخاتون است . کراخاتون بعد از محمد شاه با مولانا ازدواج می کند . مولانا نیز یک سال پیش همسر خود را از دست داده و ? پسر به نام های علاءالدین و بهاءالدین دارد . کراخاتون به همراه دو فرزندش کیمیا و شمس الدین به منزلگاه خاندان مولانا می روند.
چند سال بعد از این ازدواج، شمس تبریزی وارد زندگی مولانا می شود. در این آشنایی، شمس عاشق کیمیا خاتون نوجوان می شود. از طرفی، کیمیا و علاءالدین عاشق هم هستند. مولانا تصمیم می گیرد، دخترش را به شمس بدهد.

      

لیست‌های مرتبط به کیمیا خاتون

نمایش همه

پست‌های مرتبط به کیمیا خاتون

یادداشت‌ها

          من با خواندن این کتاب احساس کردم که نویسنده‌ی محترم تلاش داشته از یک واقعیت تاریخی بهره‌برداری شخصی کند برای گفتن عقیده‌ی شخصی خودش مبنی بر اینکه: زن در دین اسلام همیشه مورد ظلم تاریخ واقع شده؛ حتی توسط عالمان و عرفایی که شهرت خاصی در جهان اسلام دارند!
برخی جاها تصویرسازی‌ها به گونه‌ای است که از تاریخ زمان خود فاصله می‌گیرد و به تاریخ معاصر نزدیک می‌شود. فضای داستان، بیشتر از آنکه یادآور تاریخ قرن هفتم هجری و حمله‌ی مغول باشد، یادآور خانه‌زنک‌بازی‌ها و ستم‌های شاهان قاجار به زنان است.

چیزی که در لابلای حوادث داستان مشاهده می‌شود آن است که مخاطب دختر با خواندن این کتاب از دختر بودن خود پشیمان می‌شود.

در نهایت اینکه من به عنوان مخاطب احساس کردم که نویسنده طرفدار مکتب فمینیست است و می‌خواهد ظلم به زنان سرزمینش را لابلای داستانی تاریخی، به نمایش بگذارد. 
البته که ظلم به زنان و نگاه افراطی به آنان در تاریخ قابل انکار نیست. اما اینکه پرداختن به این مسئله _آن هم به این شکل افراطی و با منفور کردن شخصیت‌های بزرگی مثل مولانا و شمس در نظر مخاطب_ چقدر مورد نیاز جامعه‌ی امروزی ماست، قابل بحث است.   
قابل انکار نیست که ظلم به زنان در تاریخ، مختص ایران و اسلام نبوده کمااینکه در جهان داستان‌های تاریخی غرب نیز به آن پرداخته شده است. 
خوب بود که نویسنده عنایت داشته باشند که این نگاه‌های غلط در تاریخ بوده که به نام دین باعث بدنامی دین شده است. نویسنده به جای آنکه این دو مرام را از هم تفکیک کند، شخصیت‌های محبوب تاریخی و دینی را نیز در خلال داستانش منفور می‌کند. 

نمره من به کتاب: ۸ از ۲۰
        

1

          نمی‌دونم نویسنده این اثر چه دشمنی با حضرت شمس و حضرت مولانا داشتن که این طور درباره این بزرگان نوشته‌اند.
در هیچ منبع تاریخی این روایات نقل نشده تنها در رساله افلاکی که 80 سال پس از حضرت مولانا نوشته شده یعنی نویسنده نه حضرت مولانا و حضرت شمس را دیده و نه هم دورهایشان را آمده است که کیمیا خاتون بر اثر نگاه حضرت شمس فوت شده البته لازم به ذکر است که  سراسر این رساله مبالغه آمیز است چون حتی در این رساله نوشته شده است که کسانی که به حضرت شمس برخورد می‌کردند با نگاه ایشان فوت می‌کردند...
در بعضی از صفحات این رساله درباره یک موضوع با سه روایت نقل شده.
حتی در هیچ منبع تاریخی ذکر نشده که کیمیا خاتون فرزند همسر حضرت مولانا است. ذکر شده است که کیمیا پرورده حرم مولانا پس هیچ منبعی برای تایید این موضوع وجود ندارد.
این رساله از دسته کتاب هایی است که در آن زمان در خانقاه ها خوانده می‌شده برای بیان عظمت این بزرگان نه منبع موثق تاریخی.

بنا به مقالات حضرت شمس که توسط مریدان جمع آوری شده و به تصحیح استاد محمدعلی موحد حضرت شمس از همسرشان کیمیا خاتون جدا شدن.

به نظر من اگر کسی مایل به شناخت حضرت شمس و حضرت مولانا است بهتر است آثار خود این بزرگان و منابع معتبر که توسط اساتید نوشته شده‌اند را مطالعه کند.
        

11