یادداشت تقی شجاعی
1402/8/26
3.1
10
من با خواندن این کتاب احساس کردم که نویسندهی محترم تلاش داشته از یک واقعیت تاریخی بهرهبرداری شخصی کند برای گفتن عقیدهی شخصی خودش مبنی بر اینکه: زن در دین اسلام همیشه مورد ظلم تاریخ واقع شده؛ حتی توسط عالمان و عرفایی که شهرت خاصی در جهان اسلام دارند! برخی جاها تصویرسازیها به گونهای است که از تاریخ زمان خود فاصله میگیرد و به تاریخ معاصر نزدیک میشود. فضای داستان، بیشتر از آنکه یادآور تاریخ قرن هفتم هجری و حملهی مغول باشد، یادآور خانهزنکبازیها و ستمهای شاهان قاجار به زنان است. چیزی که در لابلای حوادث داستان مشاهده میشود آن است که مخاطب دختر با خواندن این کتاب از دختر بودن خود پشیمان میشود. در نهایت اینکه من به عنوان مخاطب احساس کردم که نویسنده طرفدار مکتب فمینیست است و میخواهد ظلم به زنان سرزمینش را لابلای داستانی تاریخی، به نمایش بگذارد. البته که ظلم به زنان و نگاه افراطی به آنان در تاریخ قابل انکار نیست. اما اینکه پرداختن به این مسئله _آن هم به این شکل افراطی و با منفور کردن شخصیتهای بزرگی مثل مولانا و شمس در نظر مخاطب_ چقدر مورد نیاز جامعهی امروزی ماست، قابل بحث است. قابل انکار نیست که ظلم به زنان در تاریخ، مختص ایران و اسلام نبوده کمااینکه در جهان داستانهای تاریخی غرب نیز به آن پرداخته شده است. خوب بود که نویسنده عنایت داشته باشند که این نگاههای غلط در تاریخ بوده که به نام دین باعث بدنامی دین شده است. نویسنده به جای آنکه این دو مرام را از هم تفکیک کند، شخصیتهای محبوب تاریخی و دینی را نیز در خلال داستانش منفور میکند. نمره من به کتاب: ۸ از ۲۰
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.