در سطح نوجوان کتاب خوب و جالبی بود. کتاب‌های این نویسنده کلا خوب و خلاقانه‌ان.
        

          ژانر ترس + ژانر فانتزی  =کتاب  باغبان شب 
        

          این احساس‌ها رو کتاب بهم می‌داد:
صدای شنای کرم‌های خاکی دور ریشه‌ی درختان
کالسکه و شلاق زدن به پهلوی اسب و شیهه‌ای بلند
شارلاتان‌های کوتوله
انگشترهای مرد تاجر
تردید‌های پسری خردسال
زندگی در اتاق زیرشیروانی


        

          این کتاب حدود دوسال بود که  تو قفسه‌ی کتابخونه‌م خاک می‌خورد. تا اینکه یه شبی که استرس پروژه‌‌ی انجام نداده و فشار امتحانات بی‌خوابم کرده بود، خیلی اتفاقی پناه بردم به این کتاب. 

اون شب انقدر درگیر داستان این کتاب شدم که دیگه فراموش کردم پروژه و امتحانی هم هست. غرق شدم تو کتاب، شدم مالی و با داداش کوچولوم سوار ارابه‌ی گالیله شدیم و زدیم به جنگل ترش. 

خلاصه سوای از داستان گیرا و قلم توانای نویسنده، حس آرامشی که اون شب  از این کتاب گرفتم رو  هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

 ژانر کتاب، از نوع وحشت و ماجراجویانه‌‌س. و خیلی 
زیر پوستی هیجان و آدرنالین خون رو می‌بره بالا.

از متن کتاب

:« هِستِر از من پرسید فرق داستان و دروغ چیه. اون موقع من بهش گفتم داستان‌ها به آدم‌ها کمک می‌کنن و اون پرسید کمک واسه چه کاری. خب فکر کنم حالا جوابش رو می‌دونم. داستان‌ها به آدم‌ها کمک می‌کنن با دنیای واقعی روبه‌رو بشن؛ حتی اگه داستان ترسناکی باشن...ولی دروغ برعکسه؛ باعث می‌شه خودت رو پنهون کنی.»


امتیاز من 4/5 از 5.0
        

          بینظیر بود 
.
        

          این کتاب پر از اتفاقای عجیب غریب و دوست داشتنیه بیشتر از این نمیدونم چی باید بگم که کلمه ها منظور درست رو برسونن :) ✨💙
        

          زمانی که کتاب رو خریدم با بی میلی کتاب رو باز کردم معلم گفته بود بین چند کتاب یک کتاب را انتخاب کنید و بخوانید که تو کلاس با کتابتون کار داریم ،با بی میلی هم شروع به خواندن کردم چون مجبور بودم بعد از خواندن و رسیدن به فصل های دیگر  حس هیجان و ترس درون وجودم حس میکردم.اشتیاق خواندن تمام وجود من را فرا گرفت که حتی بعد از خوان کتاب دوباره از نو شروع کردم .

        

          ترس و استرسی که در این کتاب هست واقعا بینظیره
نویسنده به خوبی محیط داستان و وقایع رو توصیف کرده و اینکه داستان رو فقط یک نفر توصیف نمیکنه و بین خواهرو برادر در چرخشه از نقاط قوت کتاب باغبان شب بود...!
        

          بنظرم برای نوجوونا کتاب جذابیه و ارزش یه بار خوندنو داره. شخصیت پردازیش خیلی قوی هست و ادم به راحتی میتونه شخصیتارو تجسم کنه.
        

          دوسش داشتم:>
داستان قشنگی داشت.
جوری که اگه کتابو باز میکردی و شروع میکردی به خوندن نمیتونستی بزاریش  کنار:
        

          اون روزا که این کتابو می‌خوندم زمستون بود و دوماه قبل از شیوع کرونا
با عشق بعد از مدرسه میومدم و می‌خوندمش، دیدنش اینجا باعث شد یه لبخند حاکی از غم و شادی بیاد رو لبم :)
داستان یکمی ترسناک و ماجراجویانه هست
عشق خانواده و مشکلات خانوادگی رو توش روایت و نشون میده
شخصیت اصلی هم شجاعت خوبی از خودش نشون میده
        

          به جرات میتونم بگم بهترین کتابیه که خواندم
        

          ولی کتابای پرتقال >>>
کتاب جذاب و آموزنده ای بود ..
        

          این کتاب ترکیبی از ژانر های فانتزی و ترسناک است
این کتاب طوری شما را در خود غرق میکند که شما حس ترس رو احساس میکنید.... 
        

          داستان کتاب قشنگ هست و کمی هم ترسناک
من که یه درس قشنگ از کتاب گرفتم و خوشم اومد از کتاب
        

          داستانش واقعا خفن بود و حتی منه ۱۵ ساله رو هم درگیر خودش کرد
احتمالا اگه دو-سه سال پیش میخوندمش کتاب مورد علاقم میشد ولی الانم خوشم اومد ازش🫴
        

          جناب جذاب در ژانر معمایی ترسناک! 
اگه فیلم بود عمرا نمینشستم ببینم چون واقعا میترسیدم ولی همراه شدن با مالی و قصه هایی که سر هم میکرد و این وسط جنگیدنش خیلیی هیجان انگیز بود.
        

          ژانر کتاب ترسناکه ولی نه اونقدری که شب نتونی بخوابی.
یادمه وقتی کتاب رو میخوندم انقدر غرق کتاب میشدم که یه قسمتیش باغبان شب میومد و عرق روی پیشونی اهالی خونه رو پاک میکرد، پیشونی منم همزمان با اونها عرق کرده بود😂
        

          [نترس] تنها کلمه در وصفش  همینه!