بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

به انتخاب مترجم: داستان های گزیده

به انتخاب مترجم: داستان های گزیده

به انتخاب مترجم: داستان های گزیده

4.1
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

11

ایوانف ورقه ای از صابون اضافی را با پشت تیغ گرفتو ادامه داد :«رفیق، شمارو خیلی خوب یادمه . متاسفم که دوست ندارم اسم تون رو به زبون بیارم . یادمه چور تقریبا شش ماه پیش تو خارکف ازم بازجویی کردین. دوست عزیز امضاتونم یادمه ... اما خب همین طور که می بینین هنوز زنده ام .» این کتاب فرصت دیدار نویسندگان بزرگی ست همچون : مارل پروست ، کاترین مانسفیلد ، ولادیمیر ناباکف ، کوبوآبه ، خولیو کورتاسار ، برنارد مالامود، اُ هنری و...

لیست‌های مرتبط به به انتخاب مترجم: داستان های گزیده

بهترین داستان های کوتاهبهترین داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکزجیمز آگوستین جویس (بهترین داستان های کوتاه)

بهترین داستان های کوتاه

34 کتاب

داستان کوتاه یکی از ژانر‌های ادبی پرطرفدار است که در آن نویسنده می‌بایست تمام توان خود را به کارگیرد تا با خلق جهانی در حدود ده هزار کلمه احساس واحدی را در مخاطب برانگیزد. داستان‌های کوتاه خوب عمدتا ویژگی‌‌های مشترکی دارند که بارز ترینشان ژرفای محتواست. تفکر استخوان جسم هنر است و مایه استواری فرم. داستان خوب برشی از زندگی است که در آن مسئله و تفکر دیده می‌شود و معمولا علاوه بر جنبه تفنن و التذاذ (یا به عبارت بهتر خوشایندی) از وضعیت‌های انسانی(Human condition's ) و مخمصه‌های فردی و جمعی سخن می‌گویند. برای تشخیص یک اثر خوب داستانی راه‌های زیادی وجود دارد، که البته برخی از این راه ها بسیار تخصصی هستند؛ در عوض، برخی دیگر از راه‌ها برای عموم کاربرد بیش‌تری دارد. به عنوان مثال توجه به جایگاه و تجربه نویسنده، مترجم و انتشارات از راه‌های "فرعی" تشخیص یک داستان خوب به شمار می‌روند اما راه‌های بهتری هم وجود دارد؛ راه‌هایی که قدری تفکر بیشتر می‌طلبند و مواجهه مخاطب را از حالت منفعلانه به‌در می‌آورند بی آن‌که مخاطب نیاز به تخصص و تبحر در مبانی نقد ادبی داشته باشد. به گمان من، سوای از معیار های دیگر، اثر داستانی خوب، اعم از رمان، داستان کوتاه و یا داستانک اثری است که مخاطب پس از خواندنش بتواند دست کم به سه پرسش پاسخ واضح و مُقنع بدهد:"چرا؟"، "چطور؟" و "که چه؟" چرایی ناظر به آکسیون و یا پیرنگ داستان است. در واقع مراد از چرایی این است که رشته حوادث داستان چرا به آن نقطه‌ی نهایی، می‌رسند؟ چگونگی ناظر به این است که رشته حوادث داستان چگونه به معنا و نتیجه ختم می‌شوند؛ و درنهایت پاسخ به پرسش" که چه؟" می‌بایست مخاطب را قانع کند که آیا خواندن داستان ارزشش را داشته و نویسنده از این همه بگیر و ببند حرفی داشته که گفتنش بهتر از مسکوت گذاشتنش بوده باشد یا نه؟ ادبیات از اقسام هنر است؛ "هنر" حتی آن زمان که فی‌نفسه دارای ارزش شمرده شود و به عنوان وسیله‌‌ای برای انتقاد و اعتراض به شمار نیاید، باز از اندیشه و تفکر خالی نیست! نباید با هنر تقلیل گرایانه برخورد کرد و این‌گونه پنداشت که هنر تنها می‌بایست در خدمت نشر معارف دینی و ملی یا اعتلای ارزش‌های انسانی و اجتماعی باشد. گاهی بازنمایی یک بُرش از زندگی یا وصف زیبایی گل سرخ، تنها از منظر زیبایی شناسانه و کاملا زمینی و فردی، بهترین و تحسین برانگیزترین دستاورد‌های هنری را می‌سازد. آنچه بدان ادبیات زرد (و حتی گاهی قهوه‌ای!!) گفته می‌شود از درونمایه‌ای که قادر باشد به سه پرسش مذکور خصوصا پرسش نهایی پاسخ بدهد، تهی است! و غالبا با حادثه یا فاجعه‌ای ناگهانی آغاز می‌شود، با گره‌های پی‌در پی ادامه می‌یابد و با پایانی غافلگیر کننده به پایان می‌رسد بی آنکه از این فراز و فرود پاسخی برای پرسش"که چه؟" داشته باشد. البته معیار های بیشتری می‌توان برشمرد؛ به عنوان مثال اینکه داستان به بهانه مایه‌ور بودن به ورطه شعار زدگی نیفتد یا در خدمت مقاصد سیاسی و مضامین ایدئولوژیک قرار نگیرد چرا که کیفیت هنر معمولا رابطه مستقیمی با استقلال اندیشه خالق آن دارد. سخن کوتاه، در مجموعه‌ای که از نظر می‌گذرانید به زعم من می‌توان ردی از اندیشه یافت بی‌آنکه خالق هایشان به منجلاب شعار زدگی افتاده باشند یا خوشایندی و زیبایی داستان قربانی شده باشد . البته به گمان من هر مسیر و مبنای تخصصی ادبی دیگری را هم‌ که برگزینیم باز به نتیجه تقریبا مشابهی می‌رسیم. پا نوشت: چنانچه داستان کوتاه خوبی از قلم‌افتاده شما به لیست اضافه کنید.

یادداشت‌های مرتبط به به انتخاب مترجم: داستان های گزیده

            بسم الله الرحمن الرحیم 

گزینش داستان‌های این کتاب متفاوت است با مجموعه داستان‌های معروف مثل یک درخت یک صخره یک ابر، لاتاری چخوف و داستان‌های دیگر، مرگ در جنگل و...
مجموعه داستان‌هایی که اسم بردم همه می‌خواستند بهترین داستان‌ها را انتخاب کنند.
اما احمد اخوت در مقدمه کتاب می‌گوید که گزینش این داستان‌ها بنا بر دو خصیصه است:
۱_علاقه مترجم به داستان‌ها
۲_ترجمه نشدن داستان توسط خودش قبل از این کتاب(یکی از داستان‌هایی که به خاطر مشخصه دوم حذف شده، آدم‌کش‌های ارنست همینگوی است)

به نظرم دو داستانِ باد می‌وزد از کاترین منسفیلد و پیوستگی پارک‌ها از خولیو کورتاسار از جهت فنی بهترین داستان‌های این مجموعه‌اند. هر چند که داستان مورد علاقه من در این مجموعه، گل‌ها از آلیس واکر است.

یکی از امتیازهای این مجموعه توضیح و تفسیر بیشتر داستان‌ها است. توضیحاتی غالبا از احمد اخوت و گاهی از برخی منتقدین و نویسندگان خارجی هستند. این تفاسیر در کنار شفاف کردن لایه‌های پنهان داستان، به حاشیه‌های داستان و نویسنده می‌پردازد(شاید از این جهت بهترین توضیح، آوازخوانی پرندگان یونانی که توضیح داستان باغ وحش ویرجینیا وولف است باشد)

احمد اخوت سواد داستانی بسیار بالایی دارد و طبیعتا داستان‌های مورد علاقه او، غالبا سخت و برای مخاطب عام، گاهی حوصله‌سربر و خسته کننده‌ خواهند بود. اما خواندن این مجموعه برای مخاطب‌های جدی داستان، علاوه بر لذت بردن از داستان‌ها، توانایی تحلیل داستان بیشتری را هم می‌بخشد.

شاید بعضی از داستان‌ها را از جهت موضوع یا سبک روایت بشود در یک دسته قرار داد:

داستان‌هایی با موضوع من و دیگری(دو نفر جای یکدیگر را می‌گیرند):
خصم و داور از شرلی جکسن
ساکن گرینویچ از شرلی جکسن
مثل چیزی که مادر درست کرد از شرلی جکسن
خوب شناختمت از ریچارد باوش(بهترین داستانِ این موضوع)

اشیاء جا مانده از دیگران:
لنگه جوراب از لیدیا دیویس
جوراب از تیم اوبرین
گور گم شده از برنارد مالامود(بهترین داستان این موضوع)

فراداستان‌(متافیکشن):
باغ وحش ویرجینیا وولف از ژوستین هانکینز(بهترین فراداستان)
رستوران دلتنگی از سوزان اورلئان

داستان‌های درونه‌ای(داستانی درون داستان دیگر):
پیوستگی پارک‌ها از خولیو کورتاسار

داستان_مقاله:
از چشمان خود او از یی‌یون لی

دیگر داستان‌ها:
رعایت ادب از میگل د. سروانتس
احساسات فرزندی مادرکش از مارسل پروست
باد می‌وزد از کاترین منسفیلد(بهترین داستان این دسته)
تیغ از ولادیمیر ناباکوف
تجدید دیدار از جان چیور
داستایوسکی در خرابه از کوبو آبه
گرگور از نادین گوردیمر
دختر از جامائیکا کینکائید
گل‌ها از آلیس واکر
شاخص آربوس از لور سیگال
گزیده مکالمه‌های تلفنی ایگور استراوینسکی از یان فریزر
کلمبوس، اوهایو از جین ناکس
رمز از جین ناکس
شروع کرده به آزار از جیمز لاسدون
رؤیا از اُ.هنری
          
            بخشی از کتاب:
✅ عزیزترین:
امروز رفتم سوپرمارکت. ده قوطی لوبیا خریدم که تاریخ انقضاشان ۶/۱۲ بود. این تاریخ را یادت می‌آید.
دوست‌مان مدتی‌است به دیدارم نیامده. همچو امروزی ترکم کرد. دقت کرده‌ام اگر سر ساعت شش صبح صبحانه‌ام را بخورم، کمتر احتمال دارد سروکله‌اش پیدا شود. نکند این کار توست که به او یاد داده‌ای این‌طور رفتار کند؟ آره، تو می‌خواهی من سر ساعت شش صبح صبحانه بخورم؟ فکر کنم عاقبت از کارهایت سر درآورم. انگار محاسباتم درست از کار درآمد. هوم! عزیزم، دارم پیر می‌شوم و انگار چیز چندانی برای گفتن ندارم. بگذار چیزی بهت بگویم: تو حتماً زرنگ‌تر از من بودی که زودتر رفتی. اگر از من بخواهند #زندگی را دوباره شروع کنم، من هم مثل تو زود می‌روم. فکر کنم باید این عمر طولانی را می‌کردم تا به چنین خواستی برسم. می‌گویند #خدا شما بندگانش را که به #جوانی از دنیا رفتید از برگزیدگانش می‌داند. می‌خواهد هرچه زودتر پیش او بروید. من این حرف را واقعاً قبول دارم.