برج طلایی

برج طلایی

برج طلایی

کاساندرا کلر و 3 نفر دیگر
4.6
18 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

46

خواهم خواند

8

شابک
9786222741112
تعداد صفحات
236
تاریخ انتشار
1400/6/6

توضیحات

        یک نسل قبل، چیزی نمانده بود جادوگری قدرتمند به نام کنستانتین مدن موفق به انجام کاری شود که تا پیش از آن هیچ جادوگری نتوانسته بود انجام بدهد: توانایی زنده کردن مردگان. او در این راه ناکام ماند... اما راهی برای زنده نگه داشتن خودش در بدن کودکی کم‌سن‌وسال به نام کالم هانت پیدا کرد.
کالم هانت در رویارویی با ذات خود، در طول دوره‌ی چهارساله‌ی آموزش جادویی‌اش در مجیستریوم، به مبارزه با هرج‌ومرج و شرارت برخاست و در نهایت لشکریان هرج‌ومرج را در نبردی حماسی شکست داد.
اما به بهایی گزاف.
حالا کالم هانت که پیروز اما دلشکسته است، دیگر از این وضع خسته شده و آماده است آموزش خود در مجیستریوم را به پایان برساند. اما موجود شروری که کالم با آن روبه‌رو است، هنوز کاملاً تسلیم نشده...
      

لیست‌های مرتبط به برج طلایی

فرزندان خون و استخوانپسران کلاغیاراگون

کتاب‌هایی مشابه با دنیای هری‌پاتر مخصوص پاترهدها🍵

20 کتاب

"مجموعه‌هری‌پاتر" مجموعه ای در ژانر فانتزی و زیرمجموعه دارک‌فانتزی، اثری که تعداد زیادی از ما کتاب خون‌ها رو عاشق فانتزی خوندن کرد. جی.کی رولینگ خالق دنیای زیبای هری‌پاتر؛ همونطور که از تیتر معلومه این لیست جهت معرفی چندین کتاب مشابه با حس و حال دنیای هری پاتر، ساخته شده. قطعا هیچ کتابی جای این اثر برگزیده و زیبا رو نمی‌گیره، ولی بازهم علاقه‌مندان هری‌پاتر یا یه اصطلاح پاترهدها از کتاب‌های معرفی شده در این لیست لذت میبرن. اما قبلش کمی با جی‌.‌کی رولینگ نویسنده موفق بریتانیایی اشنا بشیم. رولینگ زمانی که این ایده درحالی که منتظر قطار بود به ذهنش رسید و بعدها تونست اون رو به روی کاغذ بیاره، درخواست چاپ به انتشارات زیادی داد و جای تعجب داره که خیلی ها قلم رولینگ رو مسخره میکردن و ایده ی داستانش رو به تمسخر میگرفتند و هیچکدوم نشرهایی که رولینگ براشون درخواست ارسال کرده بود چاپ هری پاتر رو به عهده نگرفتن تا اینکه یه انتشارات خیلی کوچیک این کار رو میکنه. و الان هری پاتر جز بهترین و پرمخاطب ترین کتاب های فانتزیِ تاریخ هستش. "جی‌.کی رولینگ تو یه مصاحبه گفت: اگر مادرم نمیمرد، شاید هری پاتر روند شاد تری داشت. " و بنابراین ما شاهد گوله های اشکمون نبودیم. یا حداقل کمتر بودیم. همچنین رولینگ برای ساخت هاگوارتز و دنیای هری پاتر از شهر ادینبورگ، یه شهر سنگ فرش شده و بارونی، پایتخت اسکاتلند الهام گرفته بود. [ پیشنهاد میکنم حتما سرچ کنین و زیبایی شگفت انگیز این شهر رو ببینید]

11

یادداشت‌ها

10

Aylin𖧧

1403/6/23

          پنجمین و آخرین جلد از مجموعه‌ی مجیستریوم رو هم تموم کردم. همه‌ی اون حیرت‌کردن‌هام، ابراز احساسات‌های باصدا و بی‌صِدام که:«نه! نباید این‌طور می‌شد!»، جیغ‌های خفه‌ام، استرس و هیجانم برای خوندن صفحه‌ی بعد، شب‌بیداری‌هام، قربون‌صدقه‌ی شخصیت‌ها رفتن‌هام، نفرت‌هام و دلسوزی‌هام، تو این نقطه دیگه به پایان می‌رسن.
اما نه، داستان من و مجیستریوم این‌جا تموم نمی‌شه. آرون، کال و تامارا، هر اتفاقی هم که توی داستان براشون افتاده باشه، باز تو قلب من جا دارن. حتی جاسپر و گواندا، روان، جریکو! حتی استاد روفوس. هنوز هم می‌تونم درباره‌ی مجیستریوم بنویسم، اتفاقاتی که افتاد رو مرور کنم، کتاب چاپی رو از بین بقیه‌ی کتاب‌ها بردارم و بغلش کنم، و درباره‌اش حرف بزنم. (اگه خدا بخواد و اطرافیانم هم گوش بدن البته.) 
این جلد رو دوست داشتم. البته این موضوع هم بی‌تاثیر نیست که اتفاقی که می‌خواستم و منتظرش بودم، بالاخره رخ داد. این جلد تونست منو دنبال اتفاقات بکشونه، وجودم رو از استرس و هیجان پر کنه، از شدت بهت و حیرت میخ‌کوبم کنه (طوری که تا مدتی با چشم‌های گرد و قلنبه به اطرافم نگاه کنم)، تونست گاهی منو بخندونه حتی، تونست کاری کنه دوستش داشته باشم و بله؛ پنج‌ستاره‌ی کامل رو ازم می‌گیره.
        

13