بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

در پایتخت فراموشی: حاشیه نویسی بر سفری مشترک با بهروز افخمی به کابل و پنجشیر

در پایتخت فراموشی: حاشیه نویسی بر سفری مشترک با بهروز افخمی به کابل و پنجشیر

در پایتخت فراموشی: حاشیه نویسی بر سفری مشترک با بهروز افخمی به کابل و پنجشیر

3.1
16 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

14

جعفریان در توصیف کتابش اینگونه نوشته است: من بارها به افغانستان رفته ام. این کتاب یادداشت های یکی از آن سفرهاست. این بار با بهروز افخمی و برای شرکت در اولین سالگرد شهادت احمدشاه مسعود.

لیست‌های مرتبط به در پایتخت فراموشی: حاشیه نویسی بر سفری مشترک با بهروز افخمی به کابل و پنجشیر

آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزار ساله شاهنامه در آذربایجانملت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نص و سنتقطارباز: ماجرای یک خط

صد کتاب سدهٔ اخیر (سالی یک کتاب)

88 کتاب

نه ریویو می‌نویسم، نه متن حلاجی‌شده و تحلیلی. به قول نظامی‌ها فعلا دنبال عملیات نیستم، بیشتر دارم شناسایی می‌کنم. انتخاب‌هایم یقینی است؟ نمی‌دانم؛ ولی باورپذیر است. معیار انتخابم مهم بودن اثر در امروز مملکت است و پیوند محکم آن با هویت امروز ایرانی‌ها و اگر اینها صادق نباشد فرم اثر هم ناقص می‌ماند. کتابهای تخصصی از دایره این انتخاب بیرون هستند، کتاب‌های ابتر و در زمان مانده هم همین طور. غالب کتابهای انتخابی خوبند، ولی گاهی چیزهایی مثل غربزدگی آل‌احمد خیلی مهم و هنوز مسئله هستند اگرچه بد باشند. (چند تایش در به‌خوان نیست؛ از جمله مادران و دخترانِ مهشید امیرشاهی) ۱۳۰۱: افسانه، نیما یوشیج ۱۳۰۲: باغ بهشت، نسیم شمال ۱۳۰۳: دیوان عارف، عارف قزوینی ۱۳۰۴: کلید استقلال اقتصادی ایران، احمد متین دفتری (در به‌خوان نیست) ۱۳۰۵: ایران‌شاه، ابراهیم پورداود ۱۳۰۶: ایران باستانی، حسن پیرنیا ۱۳۰۷: حافظ تشریح، عبدالحسین هژیر ۱۳۰۸: تاریخ ادبیات ایران، جلال‌الدین همایی (در به‌خوان نیست) ‍۱۳۰۹: از پرویز تا چنگیز، حسن تقی‌زاده ۱۳۱۰: سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی ۱۳۱۱: یک سال در آمریکا، عیسی صدیق ۱۳۱۲: تاریخ ایران، عباس اقبال آشتیانی (در به‌خوان پیدایش نکردم) ۱۳۱۳: بیست مقاله، محمد قزوینی ۱۳۱۴: جنگ ده سالهٔ ایران و روس، جمیل قوزانلو ۱۳۱۵: پیام من به فرهنگستان، محمدعلی فروغی ۱۳۱۶: پیامبر، زین‌العابدین رهنما (در به‌خوان نیست) ۱۳۱۷: تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی (در به‌خوان نیست) ۱۳۱۸: غزالی‌نامه، جلال‌الدین همایی ۱۳۱۹: تاریخ مشروطهٔ ایران، احمد کسروی ۱۳۲۰: دیوان اشعار، پروین اعتصامی ۱۳۲۱:‌ کلید فهم قرآن، شریعت سنگلجی ۱۳۲۲: بازیگران عصر طلایی، ابراهیم خواجه‌نوری ۱۳۲۳: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت ۱۳۲۴: التفاصیل، فریدون توللی (در به‌خوان نیست) ۱۳۲۵: لغت‌نامه، علی‌اکبر دهخدا (مهم‌ترین کتاب قرن) ۱۳۲۶: سبک‌شناسی، محمدتقی بهار (در به‌خوان نیست!) ۱۳۲۷: سه تار، جلال آل‌احمد ۱۳۲۸: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، محمود محمود ۱۳۲۹: خاطرات و خطرات، مهدی‌قلی هدایت (در به‌خوان نیست) ۱۳۳۰: تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی ۱۳۳۱: هرمزدنامه، ابراهیم پورداود ۱۳۳۲:‌ سفری به مسکو، محمود تفضلی (در به‌خوان نیست) ۱۳۳۳: امثال قرآن، علی‌اصغر حکمت ۱۳۳۴: مکتب‌های ادبی، رضا سیدحسینی ۱۳۳۵: زمستان، مهدی اخوان‌ثالث ۱۳۳۶: تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق (در به‌خوان نیست) ۱۳۳۷: برگزیده داستان‌های شاهنامه، احسان یارشاطر ۱۳۳۸: معصوم پنجم، جواد فاضل ۱۳۳۹: قلمرو سعدی، علی دشتی ۱۳۴۰: نبردهای محمد، نصرت‌الله بختورتاش ۱۳۴۱: غرب‌زدگی، جلال آل‌احمد (ضروری‌ترین مضّر) ۱۳۴۲: ایلخچی، غلامحسین ساعدی (در به‌خوان نیست) ۱۳۴۳:‌ خسی در میقات، جلال آل‌احمد ۱۳۴۴: سواد و بیاض، ایرج افشار ۱۳۴۵: اهل هوا، غلامحسین ساعدی (در به‌خوان نیست) ۱۳۴۶: دیوان اشعار، شهریار ۱۳۴۷: توپ، غلامحسین ساعدی ۱۳۴۸ سووشون، سیمین دانشور ۱۳۴۹: در عین حال، نجف دریابندری ۱۳۵۰: سوگ سیاوش، شاهرخ مسکوب ۱۳۵۱: رستم و اسفندیار در شاهنامه، محمدعلی اسلامی ندوشن ۱۳۵۲: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، فروغ فرخزاد ۱۳۵۳: همسایه‌ها، احمد محمود ۱۳۵۴:‌ جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، سیدابوالقاسم انجوی شیرازی ۱۳۵۵: فرهنگ علوم انسانی، داریوش آشوری ۱۳۵۶: آسیا در برابر غرب، داریوش شایگان ۱۳۵۷: کلیدر، محمود دولت‌آبادی ۱۳۵۸: قصه‌های مجید، هوشنگ مرادی کرمانی ۱۳۵۹: اوراق تازه‌یاب مشروطیت، ایرج افشار ۱۳۶۰: آشفتگی در فکر تاریخی، فریدون آدمیت ۱۳۶۱: زمین سوخته، احمد محمود ۱۳۶۲: صحیفه امام، سیدروح‌الله خمینی (این کتاب هم در به‌خوان نیست که البته طبیعی است! توی هیچ کتاب‌فروشی این‌وری آن‌وری هم دیگر نیست!) ۱۳۶۳: غم‌های بزرگ ما، رضا براهنی ۱۳۶۴: خاطرات الهیار صالح، سیدمرتضی بشیر ۱۳۶۵: دفتر ایام، عبدالحسین زرین‌کوب ۱۳۶۶: با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، نادر ابراهیمی ۱۳۶۷: تاریخ ایران بعد از اسلام، عبدالحسین زرین‌کوب ۱۳۶۸: بزم‌آورد، عباس زریاب خویی ۱۳۶۹: نقطهٔ رهایی، گلعلی بابایی ۱۳۷۰: قبض و بسط تئوریک شریعت، عبدالکریم سروش ۱۳۷۱: نخست‌وزیران ایران، باقر عاقلی ۱۳۷۲: مدار صفر درجه، احمد محمود (کولاک رمان فارسی) ۱۳۷۳: زوال اندیشهٔ سیاسی در ایران، جواد طباطبایی ۱۳۷۴: نامه‌های دکتر مصدق، محمد مصدق  ۱۳۷۵:‌ سفر به گرای ۲۷۰ درجه، احمد دهقان ۱۳۷۶: یادداشت‌های روزانه، مهدی بازرگان (در به‌خوان نیست) ۱۳۷۷: در کارگاه نمدمالی، خسرو شاهانی ۱۳۷۸: مجموعه اشعار، احمد شاملو (بهترین شاعر معاصر) ۱۳۷۹: همپای صاعقه، گلعلی بابایی و حسین بهزاد ۱۳۸۰: بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ، رضا براهنی ۱۳۸۱:‌خانهٔ دایی یوسف، اتابک فتح‌الله‌زاده ۱۳۸۲: سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی، جواد طباطبایی ۱۳۸۳: شب ژنرال‌ها، خسرو معتضد ۱۳۸۴: ما و راه دشوار تجدد، رضا داوری اردکانی ۱۳۸۵: تاسیان، هوشنگ ابتهاج ۱۳۸۶: دستور زبان عشق، قیصر امین‌پور ۱۳۸۷: سورهٔ انگور، علیرضا قزوه ۱۳۸۸: مجموعهٔ اشعار، حسین منزوی ۱۳۸۹: نفحات نفت، رضا امیرخانی (امیدوارکننده‌ترین مأیوس) ۱۳۹۰: با چراغ و آینه، محمدرضا شفیعی کدکنی ۱۳۹۱: در پایتخت فراموشی، محمدحسین جعفریان ۱۳۹۲: روزنوشت؛ یادداشت‌های روزانه شهید حسن باقری، احمد دهقان ۱۳۹۳: گزیده اشعار، علی معلم دامغانی (متفکرترین شاعر معاصر) ۱۳۹۴: فرهنگ فیلم‌های جنگ و دفاع ایران، مسعود فراستی (کامنت‌های مؤلف کتاب را ماندنی می‌کند) ۱۳۹۵: تأملی دربارهٔ ایران، جواد طباطبایی (مشکل ایران چیست؟ درد کجاست؟) ۱۳۹۶: آدم ما در قاهره، محمد قائد ۱۳۹۷: قطارباز، احسان نوروزی ۱۳۹۸: ملت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی (اصل بحث اینجاست؛ مصنّف دردِ تن را بهانه کرد تا بیشتر بهش نپردازد)  ۱۳۹۹: آذربایجان و شاهنامه، سجاد آیدنلو ۱۴۰۰: مادران و دختران، مهشید امیرشاهی (بهترین نویسندهٔ زن ایرانی؛ حسن ختام سیاهه) (متأسفم که این کتاب در به‌خوان نیست)

یادداشت‌های مرتبط به در پایتخت فراموشی: حاشیه نویسی بر سفری مشترک با بهروز افخمی به کابل و پنجشیر

            در پایتخت فراموشی روایت یاخاطره‌نگاری محمد حسین جعفریان، مستند ساز و خبرنگار خِبره‌ی حوزه‌ی افغانستان، درباره ی‌ حضورش در اولین سالگرد ترور احمد شاه مسعود است، کتاب ازروایت های جدا از همی نگاشته شده که ارتباط محتوایی خاصی ندارند ولی توالی زمانی دارند، بر خلاف جانستانِ کابلستانِ رضا امیر خانی و یا حتی شفر به سرزمین آریایی های امیر هاشمی مقدم این اثر یک سفر نامه نیست و حتی اطلاعات خاصی از افغانستان به ما نمیدهد، متاسفانه جعفریان به رغم این که بیش از هرکس دیگری حرف درباه‌ی افغانستان دارد اما آثار مکتوب خیلی کمی در‌ این باره دارد، پایتخت فراموشی یک کتاب متوسط است که نه اطلاعات خیلی خوبی به شما میدهد و نه ریتم جذابی دارد، اما چیزی که باعث می شود تا کتاب ارزش خواندن داشته باشد یگانه و خاص بودن نوشته‌های روایتگر کتاب است، اگر بگوییم رضا دقتی بهترین عکس ها را از قهرمان ملی افغانستان،احمد شاه؛ به جا گذاشت بی گمان بهترین محتوای رسانه‌ای ازاحمد شاه را نیز جعفریان ثبت کرده، با این پیش زمینه و این که جعفریان به عنوان یک مستندساز در افغانستان تا پای مرگ رفته و در بسیاری از اتفاقات بزرگ افغانستان معاصر حضور داشته،کتاب با وجود  ضعف هایش ارزشمند میشود، جعفریان در این سفر مانند یک سلبریتی همه جا در معرض توجه است و به عنوان کارگردانی که فیلمش بار ها از شبکه های افغانستان پخش شدهبه خوبی شناخته شده است،هاطرات کتاب نیز چند دسته است برخی گلایه است از این و آن برخی گریزی زده به تجربیات نویسنده در افغانستان بعضی شرایط افغانستان در آن زمان را بر می شمارد و تعدادی هم به پنجشیر و مراسم بزرگ داشت احمد شاه مسعود مربوط است، اما گل سر سبد خاطرات این کتاب ،خاطره ایست که در آن شعر زیبای محمدحسین جعفریان برای احمد شاه مسعود خوانده می شود، حتی اگر درباره‌ی احمد شاه مسعود هیچ ندانید باز هم تحت تاثیر این شعرزیبا قرار خواهید گرفت.
          
فهیمه

1400/10/23

            همین اول باید بنویسم که من دوست دارم راجع به افغانستان بخوانم. علاوه بر این، محمد حسین جعفریان را هم دوست دارم. پس سفرنامه ی جعفریان در مورد افغانستان باید چیز محشری باشد، نه؟ وقتی جانستان کابلستان امیرخانی (که خیلی هم دوستش ندارم) انقدر خوب است، در پایتخت فراموشی جعفریان باید عالی باشد. اما نبود. علت خوب نبودنش، دقیقا خود خود جعفریان است. از بس فقط از خودش تعریف کرده: وقتی در هواپیما می تواند تشخیص بدهد از روی کدام مناطق افغانستان عبور می کنند، کاری که هیچ کدام از افغانی ها نمی توانند... وقتی کلی دوست و رفیق افغانی دارد که همه، ایرانی و افغانی، از آن تعجب می کنند... از مستندی که راجع به احمدشاه مسعود ساخته و چقدر خوب بوده و چقدر همه دوستش دارند... از اینکه احمدشاه مسعود از هیچ جورنالیستی خوشش نمی آمده اما ساعت ها با جعفریان خلوت و صحبت می کرده... از ذکر مداوم این نکته که پایش را در همین افغانستان از دست داده... از چکر در ولایت جنرال ها که چقدر خوب بوده... از شعری که در سالگرد احمدشاه مسعود می خواند و اینکه چقدر خوب بوده و اشک همه را در آورده... از قضاوت مدام همه چیز و همه کس از جمله مجری مراسم و فلان شاعر که یک شعر خوب ندارد و فلان معاند که منطق سرش نمی شود... و از ذکر مداوم این نکته که افخمی نماینده ی مجلس است و چه و چه!
جعفریان صاحب که صفحه ی 155 نوشتی " در این خصوص هر چه از خودم تعریف کنم، کم است"، کم نیست آقا، زیاد هم هست. هر چیزی اندازه ای دارد.