جزئیات فعالیت
1403/2/16
فصل ۸ام دربارهی عاملهای انسانی بود. عامل انسانی منظور استاد و دانشجو هست. نکاتی در مورد فرایند گزینش دانشجو و استاد میگه که به نظرم شنیدنش خالی از لطف نیست هرچند چیزهایی که در مورد «انواع استعداد» میگه خیلی در عمل قابل استفاده نیست و صرفا محدودیتهای ما در استعدادیابی رو نشون میده. یک جای متن خیلی احساس نزدیکی کردم به نویسنده و عمیقا درک کردم چی میگه. حرفش این بود که دانشجوها نباید در فرایند جذب و گزینش استاد دخیل باشن و دلیلش اینه که متهم نباید قاضی خودش رو انتخاب کنه! گفت در چنین وضعیتی اساتید متظاهر و خودنما دل دانشجو رو به دست میارن و یه جورایی دانشجوها گول میخورن. از اون طرف تعداد کمی دانشجوی باذکاوا و دقیق هستن که توانایی ارزیابی اساتید رو دارن اما هیچ وقت موفق نمیشن نظر خودشون رو به اکثریت بقبولونن. اینجا بود که آه از نهادم درومد و یاد خاطرات نه چندان خوبم با استاد x و y افتادم :) علی ای حال، آخرای فصل هم مطالب جالبی در مورد «آزمون پایانی» دورههای تحصیلی داشت و من از هر زاویهای که خوندمش در مورد چیزی مثل پایاننامه مصداق داشت. خدا رو شکر موفق شدم در پایاننامهی خودم ایدئالهای یاسپرس رو برآورده و محقق کنم :) در کل حرفهایی که در مورد «گزینش» میزد خیلی برای من تداعیگر تکنیکها و چم و خم اپلای برای دانشگاههای اروپایی بود و اصلا این یعنی «این سنت فلسفی» امتداد اجتماعی پیدا کرده.
68
2
10
(0/1000)
نظرات