یادداشت‌های Hanieh (4)

Hanieh

Hanieh

دیروز

          من این کتاب رو هنوز تموم نکردم ولی تا همینجا که خوندم داستان دستم اومده و می‌خوام نظرم رو بگم.
شاید خیلی ها موافق نباشن ولی من واقعا خوشم نیومد. همه کتاب های فانتزی به اصطلاح ترند جدیدا با یه فرمول نوشته میشن: یه دختر تنها و یتیم و بدبخت که جنگجوعه و یهو می‌ره وارد امپراطوری میشه و معمولا توی مثلث یا حتی مربع عشقی قرار می‌گیره.  این کتابم همینه . مشابه دختر مهتاب و اخگری در خاکستر . 
من با اصلی ترین مورد داستان مشکل دارم : با علم به این که کسی قاتله آدم بهش نزدیک میشه که عاشقش بشه؟ و کسی که بیگناهه و کاری نکرده رو ازش متنفر بشه؟ 
از شکل روایت هم خوشم نیومد. اره بعضی از دیالوگ ها قشنگن ولی در عین حال معمولی یا تینیجری ان. داستان جزئیات اضافه و غیر قابل تحمل زیاد داره.
شخصیت پردازی رو اصلا دوست نداشتم . شخصیت اصلی رو به زور تحمل میکنم ، یه جوریه انگار داره زور میزنه خاص دیده بشه. 
با شخصیت کای هم کلا مشکل دارم . نمی‌دونم چرا نویسنده سعی کرده خیلی مظلوم و عادی جلوه اش بده با این که طرف قاتله!

در کل شاید جالب باشه ۱۰۰ صفحه اول ولی برای کسی که کتاب زیاد میخونه مخصوصا کتاب های فانتزی شبیه رمان های زرده فقط با چاشنی و جزئیات بیشتر.
        

6

Hanieh

Hanieh

1404/5/20

        نمی‌دونم دلم گرفته بود یا واقعا داستان اینقدر غمگین بود که آخراش دیگه صورتم خیس شده بود.
خیلی دوستش داشتم. سارا رو ، داییش رو ، مامانش رو و حتی مامی رو

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0