یادداشتهای مهدی حسینی (6) مهدی حسینی 1404/4/9 تونل ارنستو ساباتو 3.9 62 تونلی که انتهای روشنی نداشت 0 0 مهدی حسینی 1404/3/31 مسخ و درباره مسخ ولادیمیر ناباکوف 3.8 115 ولادیمیر ناباکوف: "گرگور انسانی است که به هیئت حشره درآمده؛ اعضای خانوادهاش حشراتی هستند به هیئت آدمی. پس از مرگ گرگور، ارواح حشرهای آنها ناگهان به خود میآیند که آزادند تا خوش بگذرانند." 0 1 مهدی حسینی 1404/3/21 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 47 تصور میکردم بعد از خوندن مجموعه 5 جلدی گورستان کتابهای فراموششده باید کتاب سبکتری انتخاب میکردم ولی حالا میبینم که چه انتخاب فوق العادهای کردم. من این کتاب رو نه به پیشنهاد کسی و نه چون معروف بود خریدم. شاید عجیب باشه اگر بگم در واقع این کتاب بود که من رو انتخاب کرد. میتونم بگم این کتاب رو بیشتر از ده بار در قفسه کتابفروشیای که بعضی روزها صرفا برای عوض شدن حس و حالی بعد از کار بهش سر میزدم، دیده بودم و هر بار به من چشمک میزد و این حس بهم القا میشد که این کتاب رو بخرم. بالاخره این کتاب تو صف کتابهای مورد نظرم جا زد و اومد اول صف. با اینحال کتابهایی که تو صف منتظر خونده شدن بودند، به احترام زیبایی و کیفیت اثر روبر مرل، لب به شکایت باز نکردند. این کتاب رو بخونید و ازش لذت ببرید 0 0 مهدی حسینی 1404/2/25 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 177 سه شنبهها با موری از آن دست کتابهایی هست که باید چندین بار در برهههای مختلف زندگی مطالعهش کرد. 0 0 مهدی حسینی 1404/2/25 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 71 رومن گاری تو این داستان چقدر قشنگ دنیا رو از دید یه پسر بچه به تصویر درآورده. دنیایی رو به تصویر کشیده که همه جاشو بوی گه گرفته اما همزمان بهت عشق واقعی رو نشون میده. و این سوال رو تو ذهن من حک کرد که آیا میتوان بدون عشق زندگی کرد؟ رومن گاری این سوال رو از زبون یه بچه بامزه بیان میکنه و در طول داستان کمکت میکنه که جواب سوال رو در طول داستان درک کنی. این دومین بار بود که کتابو خوندم و به جرئت میگم به اندازه اولین باری که خوندم برام جذاب و قشنگ بود. 0 0 مهدی حسینی 1404/2/25 گورستان کتاب های فراموش شده؛ هزارتوی ارواح (بخش دوم) جلد 4 کارلوس روئیس ثافون 4.5 8 این مجموعه هم بالاخره به پایان رسید و چه مجموعهای بود! از تک تک ماجراها و شخصیتهای داستان لذت بردم؛ مارتین، سمپرهها، فرمین، کاراکس، آلیسیا و ... ***اسپویل در ادامه***: . . تنها چیزی که من رو خیلی اذیت کرد این بود که داوید مارتین، شخصیت مورد علاقه من و چنین تاثیرگذار در داستان، اینقدر ساده از داستان کنار رفت. واقعا چرا؟ شخصیت به این مهمی که میتونست خیلی پررنگ تر در داستان باشه. 0 0