یادداشتهای نازنین مسافر (2) نازنین مسافر 1404/2/26 خرده جنایت های زناشویی اریک امانوئل اشمیت 3.9 46 کتاب به سرعت از همان ابتدا به تئاتری تبدیل شد که دو بازیگر داشت و تمام جریان بین این دونفر اتفاق می افتاد زن: مرد: .... همراه با زن به مرد بد گمان می شدم و بعد همراه با مرد به زن، این چرخه تا پایان ادامه داشت . خانه ی ان ها برای من از هر چیز دیگری بیشتر جالب توجه بود چون از نظر من انگار زمان در انجا ایستاده بود تا ان دو نفر برگردند و همه چیز روشن شود و تمام سوال ها به جواب برسند البته که در اخر هم نمی توانم بگویم کتاب خرده جنایت های زناشویی را خوانده ام ! اما چیزی که من از پایان داستان انتظار داشتم بی شک بیشتر از این بود . 0 1 نازنین مسافر 1404/2/24 خورشید تلخ لیلیا حسن 4.3 4 《اشک پدرانم در رگ های من جاری بود.مثل داستان دختربچه هایی که از گردن درد مزمن رنج می بردند و بعدها می فهمیدند که یکی از اجدادشان خود را به دار اویخته بود.》 ما همیشه درد های زیادی رو با خودمون داریم اما اینکه این درد ها برای ما هستن یا به ما هدیه داده شدند مشخص نیست. فکر می کنم امیر همان شخصیتی هست که من در اخر از این کتاب برای خودم برمیدارم شخصیتی که من اورا پیش از این کتاب هم به خوبی می شناختم. 0 4