یادداشتهای نيلوفر فروتن (4) نيلوفر فروتن 1404/3/16 بچه های قالیبافخانه هوشنگ مرادی کرمانی 3.9 24 کتابی غافلگیر کننده بود. بی اندازه تلخ و دردناک. انتظار مواجه با داستانی شبیه به مربای شیرین یا خمره داشتم، در حالی که کتاب سراسر رنج و درد بود. دردناک تر آن جایی است که ابتدای کتاب قاسم دایی احمد گفته به خدا داستان نمکو قصه زندگی منه. از این بعد با عذاب وجدان پا روی قالی های دستباف می گذارم. 0 0 نيلوفر فروتن 1404/1/1 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.9 71 این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست کاشوب روایت هایی متفاوت از دلدادگی آدم های متفاوت به امام حسین است. حال دل متفاوت و قلم های متفاوت هر روایت، کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. برخی روایت ها از عمق جان نویسنده برآمده و برخی سطحی است. در مجموع خواندنش حال خوب در دل خواننده جاری می کند. 0 5 نيلوفر فروتن 1403/10/15 لهجه های غزه ای یوسف القدره 3.7 14 کودکان در جنگ کجا پهان می شوند؟ اینجا هم بچهها پنهان می شوند،نه از چشم مادرانشان بلکه از شدت صدای خمپاره ها یا ترکش هایی که ممکن است بهشان بخورد بین دست های کوچکشان پنهان می شوند، دست هایی که با ظرافت و ضعفشان با تمام قدرت روی گوششان می فشارند. لهجههای غزه ای از روزهایی که زنان و کودکان و پیر و جوان در سرزمین زیتون می گذرانند می گوید. تصورش هم دردناک است. 0 3 نيلوفر فروتن 1403/5/12 سباستین: سفرنامه و عکس های کوبا منصور ضابطیان 4.1 91 سفرنامه های منصور ضابطیان را دوست دارم چون بیشتر از تعاملش با آدم های ساکن در سرزمینی که به آن سفر کرده می نویسد. در همه کتاب هایش هم به این اصل پایبند است که از تجربه های خاص و نابی بنویسد که برای خواننده جدید باشد. مثل پیرمردی که به گردن خر فرتوتش تابلویی آویخته بود و برای عکاسی با خرش یک کوک دریافت می کرد، یا اما که تا به حال پاستیل ندیده بود و آن ها را تف مال شده کنار هم روی صندلی چیده بود،یا اسماعیل که راننده ای خوش اخلاق است ولی ماشینش لگنی متحرک است. اینکه کوبایی ها در خانه هایشان باز است و هر غریبه ای را که در خیابان می بینند به خانه شان دعوت می کنند و با او هم نشین می شوند برایم نشان از اعتمادشان دارد و آرامششان. و به نظرم این به خاطر فاصله داشتن شان از سبک زندگی صنعتی و مدرنیته است. چه قدر زندگی ساده و بی تجملاتشان را دوست دارم. اینکه مهمان را دعوت کنی به صرف شام و با او سیب زمینی سرخ کرده بخوری. این یعنی دور هم بودن آدم ها و برقراری ارتباط آدم ها در اولویت است نه نوع پذیرایی و غذا. 1 23