یادداشت‌های Sahar Dianati (4)

Sahar Dianati

Sahar Dianati

1404/2/27

3

Sahar Dianati

Sahar Dianati

1404/2/23

          و این‌بار بختیار علی و خیال...
در "جمشید خان عمویم که همیشه او را با خود می‌برد" بختیار علی با واقعیت بازی می‌کند. او داستانی را روایت نمی‌کند تا صرفاً پذیرفته شود، بلکه مدام مرز میان واقعیت و خیال را جابه‌جا می‌کند. هر شخصیت بخشی از حقیقت را می‌گوید، بی‌آن‌که هر کسی تمام ماجرا را بداند. این بازی ناتمام با روایت‌ها، این است که حقیقت همیشه یکپارچه نیست و تکه‌تکه و در  هر نگاه متفاوت است.
افزون بر روایت چندلایه، جهان داستان پر از حس تبعید، گمگشتگی و تعلیق است. شخصیت‌ها در سرزمینی گرفتارند که زمان در آن رخ داده است، مرز میان زندگی و مرگ در آن کمرنگ شده و معنی مدام از دست می‌رود. این حس بی‌ثباتی، رمان را از یک روایت صرفاً سیاسی یا تاریخی فراتر می‌برد  که درباره‌ی حافظه، رنج، و تلاش برای زنده ماندن در جهانی فراموش‌کار است.
اما آن‌چه این رمان را منحصر به‌فرد می‌کند، زبان بختیار علی است. نثری که میان شعر و داستان در نوسان است. جمله‌هایش گاهی مثل زمزمه‌هایی از ته تاریخ می‌آیند، پر از استعاره، سکوت، و تأمل. همچنین دیالوگ‌ها بیش از آن‌که فقط گفتگو کنند، دعوتی‌اند برای مکث، برای اندیشیدن به چیزی فراتر از آن‌چه روایت می‌شود.
و شاید بهترین جمله برای توصیف این کتاب این باشد: رمانی که نه به‌خاطر داستانش، بلکه به‌خاطر جهانی که در ذهن می‌سازد، باعث تفکر می‌شود.

.سین.دال

        

13

          و کتاب نیمه تمام دیگر...
کتاب "سوسک" اثر مک‌ایوان می‌خواهد با سیاست بازی کند، اما این بازی همیشه جذاب از آب درنمی‌آید. ایده تبدیل شدن یک سوسک به نخست‌وزیر بریتانیا کنایه جالبی است، اما روایت کتاب گاهی آن‌قدر کند و پراکنده می‌شود که می‌تواند خواننده‌ای را که خیلی درگیر مسائل سیاسی نیست، خسته کند.
مشکل اصلی این است که داستان کشش بالایی ندارد. مک‌ایوان فضای پوچ و مضحکی خلق کرده که انگار قرار است انتقادی به سیاستمدارانی باشد که با وعده‌های توخالی و تصمیم‌های غیرمنطقی، مردم را فریب می‌دهند. اما لحن کتاب در بعضی قسمت‌ها آن‌قدر پیچیده و مبهم می‌شود که ممکن است خواننده حتی نداند چه کسی در حال حرف زدن است یا موقعیت دقیق دیالوگ‌ها چیست. به همین دلیل، بعضی جاها احساس می‌کنی که درگیر یک گفت‌وگوی سیاسی خسته‌کننده شده‌ای، بدون اینکه مطمئن باشی این بحث‌ها قرار است به کجا برسند.
با این حال، نقدهای تند و تیز کتاب به سیاست امروز را نمی‌توان نادیده گرفت. مک‌ایوان با زبانی کنایه‌آمیز نشان می‌دهد که چگونه سیاستمداران می‌توانند با شعارهای عامه‌پسند و تصمیم‌هایی که بیشتر از منطق، بر احساسات مردم سوارند، خود را قهرمان جلوه دهند. اما در نهایت، اگر انتظار یک داستان پرکشش و جذاب را دارید، این کتاب احتمالاً برایتان خسته‌کننده خواهد بود، مگر اینکه عمیقاً به کنایه‌های سیاسی علاقه داشته باشید.
و در آخر بهترین جمله برای توصیف این کتاب: گاهی به طعنه‌هایش لبخند می‌زنی، اما گاهی هم ممکن است آن را کنار بگذاری، چون روایتش آن‌قدر جذاب پیش نمی‌رود که تا پایان همراهش بمانی. 

سین.دال
        

23

Sahar Dianati

Sahar Dianati

1403/12/20

          و باز بهرام بیضایی و تاریخ....
وقتی "مرگ یزدگرد" را می‌خوانم، حس می‌کنم بیضایی دارد با تاریخ بازی می‌کند. او داستانی را روایت نمی‌کند که صرفاً خواننده آن را بپذیرد، بلکه مدام ما را وادار می‌کند که روایت‌ها را زیر سؤال ببریم. هر شخصیت یک نسخه از ماجرا را تعریف می‌کند، و در نهایت مخاطب می‌ماند و این سؤال که واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟ این بازی با روایت‌ها برایم جذاب است، چون یادآوری می‌کند که تاریخ همیشه چیزی نیست که در کتاب‌ها نوشته شده، بلکه چیزی است که هرکس آن را از زاویه خودش می‌بیند.
علاوه بر روایت پیچیده، فضای نمایشنامه هم پر از حس ابهام و سرگردانی است. انگار همه شخصیت‌ها در یک برزخ گرفتار شده‌اند، جایی که هیچ‌کس نمی‌داند راست و دروغ چیست. این حس، نمایشنامه را از یک اثر تاریخی ساده فراتر می‌برد و به اثری فلسفی تبدیل می‌کند که درباره سرنوشت، حقیقت و نقش آدم‌ها در ساختن یا نابودی آن حرف می‌زند. 
یکی از چیزهایی که این نمایشنامه را خاص می‌کند، زبان و دیالوگ‌های بیضایی است. جملات پرطنین و شاعرانه‌اش حس حماسی و در عین حال تراژیک به داستان می‌دهند. دیالوگ‌ها گاهی مثل یک مناظره فلسفی می‌شوند و شخصیت‌ها نه فقط درباره مرگ یزدگرد، بلکه درباره قدرت، خیانت و سرنوشت حرف می‌زنند
و در آخر بهترین جمله برای توصیف این کتاب: اثری که نمی‌توان آن را فقط یک بار خواند و کنار گذاشت، چون هر بار  معنای جدیدی به دست می‌آید.

.سین.دال
        

22