یادداشتهای Narcissa Eldridge (5) Narcissa Eldridge 3 روز پیش طعم سیب زرد ناصر یوسفی 3.6 15 موضوع خود کتاب جالب بود. اما این کتاب باعث شد اندک نفرتی که از افغان ها داشتم چندبرابر شود و خواندن این کتاب به آن نفرت، نفرت بیشتری افزود؛ شاید درست است. شاید گفتن اینکه افغان ها آدم های خوبی نیستند نژاد پرستی است؛ اما، شاید بعضی وقت ها هم باید فکر کرد این معنی جدایی از نژاد پرستی دارد. 1 1 Narcissa Eldridge 7 روز پیش مغازه خودکشی ژان تولی 3.4 627 “اگه توی زندگیتون شکست خوردین؛ حداقل توی مرگتون موفق باشین” این جمله ای بود که خانواده ی تواچ را به داشتن مغازهیخودکشی محکوم میکرد. این کتاب نشان دهندهی تفکر اشتباهه وقتی که هیچ امیدی نداری. اما؛ آنها یک امید کوچک، یک نور در تاریکی محض داشتن؛ آلن. آلن بود که همهچیز رو عوض کرد. آلن بود که اون تفکر اشتباه رو عوض کرد. او یک امید کوچک بود در تاریکی محض؛ و بعد که به آرزویش رسید، خاموش شد. گاهی؛ حتی کوچک ترین چیزها هم میتوانند مهم ترین ها باشند؛ همین. 2 12 Narcissa Eldridge 1404/7/3 - 13:18 بوف کور صادق هدایت 3.7 254 این کتاب خیلی دردناک و تلخه. احساس نرسیدن به چیزی رو داره که از ته دل دوستش داری. اینکه از این کتاب خوشت بیاد یا نه بستگی به خودت داره. نمیشه گفت که قشنگه یا نه. چون کاملاً سلیقهایه. ولی تلخیش مثل زندگی میمونه. تلخ، سخت، دردناک؛ یهجوری که نمیشه بیخیال شد؛ ولی میشه ازش گذشت. 0 1 Narcissa Eldridge 1404/6/30 - 13:38 پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 3.9 178 با اینکه این کتاب، داستان خاصی را روایت نمیکرد؛ ولی دیالوگ هایی که در طول کتاب رد و بدل میشد، به صدتای یه رمان می ارزید. فقط ظاهر بینی مهم نیست؛ باید باطن رو دید. پاندای بزرگ گفت : «زیبایی همهجا هست. ولی گاهی دیدنش سخته.» 0 2 Narcissa Eldridge 1404/6/29 - 23:41 ما یک نفر سارا کروسان 4.4 21 این ما هستیم، و زندگی میکنیم. شگفت انگیز نیست؟ به هر حال از عهده اش برمیآییم. «با اینکه مقداری زیادی از این کتاب را نخوانده ام؛ اما همین اندکی که خواندم، تلخی ای بر زبانم انداخت که حس کردم خودم جای این دوقلوهای بهم چسبیده هستم. چشم ها، چشم ها، چشم ها؛ آن فقط از همین میترسد. کاش بلد بودیم کمتر نگاه کنیم. شاید همین نگاه ها دنیا رو عوض میکرد.» 0 22