یادداشتهای زینب سادات طباطبایی (2) زینب سادات طباطبایی 1404/2/6 باغ اسلیمی بشری صاحبی 5.0 2 اتفاق ، حادثه ، شانس همگی حامل یک معنا هستند. بستگی دارد کجای دنیا ایستاده باشی. یک طرف دنیا دو دوتایشان میشود چهار تا. حوادث پیشآمدیست بدون دلیل . دنیا بر اثر بیگ بگی بوجود آمده و هم چیز طبق قوانین علمی پیش میرود. اما سوی دیگر دنیا دو دوتایش چهار با نمیشود. یک وقتهایی میشود پنج تا و یا بعضی وقتها ده تا. بستگی دارد دوی خودت را ضربدر دوی چه کسی کرده باشی. یک وقت خودت را سنجاق کردهای به یک آدم دیگر مثل خودت. ولی یک وقت خودت را متصل کردهای به یک نیروی قوی، یک قدرت مطلق. آنوقت دیگر شانس نقشی در زندگی ندارد. همه چیز میشود آنچه که آن نور، آن نیروی مطلق اراده کرده. و بعد همه اش میشود خیر مطلق. هیچ وقت بد نمیآوری. داستان باغ اسلیمی تذکر است که یادمان نرود اتفاقها دو سو دارند. و هر دو سویش خیر است. اگر معتقد باشیم و دلمان متصل ، همیشه دو دوتایمان میشود ده تا، صد تا. فقط کافی ست جزع و فزع نکنیم. که هرچه پیش بیاید خیر است. که خودش فرمود چه بسا چیزی را بد بپندارید درحالیکه خیر است برای شما. آفاق و نیله مایر در باغ اسلیمی از جایی به بعد فقط سکوت کردند و ایمان آوردند به مشیت و تقدیر. درست همان موقع آسانی ها برایشان عیان شد. که ان مع العسر یسری 0 1 زینب سادات طباطبایی 1404/1/28 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 69 بیشتر آنچه درباره امام خمینی شنیده ایم راجع به بیست سال انتهای زندگی ایشان است. اما در سه دیدار نادر ابراهیمی ما را به کودکی و نوجوانی و جوانی ایشان میبرد. انگیزه ها و دغدغه های این مرد. نوع نگاه او به زندگی و همه انچه باعث شد روحی جان به آقا روح الله و بعد تر به امام خمینی تبدیل شود. دیدار با آدمهای بزرگی که باعث وسعت دید او شدند. و حضور در برهه ای از تاریخ ایران که با تمام ناکامی هایش برای حاج آقا روح الله درس بود و تجربه. همزمان با قدم زدن در کوچه پس کوچه های کودکی و جوانی امام خمینی گاهی سیری در آفاق و انفس میکنیم و در کنار پیر و مرادی دنیا دیده پر و بالی میزنیم و زیستن را یادمیگیریم. سه دیدار را به تمام آنهایی که به تاریخ ایران علاقه مندند و واکاوی درونیات و انگیزه های آدمپهای بزرگ برایشان جذاب است توصیه میکنم. 0 1