نویسنده در آغاز کتاب نوشته:
[گرچه این نوشته براساس آثار سهروردیست اما به اقتضای طبیعت داستان ، خیال هم مجالی داشت!]
عجب!
و این اول اشکال و عینِ اشکال است.
همچنان که مردی در تبعید ابدی، گاه ناچیز مرگ و ملت عشق!
اگرچه پرداختن به شخصیت سهروردی در قالب رمان جای تقدیر دارد و زیادش هم کم است اما خیالپردازی با تحریف شخصیت دو چیز متفاوت است.
یعنی تا این حد اندیشههای سهروردی و ابن عربی و مولوی و ملاصدرا خالی از جذابیت و تعالیست که برای جلب مخاطب باید دست به دامن دختربازی و مشروبخوری و دَنس و عرفانهای ترکیهای در بیوگرافیها شویم؟
اینکه نقض غرض است!!
اگر امثال شیخ شهید، حرفی دارند [که دارند]،
حاجتی به این همه تلدیس نیست
اگر هم ندارد منطقا جای پرداختن ندارد.