یادداشتهای نرگس شفیعی (3) نرگس شفیعی 1403/7/29 بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی نادر ابراهیمی 4.7 51 جای قهرمان خالیست. لابهلای جنگهای بر سر قدرت، خون و غارت خیانت، وطنفروشی، تاریکی و تاریکی. قهرمانی همچون نور میخواهیم ، باورپذیر، که به هنگام نبرد، برایش نگران باشیم، آنقدر که دست به دعا برداریم؛ به تصمیمات، افکار و اعمالش مفتخر باشیم، آنقدر که تکهکلامهایش را هم تقلید کنیم؛ قهرمانی که به سختیاش روبروی دشمن افتخار کنیم و به بزلهگوییهایش مقابل دوست بخندیم. بر جادههای آبی سرخ، با بهرهگیری از تاریخ، ارمغانآور قهرمانیست که جایش خالیست. نور امیدی در جنوب وطن، میان تاریکیهای ایرانِ پس از صفوی و پیش از قاجار. بر جادههای آبی سرخ، آمیزهایست از تراژدی؛ فراق و فقدان یار، زخم هموطن، عاشقانهها؛ عشق به محبوب و همراهیهایش، عشق به خاک، ایمان راسخ حماسه؛ نبرد، تصمیمات دشوار، یارانِ اندکِ خالص... بر جادههای آبی سرخ کِشتی شناور در دل تاریخ و افسانهست که خواندنش به ایرانیان وطندوست پیشنهاد میشود. 0 2 نرگس شفیعی 1401/8/28 چکیده تاریخ ایران: از کوچ آریائی ها تا پایان سلسله پهلوی حسن نراقی 3.7 4 «چکیده تاریخ ایران» انتخاب من بود زمانی که قرار شد مطالعاتم را پیرامون تاریخ ایران آغاز کنم. نیاز به «کلیتی» داشتم از آغاز آن تا روزگار معاصر تا بدانم چه کسی آمد و رفت و چه اتفاقی افتاد، فارغ از تحلیل، خالی از جزئیات. چکیده تاریخ ایران، از کوچ آریاییان به ایران آغاز میکند و سلسلههای ایران را یک به یک و بصورت متوالی معرفی میکند. توالی پادشاهان و مختصر معرفی از هرکدام بعلاوه وقایع مهم زمانشان. هنگام مطالعه چکیده تاریخ ایران (و یا شاید هر کتاب تاریخی دیگری)، توجه به دو نکته لازم است: ۱. هیچ کتاب تاریخی خالی از احساسات و زاویه دید نویسنده نسبت به وقایع نیست. در چکیده تاریخ ایران، غم نویسنده نسبت به حادثهای که تلخ میداندش، خنده تلخ آن به اقدامی که غیرمنطقی میپندارد، به وضوح مشخص است. این ویژگی، بد نیست؛ اجتنابناپذیر است. لازم است مخاطب آن را بهعنوان «نظر نویسنده» نگاه کند و با دید انتقادی و تفکر دائمی روی خط به خط حوادث، درباره نظر و احساسات مستقل خودش تصمیم بگیرد. (اجازه ندهید نچنچ کردن دیگران به شما بگوید خبری بد است یا خوب. اصل خبر را قضاوت کنید.) ۲. صفحات تاریخ ما گاهی روشن است، گاهی تاریک. نیمه مربوط به پادشاهانش اغلب تاریک است و چکیده تاریخ ایران و خیلی از کتابهای تاریخ دیگر، متمرکز است بر زندگی پادشاهان. صفحات این کتاب سرشار از تاریکیست و آغشته به مقدار زیادی خون! آنقدر که قلب ایرانی که به محبت مام وطن آغشته است را به درد میآورد. لازم است روشنیهای هر دوره را (هرچند به سختی) برای خود یادآور شوید و یا حتی پس از اتمام این کتاب یا حین آن، بهدنبال نقاط روشن بگردید. بهدنبال زمانهایی از آرامش، افرادی روشن یا روشنگر که قلبتان را آرام کند. 0 12 نرگس شفیعی 1401/5/26 مصائب آشپزی برای دیکتاتورها ویتولد شابوفسکی 4.0 17 همیشه داستانها زاده تخیل ذهن نویسندگان نیستند؛ بلکه میتوانند روایتی از زبان همین آدمهای واقعی و زنده دوروبرمان باشند که به لطف یک ایده یا سوال خلاقانه به رشته تحریر درمیآیند. همهچیز از جایی شروع شد که ویتولد شابوفسکی از خودش پرسید «آدمهایی که در لحظات سرنوشتساز تاریخ آشپزی کردند، چه حرفهایی خواهند داشت؟» پس در این کتاب قرار است داستان پنج آشپز از پنج قاره مختلف را بشنوید که هر کدامشان در زمان یکی از رهبران بزرگ تاریخ مشغول به کار بودهاست. از ابو علی، آشپز صدام گرفته تا دختری بهنام مائون که برای برادر پل پوت و باقی پارتیزانهای کامبوجی غذا درست میکرده. همراهی شما با داستان سفر ویتولد شابوفسکی، به شما کمک میکند که هم داستانی جذاب و پرکشش را دنبال کنید و هم اطلاعاتی از تاریخ و جغرافیا بدست آورید. اطلاعاتی دور و بر مسائل انقلاب، رهبری یک انقلاب، زندگی دیکتاتوری، آشپزی برای یک دیکتاتور و حتی گاهی دستور پخت غذای خاص محلهای بسیار دورتر از محل زندگی شما! اما اگر بخواهم از اثرگذاری کتاب بگویم میتوانم به حضور دوبارهام در آشپزخانه در این روزها اشاره کنم، به انگیزهام برای قدم زدن دوباره جلوی قفسههای تاریخ و جامعهشناسی در کتابخانهها و انگیزه مطالعه کتاب خاطرات رهبران بزرگ تاریخ. درباره اساسیترین علامت سوالی که این کتاب در ذهنم ایجاد کرد نیز میتوانم به «میزان صحت اطلاعات تاریخی» اشاره کنم. هر چه به بخشهای انتهایی این کتاب نزدیک شدم علاوهبراین که از داستانی که خوانده بودم لذت بینهایت بردم، اما مدام این سوال در ذهنم تکرار میشد که به کدامیک از این روایتها میشود صددرصد اطمینان کرد؟ آیا ما میتوانیم به داستانهایی که از زبان مردم درباره گوشه و کنار تاریخی که تجربه کردهاند گفته میشود، اطمینان کنیم؟ آیا نمیتواند بخشهایی از این داستانهای بهظاهر تاریخی، زاده تخیل افراد باشد یا آن را به گونهای تعریف کرده باشند که خودشان دلشان میخواهد یا تصور کردهاند؟ آیا زمانیکه داستانی با سویه تاریخی میخوانیم که به قلم یک روزنامهنگار تحریر شدهاست میتوانیم به صددرصد آن اطمینان کنیم؟ پاسخ این است که هرکدام از ما از تجارب زیسته خود در برهه خاص تاریخی که زندگی میکنیم، برداشتی داریم، میزانی خاص از علاقه یا نفرت را داریم و ملغمهای از احساسات و استدلالات که موقع تعریف کردن آن، در واقع داستانی خلق میکنیم که میتواند با واقعیت ادراک شده توسط افراد دیگر لزوما یکسان نباشد و یا حتی با روایت خود ما در چند سال گذشته یا آینده تفاوت داشته باشد. پس جمله اول این نوشتار را عوض میکنم. داستان هرچه که باشد، همیشه زاده تخیل خالق آن اثر است. و فارغ از آن، «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها» هرچه که باشد، داستان یا تخیل، جز بهترین و پرکششترین کتابهایی است که خواندهام. از آن دست کتابها که تا مدتی به دنبال مشابه یا جایگزینش میگردی و بخاطر نیافتنش از مطالعه فاصله میگیری. وضع الان من: #افسردگی_پس_از_جدایی_از_کتاب_جذاب #تجربه_فراق #عوارض_کتاب_دوستی 1 18