یادداشت‌های mahdieh sadeghi (9)

          خیلی جمع و جور مختصره ولی اطلاعات خوبی میده
        

          نتونستم تا آخر ادامه بدم رهاش کردم
        

          یه کتاب خیلی افتضاح،هدفم این بود یه کتاب ارمنی بخونم که پشیمون شدم ازاین انتخاب،  فقط تنها نکته اش این بود سر هیچ و پوچ نیوفتین به جون همدیگه و یار کشی نکنید
        

          تصویر من از رکود بزرگ دهه بیست و سی میلادی همیشه اون صحنه ای بود که چارلی چاپلین کفش خودشو می پزه و میخوره یه طنز تلخ واقعی که از بچگی توی ذهنم حک شده، این کتاب روایت مادرانه های السا در اون دوران رکود در ایالات متحده است روایت طوفان ها و خشک سالی و مهاجرت برای زنده موندن ، برای اونایی که فکر می کنن آمریکا همیشه سرزمین خوشبختی و بدون هیچ رنجی بوده خوبه بخونن
        

          از اون دست کتابهایی که عجیب ازشون متنفرم، شخصیت ها تعادل روانی نداشتن شخصیت پردازی مردها عجیب بود همه اشون به شدت عوضی بودن و جیک ثانیه ای میخواستن دختر داستان رو به دام بندازن اصلا منطقی نبود، یه ستاره ای هم دادم فقط بخاطر این بود که داستان نشون میداد اگه میخوای بدونی دین چیه باید بری دنبالش بگردی البته نه توی کتاب های معارف مدرسه و دانشگاه
        

          توی فضاسازی از شهر کرمانشاه و آداب و رسوم میشه گفت خیلی خوب بود نیمه ی اولش خوبه ولی توی نیمه دوم داستان خیلی سریع و عجولانه می گذره، نحوه ورود فرنگیس به سیاست و انقلابی شدنش خوب در نیومده بود و اون شهرام ساواکی هم یجورایی کاریکاتوری از آب در اومده بود، در کل داستان بدی نیست تا حدودی خوشم اومد یکی از دلایلش  هم مکان های آشنایی بود که داستان توش اتفاق می افتاد ، به هر حال اگه نویسنده عجله نمی کرد با کتاب خیلی بهتری روبه رو بودیم
        

          قدیمی ترین نسخه ای که از داستان سیندرلا وجود داره همین نسخه مصریه، کتاب بدی نیست واسه  دختربچه ها خوبه
        

          یادمه ابتدایی بودم این کتاب رو خوندم اون موقع خیلی دوستش داشتم بعدها متوجه شدم که  براساس یکی از داستان های هزارو یک شب نوشته شده، به هر حال تا حدود زیادی احساس ایرانی بودن می داد  مثلا عید نوروز و مفاهیمی مثل حیا رو نشون داده بود توی نسخه ایرانی برخلاف مدل های غربی  شاهزاده مادرشو می فرسته به اندرونی خونه ها تا دنبال دختر محبوبش بگرده، تصاویر  کتاب هم بد نبودن واسه دختربچه ها خوبه