یادداشتهای محمد جواد نوری اقدم (5) محمد جواد نوری اقدم 1403/9/27 فارست گامپ وینستون گروم 3.6 2 داستان خیلی ضعیفی بود. تو بدنه قصه هیچ جذابیتی نبود برای همین هم بعد یه مدت اتفاقات تکراری میشن. 0 0 محمد جواد نوری اقدم 1403/4/27 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.9 164 اثر فوق العاده است. شخصیت پردازی کامل، مکالمات دقیق، و عجیب و غریب با آدم کار میکنه. این اثر بعد حدود یک و نیم قرن همچنان زنده است و سخت میشه نمونه هایی بالاتر از این مثال زد. بخوانید و لذت ببرید. ترجمه پیشنهادی: سروش حبیبی در نشر چشمه 0 1 محمد جواد نوری اقدم 1403/4/27 آسیا در برابر غرب داریوش شایگان 3.9 5 خیلی کتاب لذت بخش و شیرینی بود. نکات جالبی از فرهنگ کهن آسیایی گاها شگفت انگیز بود. به علاوه در توصیف نیهیلیسم غرب مدرن(نیچه و داستایوسکی) واقعا عالی بود. برای آشنایی تفاوت بین فرهنگ ها، تاثیر غرب بر تاریخ تمدن های آسیایی و تاثیرات نهیلیسم خیلی کتاب خوبیه و باید خواند. 0 1 محمد جواد نوری اقدم 1403/4/27 افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار داریوش شایگان 3.6 3 کتابِ سردی بود. واقعی، منسجم و منطقی اما فاقد شور و شوق؛ به معنای کلمه "پست مدرن". هر بخش کتاب قطعهای از یک جورچین بود که در صفحات آخر، کامل و پویا میشود. بسیار کتاب بدرد بخور برای فرهنگ پست مدرن نیم قرن اخیر. به علاوه تاثیر تکنولوژی این چند دهه بر تفکر و تخیل. پیشنهاد میدمش. 0 0 محمد جواد نوری اقدم 1403/2/24 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 162 زندگی در دنیای داستایوسکی متقاطع، تند، شکننده و بی ثبات است. اتفاقات ناگهانی و شوکه کننده اند. راسکلنیکف در نهایت هم از جنایتاش پشیمان نمیشود. اگرچه انتظار ما بر مبنای نام کتاب و اواسط آن، پذیرفتن جنایت و کشیدن مکافات آن(به قول سونیا "شستن گناه") بود. شخصیت های جنایت و مکافات خاص نیستند بلکه عام اند؛ راسکلنیکف نماد پوچگرایی افراطی و سونیا نماد اخلاق مذهبی(مسیحی) است. زمینه داستان از نهیلیسم فراگیر آینده آکنده است. در نهایت عقلانیت پوچگرا به دلایل احساسی تسلیم اخلاق مذهبی شد و نتوانست کار قبلی خود را با زندگی سازگاری بخشد. پس از کاری که جامعه جنایت مینامد و خود اقدامی ناتمام به واسطه ضعف، این تناقض درون و بیرون وی را بیچاره میسازد که تنها راهش عشق به سونیا است. مذهب سونیا بیشتر به صورت اخلاقیات و انسانیت تجلی مییابد و راه مستقیم موثر واقع نمیشود. فشار های بیرونی و وجدان درونی باعث شک در کار و عدم موفقیت وی میشود؛ امّا سپس با افزایش نیاز به قدرت که خود برون آمده از ضعف وی در قبال خویش و جامعهای که به دنبال محاکمه وی اند، نظرش به کل عوض میشود. دیگر نه برای انسانیت و افکار چپ که برای ناپلئون شدن و بدست گرفتن قدرت زن را کشته است. میتوان گفت قتل باعث سقوط وی از چپ به آنارشیسم است. دنیایی که دیگر حتی انسان گرا هم نیست. راسکلنیکف تمام پولش را به کاترینا میدهد چون دیگر چیزی برای بدست آوردن ندارد. تنها خواستهاش خوشبختی خواهرش با رازومیخسن است. او دیگر نمیخواهد محبت خانواده و دیگران را ببیند چون خود را شایسته نمیداند و هیچ است. راسکلنیکف در آخر از مرگ میترسد، تا مدتی از عشق و محبت هم گریزان است و دیگر خود را خالی کرده و به سونیا میسپارد و اگر داستان ادامهای داشت به زعم من دوباره درگیر "فلسفهبافی" و شک میشد. کتاب پس از تمام شدن آخرین صفحه همچنان ادامه دارد. بقیه آن درون ما شکل میگیرد و کل اثر سک حس واحد به خود میگیرد. پس از آخرین کلمه حرف های نوشته نشده به مرور زمان درون ما حس، و گفته میشود. جنایت و مکافات یک اثر اجتماعی و روانشناسی است. سوژه آن جوانی با نیهیلیسم افراطی است. جنایت و مکافات نشان دهنده انسان متفکر گمشده در این دوران است که با عقل به جایی نمیرسد. 0 1