یادداشت‌های N.Zeraati (11)

N.Zeraati

N.Zeraati

1404/5/22

          
🧬 خلاصه داستان

در دنیایی خیالی، بیماری مرگباری به نام اسکورج شیوع پیدا کرده. هر کسی که مشکوک به این بیماری باشد، توسط نگهبان‌ها به زور برای آزمایش برده می‌شود. اگر نتیجه مثبت باشد، فرد به جزیره‌ای به نام اتیک فرستاده می‌شود—جایی که قبلاً زندان بوده و حالا به محل قرنطینه تبدیل شده است.

آنی ملز، دختر نوجوانی که به این جزیره فرستاده می‌شود، خیلی زود متوجه می‌شود که چیزی در این ماجرا درست نیست. او تصمیم می‌گیرد پرده از رازهای پنهان قرنطینه بردارد و با کمک دوستانش، حقیقت را کشف کند.

🔍 بررسی و تحلیل

نقاط قوت:

داستان‌پردازی قوی: روایت پرتعلیق و پرهیجان باعث می‌شود خواننده نتواند کتاب را زمین بگذارد.

شخصیت‌پردازی جذاب: آنی ملز شخصیتی شجاع، باهوش و سرسخت دارد که برای نوجوانان الهام‌بخش است.

پیام‌های اخلاقی: کتاب به موضوعاتی مثل امید، مقاومت، همدلی و مبارزه با بی‌عدالتی می‌پردازد.

تشابه با دوران کرونا: فضای قرنطینه و بیماری واگیردار برای بسیاری از خوانندگان آشناست و همین باعث ارتباط بیشتر با داستان می‌شود2.

نقاط قابل بحث:

برخی خوانندگان معتقدند که بخش‌هایی از داستان کمی قابل پیش‌بینی یا کودکانه است، اما برای گروه سنی نوجوان کاملاً مناسب و جذاب است.

ریتم داستان در ابتدا کمی کند است، اما به مرور هیجان و تعلیق افزایش می‌یابد.


        

1

N.Zeraati

N.Zeraati

1404/5/7

        «وقتی بچه بودم، دختری در روستایمان بود که از همه بیشتر دوستش داشتم؛ تا حدودی به‌خاطر این‌که از او می‌ترسیدم. یکی از دوستان جون بود؛ دو سال از من بزرگ‌تر، با قلبی بی‌پروا و پر از شور زندگی... آخرین باری که دیدمش یک سال پیش بود، زمانی که به درون رودخانه‌ی طوفانی پرید تا قایق‌هایی را که از اسکله جدا شده بودند بازگرداند. رودخانه خروشید و قایق‌ها و ناری را با خود به دریا برد. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم دوباره ببینمش. ولی الان این‌جا، خندان و اشک‌ریزان، روبه‌رویم ایستاده است. "مینا، باورم نمی‌شه." من را از آستانه‌ی در به داخل می‌کشد و در آغوش قوی‌اش می‌گیرد؛ و همچون گل‌های وحشی و نی‌های تنومندی که کنار رودخانه می‌رویند می‌خندد: "این‌که الان این‌جایی یعنی... یعنی مردی."»
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1