یادداشت محمدرضا ایمانی

        من متن‌های موضع دار رو دوست دارم. کسی که سعی می‌کنه خیلی بی‌طرف روایت کنه در واقع هیچ چیز رو نمیتونه روایت کنه. ولی کسی که درباره یه جریانی موضع داره می‌تونه حداقل یه طرف قضیه رو خیلی کامل بیان کنه.
این کتاب هم از اون متن‌های موضع‌دار بود. نویسنده با هر چیز که بوی فاشیسم بده سرناسازگاری داره؛ تا حدی که یه جاهایی این ناسازگاری باعث غیر منطقی شدنش میشه.
.
بخش اول درباره خود هیتلره. من درباره هیتلر جایی نخونده بودم و برام مفید بود. اینکه هیتلر منابع فکری داشته و ایدئولوژیش رو از کیا الهام گرفته.
بخش دوم به ریشه‌های یهود ستیزی در ایدئالیسم آلمانی میپردازه البته به نحو غیر فلسفی. عالی بود واقعا.
بخش سوم همون بخش فیلسوفان هیتلره که به طور مشخص میشن اشمیت و هایدگر. نویسنده هرچی از دهنش در میان بهشون میگه.
بخش چهارم درباره مخالفان هیتلره که از سه تاشون نام می‌بره یعنی بنیامین، آدورنو و آرنت.
.
بدنه اصلی کتاب همان بود که رفت. اما دقت کنید به هیچ وجه کتاب فلسفی نیست، شاید بشه بیشتر اسمش رو جریان‌شناسی گذاشت با اینکه فقراتی از فلاسفه هم توش نقل میشه.

.
کتاب یه موخره داره که به نظر من موقع نوشتنش نویسنده داشته از فرط حسادت چشمامش از حدقه می‌زده بیرون و دقیقا همینجاست که از فرط موضع دار بودن بی‌منطق میشه.
تو این بخش غر میزنه که چرا آرای کسانی مثل فرگه، اشمیت و هایدگر، با اینکه از اصلی‌ترین فلاسفه نژادپرست بودن، در حال حاضر جزو متون اصلی دانشگاهیه و به تناوب دربارشون کتاب و مقاله چاپ میشه ولی اندیشمندانی مثل فرانکفورتی‌ها جزو حاشیه آکادمی محسوب میشن و یکسری از دشمنان نازیسم مثل هوبر هم بالکل حذف شدند. 
.
علی ای حال خوندنش خوبه ولی به تنهایی نه چون باعث میشه یک طرفه داستان رو بشنوید. به منابع دیگه هم رجوع کنید.
      
5

37

(0/1000)

نظرات

چه یادداشت خوبی! ممنونم. من این کتاب را نمی‌شناختم ولی از شرت کتاب فلسفه علوم اجتماعی قاره‌ای را خوانده بودم که کتاب خواندنی‌ و قابل‌توصیه‌ای است.
1

0

سلامت باشید
بله اون کتاب خیلی خوبه
اینم در جای خود قابل استفادس 

0

عالیییی

1