یادداشت سیـّ‌علی‌ـد

        یکبار برای همیشه باید تکلیفمون رو با کتابای رُند ِبازار مشخص کنیم. از اونا که جون میده موقعی که نیمه باز گرفتی دستت و پشتت قفسه‌های کتابفروشیه به دوستت بگی ازت موقعی که مثلا غرق خوندن کتابی عکس پروفایل بگیره! ولی درست همون موقع که شاتر گوشی داره روی عنوان کتاب فوکوس میکشه لازمه نسبتت رو با این جنس کتاب مشخص کنی. میشه اَخ و پیف کنان از کنارشون رد شی، میشه یواشکی بخونیش و به روی خودتم نیاری که «تو» ی متشخص و «های کلاس» از همچین کتابی خوشت اومده، یا بری سراغ گزینه سوم! یعنی سرت رو بالا بگیری و با افتخار بگی که این کتاب اتفاقا کتاب بسیار خوبی هم بوده. حالا بخواد توی هر دسته بندی و هر میزان فروش و محبوبیتی باشه. و «کتابخانه نیمه شب» از همین جنس کتاب‌هاست. کتابخانه نیمه شب دریچه باز میکنه، وقتی میخونیش (یا توی مورد من، میشنویش) فرق میکنی با چند روز قبلت. باهاش میری توی دنیاهای موازی ِممکنی که میتونستی داشته باشی و بخاطر داشتنش تمام داشته‌های فعلیت رو قمار کنی. با این کتاب میتونی تاثیر انتخاب رو با عمق وجود بفهمی. باهاش همون اندازه که توقعت از خودت بالا میره، تبدیل میشه به یه توقع منطقی و دست‌یافتنی. شیک نباشید و خودتون رو از خوندن این کتاب رُند بازار و هرجایی محروم نکنید!
بازم اکیدا توصیه میکنم که برید سمت نسخه صوتی کتابها. این آورده ی اضافی به کتاب‌ها. مکمل دوست‌داشتنی که هم کیفیت درک کتاب رو برات بالا میاره، هم کمیت و تعداد صفحات خوانده شده‌ی باورنکردنی‌ای برات میسازه. من این کتاب رو با صدای شیما درخشش و آرمان سلطان زاده شنیدم و «حق مطلب ادا کن» ترین بود!
      
268

19

(0/1000)

نظرات

چقدر از این ترکیبِ "کتاب رُندِ بازار" خوشم اومد.
به نظرم خیلی عبارت بهتریه برای صدا کردن این کتاب‌ها.


کتاب صوتیِ "تو این فکرم که تمومش کنم"، برای من خیلی مصداقِ "حق مطلب ادا کن" بود. اونم اجرای خوبی داشت. مثل اجرای "عروسکخانهٔ" ایبسن ایضا. 

3

آخه فرق می‌کنه چرا یه کتابی رند بازار شده. مثلن بیشتر کتابهایی که به خاطر نوبل ادبیات بردن نویسنده رند بازار شدن رو من دوست نداشتم. ولی این کتاب منتخب مردم بوده تو گودریدز. به نظرم میشه نتیجه گرفت که بی قصد و غرض تر انتخاب شده باشه و واقعن آدم‌های کتاب‌خون، دوستش داشتن
1

2

بله درسته. مقصود اینه که صرفا اینکه رند بازار هست برامون نکته منفی نباشه و بهش شانس بدیم. تحسین و قضاوت عمومی اکثر  وقتا اشتباه نمیکنه. من تعجب میکنم که بعضیا بخاطر همین صفاتی که توی متن گفتم کتابی مثل بامداد خمار رو با لحن تحقیرآمیز خطاب میکنن. واقعا چطور میتونن خودشون رو از خوندن و لذت بردن از همچین کتابی (کتابهایی) محروم کنن؟ 

1

چه یادداشت خوبی👌🏻
با اینکه عموما کتاب های به نقل شما "رند بازار" سلیقه ی من نیستن، ولی اتفاقا خیلی وقت ها کتاب خوان ها و دست به قلم ها حتما باید سراغ شون برند.
حتما یک علتی داشته که اون کتاب مطرح شده، ای بسا که محتوا چندان هم قابل دفاع نباشه!!

1