یادداشت سارا حسینی

فاطمه فاطمه است
        «یا فاطرُ بحقِّ فاطمه»

سلام خدا بر فاطمه و پدرش، 
و همسر و فرزندانش
و سلام بر راز نهفته در وجود او
 چهرهٔ فاطمه(س)، سرور زنان عالم، در حجاب تاریخ و در پردهٔ روایت‌ روضه‌ها به نوعی گم شده است. امروز ما بیش از سیره و قول و فعل راستین او، از ماجرای در و دیوار و شب‌های جمعهٔ فاطمه می‌دانیم.
 زن مسلمان امروز در زیست‌جهان مدرن با همهٔ بحران‌هایش، اگر نخواهد تعاریف فرنگی از زن را بپذیرد و البته اگر نخواهد زیر بار سنت‌های غلطی که به نام مذهب عرضه می‌شود، برود؛ باید بتواند برای یافتن الگوهایی شایسته، غبار زمان را از چهرهٔ بانوان بزرگ تاریخ جهان اسلام بزداید. فاطمه، همان بانوی مجاهدی است که علی‌رغم رنجوری، به در خانه‌های اصحاب رفت و در مسجد، خطبهٔ قرّای فدک را بر زبان جاری کرد تا به سهم خود، حق را جاری کرده و چهرهٔ واقعی ظالمان زمان را آشکار کرده باشد. زینب کبری همان بانوی زنده‌کنندهٔ روایت‌هاست که داستان دشت نینوا را عالمگیر کرد و معصومه، همان دختری است که پدر به‌خاطر علم و فضلش به قربانش می‌رود. 
کتاب «فاطمه، فاطمه است» اثر دکتر علی شریعتی، قدمی کوچک است برای کنار زدن غبار تاریخ از چهرهٔ سیدهٔ زنان عالم، حضرت فاطمهٔ زهرا (س). در مجموعهٔ آثار این کتاب، شریعتی کوشیده است تا ضمن معرفی شخصیت فاطمه(س)، از او به‌عنوان یک نمونه و الگو یاد کند؛ الگویی که نشان‌دهندهٔ ارزش زن در اجتماع از نگاه اسلام است. او در این اثر می‌کوشد تا فاطمه (س) را نه به‌عنوان فرزند پیامبر که به‌عنوان زنی مستقل معرفی کند؛ زنی که بررسی شخصیت خود او، وجهه‌ای از یک زن مسلمان را ترسیم می‌کند.

بریده‌ای از کتاب
«سه چهرهٔ زن»
در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم: یکی چهرهٔ زن سنتی است و مقدس‌مآب؛ و یکی چهرهٔ زن متجدد و اروپایی‌مآب که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است و یکی هم چهرهٔ فاطمه، و زنان «فاطمه‌وار»! که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهره‌ای به نام زن سنتی ندارد. سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ما تصویر شده است با سیمای فاطمه همان‌قدر دور و بیگانه است که چهرهٔ فاطمه با چهرهٔ زن مدرن.
      
1

14

(0/1000)

نظرات

چه یادداشت خوبی. چه درد بزرگی که «ما بیش از سیره و قول و فعل راستین او...»

1

درود خدا بر شما که شریعتی می‌خونید.
فقط یه توضیح دوستانه اینکه روایت شریعتی از حضرت زهرا هم یکی از روایت‌های ممکنه و نباید به جای روایت روضه اونو روایت محض بدونیم.

1