یادداشت کوثر گلیج

مرگ ایوان ایلیچ
        حالا می‌تونم با خیال راحت به یه اثر بگم شاهکار.
دلم نمی‌خواد حرف تکراری بزنم، فقط اینکه مرگ ایوان ایلیچ، در اصل صحبت از زندگیِ ایوان ایلیچه. شاید واقعیت همینه. مرگ و زندگی جدا نیست. هر لحظه‌ای، مرگ لحظه‌ی قبل و گذشته است. مرگ، همین‌قدر نزدیکِ ما...
فصل اول، بعد از مرگِ ایوان ایلیچ رو توصیف کرده. (دو فصل صبر کنید، بعدش جذاب و روون میشه.) چون اولِ ماجرا ‌از مرگش گفت و حسی به ایوان نداشتم، ناراحت  نشدم ولی تولستوی این قدر قوی و تکرارنشدنیه که فصل آخر واقعا دلم نمی‌خواست ایوان ایلیچ بمیره...
این هنرِ یه نویسنده است که جزئی از کاراکتر بشی...
واقعا دلم میخواد بیشتر از این‌ها حرف بزنم درباره‌ش، چون همه‌ی احساساتم رو درگیر کرده.
      
403

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.