یادداشت روانشناس آدمخوار (سهند)

معجزه های خواربارفروشی نامیا
        بهترین کتاب که در نیمه اول سال خواندم.
مغازه ای که تبدیل به یک ماشین زمان شده و تنها چیزی که بین زمان گذشته و آینده جا به جا می‌کند نامه های درخواست کمک و جواب آن است .
این کتاب دارای چندین داستان کوتاه مرتبط به هم است که با جزئیاتی فوق العاده به همدیگر گره خورده اند و باعث به وجود آمدن این شاهکار شده اند شاهکاری که حتی با وجود چند داستان متفاوت مخاطب را از خود دور نمی کند و سریع احساس همدلی نسبت به شخصیت های کتاب در فرد به وجود می آورد.
از اواسط کتاب در ذهنم تکرار می کردم که این کتاب یک اثر پنج ستاره است اما ترسم از این بود که مثل خیلی از دیگر کتاب ها با جمع بندی خوبی مواجه نشویم و با کلی حفره داستانی باقی بمانم اما نه تنها اینگونه نبود بلکه این حفره ها نقطه قوت اصلی این پدیده بود چرا که پر از پیچش های داستانی عمیق بود که بار ها مخاطب را سورپرایز می کرد در حالی که ضمیمه کاملی برایش آماده کرده بود.
توجه و استفاده از جزییات این کتاب به جرأت می توان گفت چیزی نبود که بشود به سادگی در کتاب های دیگر پیدایش کرد، به گونه ای کوچک ترینر جزئیاتی در روند داستان مهم بود و حتی ذره ای از پتانسیل خود را به هدر نداده بود.
این رمان یک کتاب شدیداً راحت خوان با روند تندی مناسبی است که در فرهنگی ژاپنی روایت می‌شود و در نهایت ما را به سوال آخر این نقد می رساند.
این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنم ؟ کسانی که از جزئیات لذت می برند و همه و همه و همه.
      
2

23

(0/1000)

نظرات

قشنگ ترغیب شدم بخونمش
با این که دارمش نمیدونم چرا نرفتم سمت خوندن این کتاب.
الان شما با یک جمله من و وادار کردید که حتما برم سراغش
تشکر
1

1

باعث افتخاره . 

0