یادداشت محمدرضا ایمانی

                امیرخانی از یه سطحی‌نگری خیلی ظریفی رنج میبره، به همه چیز از دریچه ذهنی خودش نگاه می‌کنه و با اطلاعات خودش تحلیل میکنه ولی آخرش نتیجه میگیره که تحلیل درست همینه ولاغیر و کسایی که حرف دیگه‌ای زدن اصلا بالکل مسئله رو نفهمیدن.
به رائفی‌پوریسم هم مبتلاست، از فلسفه و عرفان گرفته تا سیاست خارجه و کشورهای همسایه درباره همه چی نظر میده، هرچند که اطلاعاتش درباره اون موضوع منحصر بشه به چهار جلسه کلاس یا یه سفر چند روزه به فلان کشور.
.
یکی از عواملی که باعث دوتا ایراد بالا شده اینه که امیرخانی درباره همه چیز اطلاعات داره ولی خیلی کم، به اصطلاح اقیانوسیه به عمق یک متر. مثلا با اعتماد به نفس به هایدگری‌ها و پوپریا میتازه در صورتی که بعید می‌دونم حتی یه صفحه از هستی و زمان یا مثلا جامعه باز و دشمنانش رو خونده باشه. تو موارد دیگه هم قس علی هذا.
.
البته به خاطر اعتماد به سقف کاذبش، شیرینی گفتارش و قلم مختص به خودش دوستش دارم.
.
تو این کتاب ایراداتی که به خودش وارد کردم بیشتر از داستاناش نمایانه. اگه خود شخصیت امیرخانی براتون جذابه بخونیدش وگرنه بدونید که چیز خاصی دستتون رو نمیگیره.
        
(0/1000)

نظرات

البته نکات ادبیاتی و داستانی‌ای که در کتاب بود، به‌نظرم ناقض این مطلب شما ست: "اگه خود شخصیت امیرخانی..."
2
نکات ادبیاتی و داستانی خاصی خاطرم نیست. یادمه بیشتر مقالات تحلیلی بود 
راجع‌به ادبیات و داستان و این‌ها هم می‌گفت اگه درست خاطرم باشه. منظورم از نکات ادبیاتی و داستانی این بود.
@Mohamadrezaimani