یادداشت Satoru
1404/3/20

💫فیونا برنده جایزه سفر به ژاپن میشه و اونجا در چایخانهای اقامت میکنه اون برای عکاسی برنده شده و قرار بود یکی از بهترین عکاسهای ژاپن راهنماش باشه که ؟ این اتفاق نمیوفته و عشق اولش که از قضا اونم در ژاپن زندگی میکنه و گویا مهاجرت کرده جایگزین برای این کار انتخاب میشه و خب فیونا درجا متوجه میشه و میشناسه ولی اون جناب یه چند روزی طول میکشه تا متوجه بشه عه ؟ تو همون آدم ده سال پیشی؟ ✨ خلاصه که این دو واقعا با هم به عکاسی و پیدا کردن سوژه و منظره برای عکس گرفتن میپردازن و در همین حین هم رابطهشون پیشرفت میکنه و اینبار رابط واقعیتری شکل میگیره درواقع ده سال پیش اصلا رابطهای شکل نمیگیره و صرفا یک اتفاق بوده که اتفاقا زندگی فیونا هم نابود میشه بخاطرش! و بعد ده سال دوباره تقریباً اتفاقی بهم میرسن ولی اینجورم نیست که خیلی راحت باشه چون گابریل دچار یک عشق یک طرفه و آسیبزننده به یومی شده و یهو معجزه میشه و گاب به اشتباهش پی میبره و به صورت جدی درمورد رابطهاش با فیونا فکر میکنه و در نهایت هم به پایان خوبی با هم میرسن 🌱نظر شخصی: متوسط بود واقعا بنظرم، کتاب بدی نبود ولی عالی هم نبود طوری که نیست که بگی واو عاشقش شدم یا مثلا غافلگیر شی حین خوندنش اما خب اینجوریم نبود که بگی وقتمو هدر دادم بخش عاشقانه کتابو صادقی بخوام بگم دوست نداشتم چون یهویی بود و اینکه اصلا به پدر و پدربزرگ مایو هیچ اشارهای نشد اینم به نظر من بیتوجهی بود به شخصیت فرعی که خب زندهست دیگه حتی اگه حضور نداره ژاپنیها درمورد مردههاشونم بیشتر حرف میزنن تا اینا که زنده بودن! 🌸 قبل خوندنش بهم توصیه شده بود حتما تو بهار بخونم و منم بخاطر همین زودتر در اولویت گذاشتمش ولی واقعا بنظرم با خوندنش بیشتر دلم خواست برم ژاپن تا از اون مکانها دیدن کنم نه اینکه وایب بهاری زیادی بهم بده ✨ نویسنده هم انگلیسی بود اگه دنبال وایب ژاپنی هستین کتابایی که نویسنده ژاپنی دارن رو یا غیر ژاپنی که قلم بهتری دارن رو توصیه میکنم
(0/1000)
Satoru
1404/3/20
1