یادداشت M.Keating
7 روز پیش
اولین کتابی بود که از مونتگمری میخوندم . سه روزی که تو دنیای این کتاب قدم میزدم ، کنار والنسی و بارنی توی میس تاویس رویایی و زیبا زندگی میکردم ، رقص نور آفتاب روی آب پاک دریاچه رو میدیدم ، تو هوای گرگ و میش و ارغوانی زمستون به مهتاب خیره میشدم ، کنار بانجو و گودلاک مینشستم و دستای سردمو با آتیش اون کلبه ی دنج گرم میکردم ... جزو بهترین روز های عمرم بودن . به قدری توصیفات دقیق و جا افتاده بود که جزئیات کاملا مشهود و قابل تصور بودن . این کلاسیک ، آمیخته به طنز بود ؛ البته طنزی تلخ که عقاید غلط و بی اساس رو روایت میکرد . عقایدی که اگر ریشه کن میشدن ، دنیا جای بهتری بود . شور و شعف چنان عمیقی رو تجربه کردم که محاله یادم بره . از همون صفحات اول متوجه تاثیر قلم نویسنده بر احساساتم شدم و علاقه ام به دنیای کلاسیک بیشتر شد . دنبال دلیل بودم برای علاقه مندی به قلم مونتگمری ... و خب پیداش کردم . مطمئنم بقیه آثارش هم دوست خواهم داشت .
(0/1000)
Neginiii
7 روز پیش
1